به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ آغاز گسترده حضور شیعیان افغانستان، در صحنههای سیاسی و اجتماعی، همزمان بود با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره)، که این پیروزی حمایتهای جدی جمهوری اسلامی ایران از شیعیان افغانستان را در پی داشت و از طرفی آثار روانی انقلاب اسلامی ایران، رویارویی با دشمنان اسلام را در میان مسلمانان و شیعیان افغانستان تقویت کرد.
«محمد حسین خلوصی» محقق و پژوهشگر افغان، در کتاب «شیعیان افغانستان» رابطه دولت جمهوری اسلامی ایران با شیعیان افغانستان را از زوایایی گوناگون مورد بررسی قرار داده و ضمن بررسی این روابط معتقد است که قبل از دوران جهاد، مردم افغانستان زیر انواع فشارهای سیاسی قرار داشتند و نمیتوانستند هیچگونه فعالیت سیاسی برای گسترش ارتباطات دینی و سیاسی انجام دهند.
با تجاوز شوروی به افغانستان و آغاز جهاد اسلامی در این کشور، موانع خیزش عمومی شیعیان در این کشور از میان برداشته شد و بر این اساس روابط شیعیان افغانستان و جمهوری اسلامی ایران در حد وسیعی گسترش یافت.
افزایش همکاری شیعیان افغانستان و ایران در بستر صدور انقلاب
یکی از مؤلفههای سیاست خارجی دولت جمهوری اسلامی ایران صدور انقلاب به سایر کشورهای اسلامی و مستضعف بوده است که پایههای این اصل را باید در اندیشه امام خمینی(ره) جستوجو کرد.
از نگاه این نویسنده افغان، امام خمینی(ره) برای برون رفت جهان اسلام از موقعیت موجود معتقد بود که ملتهای مسلمان با اقتدا به جمهوری اسلامی باید دست اجانب را که مهمترین مانع تحول و شکوفایی جامعه اسلامی است از سرزمینشان قطع کنند؛ سیاست صدور انقلاب که در ابتدا قرائت بسیار وسیعی داشت و میکوشید که جنبشهای دینی را در تمام جهان اسلام تقویت کند در همین راستا بود.
طبق نگاه این پژوهشگر افغان، بر اساس همین فرامین و دیدگاههای رهبر انقلاب اسلامی ایران بود که در ارتباط با افغانستان برخوردها بسیار فراگیر بود، به گونهای که برخی احزاب غیر شیعه نیز در ایران مراکزی را برای فعالیتهای سیاسی خود دایر کردند.
نهضت مقاومت در افغانستان زمانی به راه افتاد که ایران در حال و هوایی انقلابی به سر میبرد، قرار گرفتن روحانیون ایران در کانون مبارزات انقلاب، روحانیت شیعی افغانستان را نیز تشویق کرد که در معادلات سیاسی و اجتماعی کشور خود وارد شوند.
فعالیتهای فرهنگی شیعیان افغانستان در ایران
یکی از رویدادهای سرنوشتساز در تاریخ افغانستان فعالیتهای فرهنگی شیعیان این کشور در ایران است که این فعالیتها به حدی گسترده است که در مقایسه با تاریخ شیعیان در چند قرن اخیر قابل تصور نیست.
از نگاه این پژوهشگر افغان، بسترهای فرهنگی مناسبی که در ایران فراروی شیعیان افغانستان قرار گرفت، موجب نگاه نو فرهنگی بین شیعیان افغانستان شد و موقعیت اجتماعی آنان را دگرگون ساخت که مهمترین بسترهای فرهنگی شیعیان افغانستان در ایران در 3 محور قابل ارزیابی است:
نخستین محور، احزاب جهادی هستند که به طور فزایندهای به فعالیتهای فرهنگی روی آوردهاند، این احزاب برای ارتقای فعالیتهای فرهنگی، آموزشگاههایی در داخل و خارج از افغانستان تأسیس کرداند که در شکوفایی فرهنگی شیعیان سهم وافری دارد.
افزون بر این، انتشار نشریات، انجمنهای فرهنگی و سایر فعالیتهای فرهنگی حزبی، افقی نو برای فرهنگیان افغانستان گشوده است تا در پرتوی این امکانات، کارکردهای فرهنگی خود را گسترش دهند و موجبات غنای فرهنگی شیعیان را فراهم آورند.
دومین بستر، امکانات دولتی است که جمهوری اسلامی همانند اتباع ایرانی در اختیار مهاجران قرار داده است. سطح بالای فرهنگی در ایران موجب شد که افغانهای مهاجر به سواد و سواد آموزی حساسیتی ویژه نشان دهند و در حد امکان فرزندان خود را به مدارس و آموزشگاههای دولتی بفرستند.
بیش از 2 دهه از تحصیل شیعیان در مدارس و آموزشگاههای دولتی ایران میگذرد و قشر جدیدی از فرهنگیان به وجود آمدهاند که از تحصیلات عالی برخوردارند و میتوانند در شکوفایی و توسعه افغانستان جایگاه مناسبی کسب کنند.
اکثر کمکهای دولت جمهوری اسلامی ایران اکنون صرف مسائل فرهنگی میشود و بسیاری از دانشجویان افغان از جمله شیعیان با در اختیار گرفتن بورسیههای آموزشی که از منابع کمکهای ایران به افغانستان پشتیبانی میشود در مقاطع مختلف تحصیلی از جمله تحصیلات تکمیلی، آموزشهای تخصصی خود را ادامه میدهند.
سطح پایین تر سوادآموزی در پاکستان موجب شده است که مهاجران شیعی در امور فرهنگی جایگاه بالاتری داشته باشند و همین سبب شده است که در کادرهای مختلف دولت افغانستان جذب شوند.
سومین و مهمترین بستر فرهنگی فراروی شیعیان افغانستان، حوزههای علمیه است که پس از ایرانیان، افغانها دومین گروه محصلان علوم دینی را تشکیل میدهند.
نسل جدید از طلاب جوان هم اکنون پرورش یافتهاند که افزون بر تخصص در علوم دینی در علوم انسانی با رویکرد دینی تخصص دارند و طبیعی است در جامعه دینی افغانستان میتوانند مصدر خدمات ارزنده فرهنگی نیز باشند و تحولات فرهنگی جاری در افغانستان این مسئله را به روشنی تأیید میکند.
همچنین قابل ذکر است که شیعیان افغانستان در پرتو بسترهای یاد شده توانستند در دوره جدید متمرکزترین و به روزترین مراکز و نشریههای فرهنگی را در افغانستان دایر کنند که در نوع خود بینظیر است.
..............پایان پیام/ 218