به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ به گفته فرزند آیتالله زنجانی، در یکی از ملاقاتهای اخیر که در تهران برگزار شد، درباره مولوی صحبت به میان آمد. آیتالله زنجانی نظر رهبر انقلاب را درباره مثنوی جویا شدند. رهبری هم به آنچه مولوی در دیباچه مثنوی آورده، اشاره کردند و گفتند نظرشان همان است که خود مولوی میگوید؛ «هو اُصولُ اُصولِ اُصولِ الدّین فی کشف اَسرار الوصول و الیقین».
در جلسهی دیگری دربارهی شعرای ممتاز معاصر صحبت شد و آیتالله خامنهای از امیری فیروزکوهی و رهی معیری سخن گفتند و از اینکه پیش از انقلاب با آنها مراوده داشتند و در بعضی موارد به آنها مراجعه میکرده و اشعار آنها را درخواست مینمودهاند. آیتالله زنجانی هم در چنین مواردی اگر اطلاعاتی دربارهی این شعرا داشتند، دربارهی آنها صحبت میکردند.
مطلب بالا بخشی از گزارشی درباره زندگی آیتالله مرحوم حاجآقا سید عزالدین حسینی زنجانی رضواناللهتعالیعلیه و مراودات ایشان با حضرت امام خمینی رحمهالله و رهبر معظم انقلاب است که پایگاه اطلاعرسانی khamenei.ir منتشر کرده است که متن کامل آن در ذیل میآید:
آیتالله سید محمد عزالدین زنجانی در سال 1300 شمسی در خطهی زنجان و در خاندانی معروف به معرفت و سیاست دیده به جهان گشود. پدرش «آیتالله سید محمود حسینی زنجانی» امامجمعهی زنجان و از علمای برجستهی این شهر بود. او که نمایندهی مردم زنجان در مجلس مؤسسان تغییر سلطنت قاجاریه به پهلوی هم بود، در اثر مخالفتهایش با سلطنت رضاخان پهلوی، مدتی را در حصر گذراند.
مهاجرت به قم
سید محمد عزالدین زنجانی در جوانی دروس مقدمات و سطح و کمی از درس خارج را در زنجان فراگرفت و سپس در 20 سالگی برای تکمیل تحصیلات حوزوی خود به قم مهاجرت کرد. در آن سالها که انگلیسیها حکومت را از رضاخان گرفته و به فرزندش محمدرضا سپردند، محدودیتها علیه روحانیون کمی کمتر شده بود و حوزهی علمیه اندک فرصتی برای بازسازی پیدا کرده بود. ایشان حدود 14 سالی را که در قم اقامت کرد، از تدریس اساتیدی همچون آیات عظام سید محمد حجت کوهکمری (به مدت 14 سال)، سید حسین طباطبایی بروجردی (10سال)، سید صدرالدین صدر، سید احمد خوانساری و میرزارضی زنوزی بهره برد. همچنین حکمت متعالیه را نزد حضرت امام خمینی رحمةاللهعلیه، علامه سید محمدحسین طباطبایی و شیخ مهدی مازندرانی فراگرفت. وی در درس اسفار هر سه استاد فوق شرکت میکرد.
رابطهی او با علامه طباطبایی بسیار صمیمی و عمیق بود. وقتی برای ادامهی تحصیل تصمیم به مهاجرت به نجف گرفت، موضوع را با علامه طباطبایی در میان گذاشت. علامه به او گفته بود: «کجا میروید؟ در نجف خبری نیست. نجف برای شما تحصیلِ حاصل است.» حجتالاسلام محمدباقر زنجانی -فرزند آیتالله زنجانی- در این باره میگوید: با این حال پدرم چند ماهی به نجف رفت و در آنجا از درس آیات عظام سید ابوالقاسم خویی، سید محسن حکیم و سید عبدالهادی شیرازی استفاده کرد.
ماجرای عیادت امام خمینی رحمهالله
رابطهی آیتالله سید محمد زنجانی با امام خمینی رحمةاللهعلیه نزدیک و صمیمی بود. حضرت امام خمینی توجه خاصی به این شاگرد خود داشتند. آیتالله زنجانی تعریف میکرد که یک بار سخت بیمار بوده و ظاهراً حصبه گرفته بوده. پزشکان اما اشتباه تشخیص داده بودند و داروی اشتباه تجویز کرده بودند. بیماری آنقدر شدید شده بود که وی نمیتوانسته از حجره پا بیرون بگذارد. امام رحمهالله در درس اسفار، متوجه غیبت شاگرد خود شدند و از حاضران سراغش را گرفتند. دوستانش گفته بودند که کسالت دارد. فردای آن روز حضرت امام برای عیادت از این شاگردشان به حجرهی او رفتند.
آیتالله زنجانی خودش تعریف میکرد: «امام آمدند و نشستند، از من عیادت کردند و چون دیدند من حال مساعدی ندارم، به خادمی که همراهشان بود، فرمودند از ایشان باید بیشتر مراقبت و پرستاری شود. حتی دستور دادند رختخواب مرتبی را از منزلشان در خیابان یخچال قاضی قم به حجرهی من بیاورند.» علاوه بر آن، برای ایشان پزشکی را آوردند و مقدمات انتقال به بیمارستان را هم فراهم کردند.
آیتالله زنجانی میگفت: در آن شرایط گاهی حتی از درد بیحال میشدم. چشمانم را که باز میکردم، میدیدم حضرت امام رحمهالله بالای سر من نشستهاند و داروهای مرا به من یادآوری میکنند.
علی شاکری -از شاگردان نزدیک آیتالله سید عزالدین زنجانی- در این باره میگفت ایشان در حالی که اشک میریخت، این ماجرا را تعریف میکرد.
ترویج مرجعیت امام خمینی و مبارزه با شاه
پس از رحلت آیتاللهالعظمی بروجردی در فروردین 1340، گزینههایی برای مرجعیت شیعه مطرح بودند. از میان فضلای حوزه، هر یک به سمت یکی از علمای برجسته میرفتند. در این میان، آیتالله سید عزالدین زنجانی به همراه برخی دیگر به ترویج مرجعیت حضرت امام خمینی رحمهالله همت کردند. روحانیون زنجانی بهخوبی در یاد دارند که ایشان با جدیت بحث مرجعیت امام رحمهالله را در این شهر ترویج میکردند و به خاطر نفوذی که در میان مردم داشتند، پس از رحلت آیتالله بروجردی، جمعیت قابل توجهی از مردم زنجان، مقلّد حضرت امام خمینی شدند.
وقتی پدر آیتالله زنجانی در سال 1334 دار فانی را وداع گفت، آقای زنجانی پس از حدود 14 سال اقامت در قم، برای اقامهی نماز جمعه و جماعت در مسجد سید زنجان -که از سالها پیش تصدی آن در دست خانوادهی او بود- راهی زنجان شد. امامت جمعه در زنجان بر خلاف بسیاری دیگر از شهرها که منصبی حکومتی بود، از اوامر حکومتی مجزا مانده بود و دلیل این امر، وجود حوزهی علمیهی قوی این شهر و مردم متدین آن بود. آیتالله زنجانی با مراجعت به زنجان، تدریس درس خارج فقه را هم در این شهر آغاز کردند.
همزمان با شروع مبارزات امام خمینی علیه نظام شاهنشاهی، شاگردان ایشان و از جمله آیتالله زنجانی به صورت جدی با این حرکت همراهی کردند. پس از ماجرای مدرسهی فیضیه در سال 42 و به تبع آن دستگیری حضرت امام، آیتالله زنجانی در یک سخنرانی در شهر زنجان بهشدت علیه شاه سخنرانی کرد و در حین سخنرانی اشک ریخت. آیتالله زنجانی از این منبر که پایین آمد، دستگیرش کردند و 45 روز به زندان شهربانی تهران انتقالش دادند. ایشان در تهران با برخی دیگر از مبارزان همسلّول بودند؛ افرادی مانند آقایان مرتضی مطهری، محمدتقی فلسفی، سید حسین هاشمینژاد و ناصر مکارم شیرازی.
5 سال تبعید به مشهد
فعالیتهای سیاسی-اجتماعی آیتالله زنجانی سالها در زنجان ادامه داشت تا اینکه در سال 1349 محمدرضا پهلوی به اجلاس اوپک رفت. پس از بازگشت از این اجلاس، آیتالله زنجانی پس از سخنرانی شدیدالحنی علیه شاه و سخنان او در این اجلاس، دستگیر شد و حبس خانگی ایشان به دستور رئیس ادارهی اوقاف زنجان و با هماهنگی ساواک آغاز شد. آیتالله زنجانی پس از مدتی در سال 1351 به 5 سال تبعید در مشهد محکوم شد و زنجان را اجباراً ترک کرد.
ایشان در مشهد هم با وجود محدودیتها، به فعالیت علمی و مبارزه ادامه داد و مشغول به تدریس دروس خارج فقه و اصول و تفسیر در حوزهی علمیهی مشهد شد. در سال 1354 اولین رسالهی عملیهی آیتالله زنجانی انتشار یافت. رسالهای که بر خلاف بسیاری از مراجع که بیشتر، تعلیقاتشان بر کتاب «عروةالوثقی» است، تعلیقات او بر کتاب «وسیلةالنجاة» سید ابوالحسن اصفهانی است. از این جهت به رسالهی عملیهی حضرت امام رحمهالله که تعلیقات بر «تحریرالوسیله» است، شباهت دارد.
آیتالله زنجانی در تظاهرات و در جلساتی که برای رهبری قیام و ارتباط با امام خمینی و انتقال خواستههای ایشان به مردم تشکیل میشد، حضوری جدی و فعال داشت. ایشان در روشنگری حرکت انجمن حجتیه در مشهد نیز نقش فعالی ایفا کرد، زیرا معتقد بود آنها یک حرف صحیح را مستمسک اشتباهات خود قرار دادهاند تا خودشان را مطرح کنند و به این افراد نباید اعتماد کرد.
آیتالله خامنهای، شهید هاشمینژاد و آیتالله واعظ طبسی از محورهای برجستهی مبارزهی سیاسی علیه دستگاه پهلوی در آن زمان در مشهد بودند. این چند نفر جلسات مستمری را با علمای برجستهی مشهد مانند آیات عظام: شیرازی، قمی، میرزا جوادآقای تهرانی،مروارید و البته حسینی زنجانی برگزار میکردند و برای پیشبرد مبارزات انقلاب مشورت میگرفتند. در این جلسات برای اقداماتی از قبیل راهپیماییها، تظاهرات،صدور اعلامیه و آگاهکردن مردم مشهد نسبت به شرایط سیاسی برنامهریزی میشد.
تحریم جشنهای نیمهی شعبان سال 1357، تهدید دولت ایران و عراق در پی محاصرهی منزل امام خمینی در نجف توسط دولت عراق و اعلام عزای عمومی در پی دو ماجرای شهادت حجتالاسلام والمسلمین سید مصطفی خمینی و شهادت جمعی از مردم در تجمع دیماه مشهد، از جمله اقدامات گروهی از علمای آن زمان بود که آیتالله زنجانی در آنها نقش داشت.
حکم امام برای بازگشت به زنجان
امام خمینی در 12 بهمن 57 به ایران بازگشتند، از اوضاع شهرهای مختلف سراغ گرفتند. ایشان گمان میکردند که آیتالله زنجانی در زنجان است، اما وقتی متوجه شدند که در مشهد است، ناراحت شدند و گفتند: «چرا ایشان زنجان را رها کردند؟» درخواستهایی هم از طرف مردم زنجان به امام خمینی برای بازگشت آیتالله زنجانی به این شهر صورت گرفت. همزمان امام خمینی با آیتالله زنجانی تماس تلفنی گرفتند و با ایشان در این باره صحبت کردند. امام فرموده بودند من به شما حکم میکنم که به زنجان برگردید. آیتالله زنجانی هم در پاسخ گفته بودند چون شما مجتهد و استاد من هستید و حکم میکنید، من میروم. شما هم برای من چیزی بنویسید که اگر دشمن در آنجا کاری کرد و ظلمی صورت گرفت، بتوانم اقدام کنم. امام خمینی متنی را خطاب به اهالی زنجان مینویسند و در آن ذکر میکنند که «با ایشان مذاکره شد و قرار است انشاءالله تعالی به زنجان بازگردند. امید است به خواست خداوند، تحت رهبری معظمله به مبارزهی خود علیه ظلم و استبداد ادامه دهید.» بعدها با پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر شرایط، ایشان به مشهد مقدس بازگش