به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ در این جلسه اخلاق آیت الله العظمی مظاهری ضمن اشاره به عوامل مؤثر در تربيت فرزند، نقش صبر و بردباري در اين زمينه را متذکر ميشويم. اولين عامل يا اولين قانوني که در شکلگيري و تکوين شخصيت انسان، نقش اساسي دارد، وراثت است و در اين جلسه پيرامون آن صحبت خواهيم کرد.
نقش مؤثر قانون وراثت در تربيت انسان
رسول خدا«ص» در روايتي ميفرمايند: « الشَّقِيُّ مَنْ شَقِيَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ وَ السَّعِيدُ مَنْ سَعِدَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ»[1]
معناى اين روايت شريف آن است كه زمينه سعادت و شقاوت فرزند در دل مادر و نطفۀ پدر است و به تعبير ديگر، زمينه هاى اصلى سعادت و شقاوت در خانواده شكل مىگيرد. در واقع، پدر و مادر زمينهساز سعادت يا شقاوت فرزندان خود هستند و به جهت تأثير فراواني که در تکوين شخصيت آن فرزندان دارند، وظيفۀ سنگيني در قبال اصلاح باطني و تزکيۀ اخلاقي خود خواهند داشت.
به بيان ديگر، فرمايش پيامبر گرامي«ص» به نقش برجسته قانون وراثت در تربيت انسان اشاره دارد. قانون وراثت، يك قانون مسلّم علمى است؛ به اين معنا كه صفات خوب و بد فرزندان نظير صفات خوب و بد پدر و مادر و اجداد است، همانطور كه از نظر شكل و قيافه ظاهرى به همديگر شباهت دارند.
تأثير ظاهري و باطني قانون وراثت
قانون وراثت، قانون عجيبي است و به دو شکل ظاهري و باطني در شخصيت انسان، تأثير ميگذارد. شکل ظاهري تأثير قانون وراثت، آن است که فرزند هر پدر و مادري، از حيث بعد جسماني و شکل ظاهري، حتي در رنگ پوست و تن صدا، شبيه والدين خود يا دست کم شبيه يکي از آنهاست و به طور کلي صفات ظاهري پدر و مادر را به ارث ميبرد.
اما تأثير مهمتر قانون وراثت، در شکل باطني آن است؛ شکل باطني قانون وراثت به اين صورت است که خصوصيّات بعد روحاني و صفات باطني و به عبارت ديگر، روحيّات فرزند، شبيه صفات و روحيّات پدر و مادر يا دست کم يکي از آنهاست و شخصيت دروني، اخلاقي و باطني او از شخصيت باطني والدين، تأثير جدي ميگيرد. اين امر از نظر اسلام مسلّم است كه اگر يك كودك از خانواده با ريشه و با نجابت باشد، همين، زمينه ساز نجابت اوست. همچنان كه اگر در خانواده بى ريشه بزرگ شود، همين، زمينه ساز براى بى نجابتى او خواهد بود.
به عبارت روشنتر، همانطور که ژنها، صفات ظاهري پدر و مادر را به فرزند منتقل ميکنند، روحيات و صفات اخلاقي و رواني آنها را نيز به فرزند انتقال ميدهند. مثلاً يک مادر حسود که خود در سراشيبي سقوط اخلاقي است، معمولاً فرزنداني حسود دارد و فرزندان يک پدر متکبّر، مغرور يا خودخواه، بعيد است صفات زشت پدر را نداشته باشند.
افراد غيرتمند، عفيف و نجيب و نيز اشخاصي که با حيا هستند و حجاب و پوشش مناسب و اخلاقي را رعايت ميکنند، معمولاً در خانوادههايي تربيت شدهاند که از نظر حجاب، عفاف، عفّت و غيرت، وضعيت مطلوبي داشتهاند و در مقابل، افراد بيعفّت، بيغيرت، بيحيا و بيحجاب، در اکثريت قريب به اتفاق موارد، صفات زشت خود را از خانواده و از پدر و مادر به ارث بردهاند.
فرزنداني که ذاتاً مهربان، دلسوز و خيرخواه هستند و گذشت و ايثار و فداکاري دارند، اين فضائل نيکوي اخلاقي را از پدر و مادر خود به ارث بردهاند و پدر و مادر قسيّالقلب، خودخواه، ظالم و بيرحم، خواهناخواه صفات ناپسند خود را به فرزندان منتقل ميکنند.
بنابراين هنگام تولد فرزند، پدر و مادر، زمينه سعادت يا شقاوت او را براي او فراهم کردهاند و کودک نوزاد، از همان لحظه تولد، ميتواند با زمينه چيني پدر و مادر، سعادتمند يا شقاوتمند باشد.
انسان فطرتاً سعيد است يا شقي؟
آنچه در اين مبحث توجه جدي ميطلبد اين است که اگرچه انتقال صفات نيکو يا خصائل ناپسند اخلاقي از پدر و مادر به فرزند، از نظر علمي و تجربي اثبات شده و مورد تأييد و تأکيد تعاليم ديني است، امّا بايد دانست که نتيجۀ قانون وراثت جبري نيست.
به عبارت روشنتر، آن صفاتي که از والدين به فرزند آنان منتقل ميشود، غيرقابل تغيير نيست و عوامل ديگري از جمله تربيت و محيط زندگي قدرت تغيير آن صفات را دارند. مهمترين و کاربردي ترينِ عوامل مؤثر در تغيير و تبديل صفات، تلاش و همّت خود انسان است که ميتواند صفات ذاتي را تغيير دهد و جاي فضائل و رذائل اخلاقي را در درون خود عوض کند.
بنابراين کسي نبايد تصور کند که اگر پدر و مادري صفات ناپسند داشتند، فرزند آنها محکوم به شقاوت است و در صورت برخورداري پدر و مادر از فضائل و صفات پسنديده اخلاقي، فرزند آنان خواهناخواه و بدون تلاش و کوشش، سعادتمند خواهد شد، بلکه همانطور که بيان شد، عوامل ديگري ميتواند بر عامل وراثت فائق آيد و تأثير آن را خنثي کند.
اما در هر صورت بايد توجه داشت که قانون وراثت، قانون و عامل بسيار مهمي در تربيت انسان به شمار ميرود و محو اثر آن توسط ساير عوامل، مشکل به نظر ميرسد.
ضرورت خودسازي قبل از ازدواج و فرزند آوري
از آنچه بيان شد، اين نتيجه حاصل ميشود که جوانان بايد قبل از ازدواج و پيش از آنکه صاحب فرزند شوند، به تهذيبنفس و خودسازي، اهميت فراوان بدهند و در ريشهکن کردن صفات رذيله و نيز شکوفايي فضائل حسنه اخلاقي در وجود خود، کوشا باشند. کوتاهي در ريشهکن کردن صفات رذيله، مضر و خطرناک است و پدر و مادر را محکوم به تحمّل فرزندي ميکند که به همان صفات و رذائل مبتلاست.
از اين رو توصيه ميشود که پدر و مادر دست کم هنگام انعقاد نطفه يا در دوران بارداري، از طغيان رذائل اخلاقي و صفات نکوهيدهاي که در درون خود دارند جلوگيري کنند. مثلاً مراقب باشند حسادت آنها گل نکند و طوفاني نشود که طوفان حسادت، حاصلي جز برخورداري آنان از فرزند حسود نخواهد داشت.
تأثير افکار و تمايلات پدر و مادر بر فرزند
حتي افکار و تمايلات پدر و مادر در وقت انعقاد نطفه بر فرزند آنها اثرگذار است. در زمان اميرالمؤمنين«س» فرزندي به دنيا آمد که به والدين خود شباهت نداشت. پدر آن طفل به عفّت همسر خود شک کرد و مدعي شد که آن طفل، بچۀ او نيست. کم کم بين آنها نزاع در گرفت و براي حل موضوع، به محضر اميرالمؤمنين«س» رفتند. آن حضرت حکم کردند که آن بچه متعلق به همان زن و مرد است و مرد را از تشکيک در اين زمينه بازداشتند، اما فرمودند: يکي از شما هنگام انعقاد نطفه در فکر شخصي غير از همسر خود بودهايد و به او تمايل داشتهايد و همين آلودگي فکر و ناپاکي دل، باعث شباهت فرزند شما به کسي شده که در فکر او بودهايد و عدم شباهت طفل به خودتان، ناشي از هوسراني و تمايل فکري بوده است.
بر اين اساس، تمايلات دروني و افکار پدر و مادر در وقت انعقاد نطفه نيز بر روي شخصيت فرزند تأثير ميگذارد؛ به گونهاي که اگر زن يا مرد، هنگام انعقاد نطفه، به فکر شخص ديگري غير از همسرش باشد و تمايل ناشي از هوي و هوس به وي داشته باشد، آلودگي فکر و دل او به فرزندش سرايت خواهد کرد.
اصلاح اخلاق جامعه، مقدّم بر ازدياد و تکثير نسل
تکثير نسل و فرزند آوري، امري پسنديده و نيکو است؛ به شرط آنکه پدر و مادر، پيش از فرزندآوري، شايستگي و لياقت برخورداري از فرزند صالح و نيز آمادگي تربيت و اداره صحيح فرزند خود را داشته باشند.
مادري که چشم او در اثر نگاه آلوده به نامحرم سرشار از شهوت است يا پدري که چشم و دل او تمايل به نامحرم دارد و از طريق پيامک و تلفن و اينترنت و نظاير آن، طرح دوستي و ارتباط با جنس مخالف ميريزد، چگونه ميتوانند فرزند صالح و شايسته تحويل اجتماع بدهند؟
از اين رو لازم است در جامعه اسلامي، پيش از طراحي براي تکثير و ازدياد نسل، براي اصلاح اخلاق جامعه و تغيير روحيّات و صفات والدين، فکر، برنامهريزي و اقدام اساسي شود و در همه ابعاد و شئون، تأثير جدي قانون وراثت در نظر گرفته شود تا در آينده شاهد نسلي شايسته و صالح باشيم.
مردان و زنان گناهکار که در ايام طوفان رذائل اخلاقي و طغيان شهوت و در زماني که دوست نامحرم و رفيق ناباب و گناهکار دارند، به انعقاد نطفه ميپردازند و براي ازدياد نسل اقدام ميکنند، خواهناخواه زمينه شقاوت و بدبختي فرزند خويش را فراهم کردهاند و بايد بدانند که سعادت و خوشبختي آن فرزند و دستيابي او به حسن عاقبت، اگر غير ممکن نباشد، بسيار مشکل است.
لزوم اطلاع والدين از آداب فرزندآوري
در روايات نوراني اهل بيت«س» آدابي براي ازدواج و زندگي زناشوئي و به خصوص آدابي براي انعقاد نطفه بيان شده است. علماي بزرگوار گذشته بخشي از آن روايات را در کتب ارزشمند خود گردآوري کرده و براي نسلهاي بعدي به يادگار گذاشتهاند. مثلاً علامۀ مجلسي «ره» در کتاب حليةالمتّقين و مرحوم آيتالله فشارکي در کتاب آدابالشّريعه، اين آداب را تبيين کردهاند، ولي متأسفانه نسل فعلي آگاهي کافي نسبت به اينگونه مسائل ندارد و جوانان و خانوادهها معمولاً اين کتابها را مطالعه نميکنند. اگر عروس و دامادها و کساني که قصد بچهدار شدن دارند، به جاي اتلاف وقت خود با ماهواره و تلويزيون و تماشاي فيلم و سريال، به مطالعه کتب ديني ميپرداختند و با آداب دين اسلام براي زندگي و براي بچهدار شدن آشنا ميشدند، وضعيت اخلاقي جامعه بهبود مييافت و خانوادهها دچار مصائب فعلي از سوي جوانان خود نميشدند.
معلوم است آن خانمي که شبانه روز با فيلمهاي مبتذل و شهوتانگيز سر و کار دارد يا آن آقايي که در جامعه نگاه و فکر آلوده و شهوتانگيز دارد، نميتوانند فرزند صالح و سالم تحويل اجتماع بدهند. وقتي که پدر يک بچه به حقالنّاس اهميت نميدهد و نسبت به اموال مردم حسّاسيت لازم را ندارد يا در کار خود کمفروشي و کمکاري دارد يا شبانه روز در فکر فريب ديگران و حقّهبازي و خوردن مال حرام است، نبايد انتظار داشته باشد، فرزندي صالح و شايسته نصيب او شود؛ بلکه فرزند او در همان کودکي به تخرب اموال مردم ميپردازد و مکرراً به ديگران ضرر ميزند و موجب خسارت ديگران ميشود.
ضرورت اهميّت به طهارت روحي فرزند
اسلام عزي