به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ «حزبالله لبنان» واژهای است كه در افكار عمومی جهان اسلام، همواره با «انتصارات» و پیروزیها شناخته شده است. با این حال، اغلب تحلیلگران به سرّالأسرار اینهمه انتصار و پیروزی كمتر توجه كرده و پرداختهاند.
به مناسبت سالروز عقبنشینی تاریخی رژیم اشغالگر قدس از جنوب لبنان، با جناب حجتالاسلام سید هاشم صفیّالدین - رئیس شورای اجرایی حزبالله لبنان - به گفتوگو نشستیم. ایشان ضمن بررسی تاریخ تحولات این جنبش مقاومت اسلامی، از زاویهای جدید و با ذكر مصادیق و نمونههایی ناگفته یا كمتر شنیده شده، ایمان به صدق و راستیِ وعدههای الهی، صبر و استقامت، و مجاهدت فیسبیلالله را رمز پیروزیهای بزرگ و تاریخی حزبالله برمیشمرد:
جناب آقای صفیّالدین! موضوع این گفتوگو دربارهی «صدق وعدههای الهی» است. به نظر میرسد كه برای بررسی مصداقی این موضوع، فعالیتهای حزبالله لبنان از ابتدای تشكیل تا امروز، یكی از بهترین گزینهها باشد. به عنوان سؤال نخست بفرمایید آیا ایمان به صدق وعدههای الهی جایگاهی در تأسیس و فرهنگ جنبش مقاومت حزبالله لبنان داشته یا نه؟
موضوع "وعدههای الهی و امدادهای غیبی پرورگار" یكی از مسائلی است كه حزبالله از آغاز تأسیس خود به آن ایمان داشته است. حزبالله تاكنون به هیچ نتیجهای دست نیافته، مگر با اعتماد و اتكال به تحقق وعدههای الهی. بر اساس اعتقاد ما، شكلگیری و تأسیس حزبالله بر توكل و اعتماد به خداوند استوار بوده. مهمترین و نخستین شرط نتیجهگیری از توكل بر خداوند، یقین است و سپس عمل به تكلیف. شرط سوم هم اطاعت از ولیّ امر است. حزبالله بر مبنای این مبانی شكل گرفته و لذا مسألهی باور به وعدههای الهی در متن وجودی حزبالله و بخشی از فرهنگ آن است.
اصل پیدایش و تأسیس حزبالله یك توفیق الهی و عنایت ربّانی در آن شرایط دشوار بود. حزبالله در شرایطی تأسیس شد كه اگر كسی میخواست آن را با عقل و فهم سیاسی و معادلات معمول سیاسی بسنجد، به این نتیجه میرسید كه مقاومت هیچ سودی ندارد. حزبالله با مقاومتی ایجاد شد كه نتیجهی احساس تكلیف بود. تكلیف شرعی ما این بود كه صرف نظر از نتیجه، جلوی دشمن بایستیم.
در آغاز راه به ذهن هیچكس خطور نمیكرد كه این مقاومت به دنبال دستیابی به پیروزی باشد، بلكه مقاومت ایجاد شد تا صرفاً به تكلیف خود عمل كند. در آن شرایط و در آغاز تأسیس، دیداری با امام خمینی رضواناللهعلیه داشتیم. ایشان فرمودند بروید و با دشمن اسرائیلی بجنگید كه شما پیروزید. سخنان امام رضواناللهعلیه اولین مژدهی نویدبخش ما و نخستین بشارت پیروزی به ما در آغاز راه بود و مقاومت با اعتماد و توكل بر خداوند عزّوجلّ، راه خود را آغاز كرد. تمام توجه ما به تكلیف بود و این همان فرهنگی بود كه امام خمینی رضواناللهعلیه به ما آموخت كه ما مأمور به تكلیف هستیم نه نتیجه. ما نتیجهای را میپذیریم كه خداوند متعال برای این مجموعه بخواهد.
نظریهی ما در حزبالله این است كه شرط پیروزی و شرط ضروری تحقق وعدههای الهی، التزام به ولایت و اطاعت از ولیّ فقیه است و این بر مبنای این آیهی شریفه است كه میفرماید: «وَمَنْ یتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حزبالله هُمُ الْغَالِبُونَ»۱. این آیه كه اساساً شعار حزبالله است، یك شرط و یك جزا دارد و سیاق آن سیاق وعده است. میفرماید غلبه و پیروزی از آنِ كسانی است كه به ولایت خدا و ولایت رسول و ولایت كسانی كه ایمان آوردهاند، ملتزم باشند. بر این مبنا اطاعت از ولیّ امر یك عنصر لازم و ضروری برای تحقق پیروزی الهی است و نصرت الهی بدون وجود ولیّ حاصل نمیشود.
امروز كه موفقیتهای حزبالله بیشتر بهچشم میآید، سخن گفتن دراین باره بسیار راحتتر از گذشته است. اما در ابتدای تشكیل این جنبش، چگونه میتوانیم تحقق وعدههای الهی را در مراحل مختلفِ تطوّر و رشد و بالندگی حزبالله بررسی كنیم؟
از همان روزهای نخست، عملیات نظامی در برابر دشمن اسرائیلی آغاز شد و بهویژه در جنوب لبنان و سپس در بقاع غربی و در هر جایی كه اسرائیلیها حضور داشتند، مجاهدان حزبالله امدادها و توفیقات الهی را احساس میكردند. در آن زمان تمام جنوب لبنان در اشغال بود و انتقال سلاح به این منطقه با توفیق و امداد عظیم الهی صورت گرفت. شما تصور كنید اسرائیل تمام ورودیهای جنوب را مسدود كرده بود و حالت جنگی شدیدی برقرار بود و كامیونهای حامل اسلحهی مقاومت عبور میكرد بدون اینكه اسرائیلیها چیزی بفهمند! البته ما اسلحهها را جاسازی میكردیم و احتیاطهای لازم را انجام میدادیم، اما چیزی كه باعث میشد این جاسازیها مخفی بماند، آیهی شریفهی وَجَعَلنا بود كه: «وَجَعَلْنَا مِن بَینِ أَیدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَینَاهُمْ فَهُمْ لاَ یبْصِرُونَ»۲. برادران ما این آیه را حفظ بودند و تكرار میكردند. گاهی اتفاق میافتاد كه قبل از رسدیدن كامیون حامل اسلحه به پست بازرسی اسرائیلیها، مشكلی برای نیروهای اشغالگر پیش میآمد و سرباز اسرائیلی مجبور میشد به كامیون بگوید سریعتر عبور كنید!
عملیاتهای نخستین ما با موفقیتهای ویژهای همراه بود. برخی عملیاتها به گونهای بود كه برادران ما بارها اقدام میكردند، اما موفق نمیشدند و بعدها معلوم میشد كه خیر ما در همین بوده كه عملیات در آن زمان انجام نشود. به عنوان مثال عملیات استشهادی شهید احمد قصیر از عملیاتهای بسیار مهم و سرنوشتساز در مواجهه با اشغال اسرائیلی بود. این عملیات چند روز با تأخیر مواجه شد و بعدها مشخص شد این تأخیر به سود عملیات بوده، زیرا تعداد اسرائیلیهای موجود در ساختمان كم بود و تأخیر در عملیات باعث افزایش تعداد افسران و سربازان اسرائیلی شد. برادران ما از فهمیدن حكمت این تأخیر شگفتزده شدند. اینگونه بود كه این عملیات صاعقهوار و كشنده بود و تعداد كشتههای اسرائیلی بسیار زیاد بود، اما اگر عملیات چند روز قبل صورت میگرفت این تعداد از آنها كشته نمیشد.
واقعیت این بود كه برادران ما در آن روزها میگفتند اموری برای ما روشن میشود كه تاكنون به ذهن ما نمیرسید. با توكل به خدای عزّوجلّ و عزم راسخ در مبارزه با دشمنان، درهایی به روی ما گشوده میشد كه در گذشته به هیچ وجه به ذهن ما خطور نمیكرد. روش حزبالله در عملیات استشهادی روشی جدید و همراه با ابتكار و ابداع بود و این مصداق بارز سخن خدای متعال است كه: «وَاتَّقُوا اللَّهَ وَیُعَلِّمُكمُ اللَّهُ»۳.
پیروزیهای نخستین چگونه به تعمیق باور مردم نسبت به صدق وعدههای الهی انجامید؟
از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۵ اولین پیروزی ما رقم خورد و دشمن اسرائیلی كمی از لبنان عقبنشینی كرد، اما بخشی از جنوب لبنان و بقاع غربی در اشغال باقی ماند. آن پیروزی در واقع طلیعهی پیروزیها و دستاوردهای مهم مقاومت بود. كمكم مفیدبودن و كارآمدی مقاومت روشن شد و مفهوم مقاومت در اذهان عموم مردم شكل دیگری به خود گرفت. البته مجاهدان هیچگاه تردیدی نداشتند، اما شاید عموم مردم و سیاستمداران تردید داشتند، چرا كه معمولاً عموم مردم چیزی را باور میكنند كه به چشم ببینند و بیشتر اوقات مسائل اعتقادی و وعدههای قرآنی و سُنن تاریخی را به دور از تصور میدانند. اما هنگامی كه دیدند امكان دارد این امور در خارج محقق شود، نسبت به مقاومت متقاعد شدند و تأیید آنها نسبت به مقاومت بیشتر شد و مقاومت ادامه یافت.
اگر موافق باشید، به بررسی مصادیق برجستهی تحولات مربوط به حزبالله بپردازیم. یكی از مقاطع حساس بین سالهای ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۰ میلادی بود كه حزبالله فشار شدیدی را تحمل كرد. دربارهی آن روزها بگویید.
در سال ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۰ مشكلات بسیاری وجود داشت و موانع زیادی در سطح منطقهای و داخلی بر سر راه مقاومت قرار گرفت و مقاومت با فتنهی بزرگی روبهرو شد. فشار شدیدی میآوردند كه مقاومت سلاح خود را كنار بگذارد. در این پنج سال هدف آنها از اِعمال این فشار سنگین، خستهكردن حزبالله بود تا از مقاومت دست بردارد. مقاومت اما تصمیم گرفت به راهش ادامه دهد. ما در آن مراحل گاهی احساس تنگنا میكردیم، اما ایمان به وعدههای خداوند عزّوجلّ به ما نیرو میداد. حتی كار را به جایی رساندند كه دیگر دعا و گریه و توسل به پیامبر و اهل بیت علیهمالسّلام و مساجد تنها راه پیش روی ما برای خروج از تنگنا بود و نهایتاً هم از راهی ناشناخته از این تنگنا خارج شدیم.
خوب به یاد دارم هنگامی كه نیروهای عراقی به كویت وارد شدند و حملهی آمریكا به نیروهای عراقی آغاز شد، گشایش دور از انتظاری در منطقه حاصل شد كه باعث خروج ما از این سختی چند ساله بود. نوعی توازن در نیروهای منطقه ایجاد شد كه در پی آن كشورهایی كه به ما فشار می آوردند، مجبور شدند از آن فشارها دست بردارند و اینگونه بود كه حزبالله تا اندازهای آسوده شد و كار خود را از سر گرفت.
ما بر این باوریم كه این یك توفیق الهی است كه ما همواره به تكلیف خود عمل كنیم و مقاومت و سلاح را رها نكنیم و صبر پیشه كنیم و خشم خود را فروبریم. به خاطر این دو سبب بود كه خداوند متعال ما را از آن شرایط نجات داد و وعدهی خود را برای ما محقق ساخت كه: «وَمَن یتَّقِ اللَّهَ یجْعَل لَّهُ مَخْرَجاً»۴.
حزبالله پس از پشت سر گذاشتن این مرحله، با شهادت دبیركل خود -سید عباس موسوی- مواجه شد كه پیشبینی میشد این جنبش را با چالش بزرگی مواجه كند، اما اینگونه نشد. شما دلیل آن را چه میدانید؟
توطئهها علیه مقاومت همچنان ادامه داشت و اولینِ آنها شهادت سید عباس موسوی بود. اسرائیلیها گمان میكردند كشتن دبیركل حزبالله باعث تضعیف مقاومت میشود، اما در سالهای شهادت سید عباس تا سال ۲۰۰۰ شاهد توفیقات و عنایتهای الهی بسیاری بودیم. شهادت سید عباس میتوانست آثار منفی بسیاری داشته باشد، زیرا ایشان به عنوان دبیركل، از عقل و خرد و جایگاه ویژهای در حزبالله برخوردار بود. از طرفی دشمنان داخلی و خارجی حزبالله هم برای متوقف ساختن مقاومت فشار میآوردند و شرایط سیاسی برای ما مساعد نبود. با این حال، پس از شهادت سید عباس مقاومت وارد مرحلهی جدیدی شد؛ هم در زمینهی جنگی و حماسی و