به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ به نوشته پایگاه اطلاع رسانی شبكه خبری سی ان ان ، مخدوش شدن وجهه آمریكا در مصر این روزها منعكس كننده نوعی عصبانیت كل مردم خاورمیانه از آمریكاست و عمق این عصبانیت را نشان می دهد. آمریكا دلیل اصلی هرج و مرج در خاورمیانه نیست؛ اما بخش عمده ای از این مشكلات است. بعضی از مسلمانان در كشورهای مختلف آمریكا را مورد انتقاد قرار می دهند؛ زیرا ارزش های غربی را قبول ندارند. عده ای دیگر هم دست توطئه امریكا را همه جا می بینند كه زندگی، استقلال، غرور و اعتبار اعراب و مسلمانان را از بین می برد.
اما اگر این بخشی نگری ها را كنار بگذاریم به این نتیجه می رسیم كه میلیون ها مسلمان و عرب از آمریكا متنفر هستند و دلیل آن اقدامات و سیاست های آمریكاست. از آنجا كه این افراد به زودی عقیده خود را تغییر نمی دهند این احتمال وجود دارد كه امریكا هر روز بیشتر نزد افكار عمومی خاورمیانه اعتبار خود را از دست بدهد.
آمریكا برای تغییر این مسیر ابتدا باید اذهان مردم در خاورمیانه را به دست آورد و به شناخت آنها از منافع شخصی خود نزدیك شود تا بعد از آن از نفرت مردم خاورمیانه از آمریكا كاهش یابد. این امر مستلزم تعدیل قابل توجه در سیاست های آمریكاست. آمریكا باید در برابر اسرائیل و سیاست شهرك سازی هایش؛ همچنین تدابیری مانند توقیف زمین و درآمدهای مالیات در كرانه باختری موضع سخت گیرانه تری اتخاذ كند. واشنگتن باید در مورد مساله فلسطینیان موضع عادلانه تری اتخاذ كرده و از قطعنامه های منطقی سازمان ملل متحد حمایت كند، همچنین در مذاكرات به نحوی موضع گیری كند كه توازن منصفانه بین دو طرف رعایت شود به جای اینكه وقعیت را از پشت شیشه عینك اسرائیل ببیند.
آمریكا باید در مورد مسائل حقوق بشر در جوامع عرب به درستی موضع گیری كند و در برابر شاهان عرب بایستد با آنكه نمی خواهد متحدان محافظه كار خود را عصبانی كند. مردم منافع خود را می شناسند و اگرآمریكا بخواهد اعتبار خود را بهبود بخشد، باید توازن بهتری بین مسائل مطرح خود و جوامع عرب بیابد.
یكی از مسائل مهم برای صاحب نظران این است كه دو سال بعد از سقوط دولت حسنی مبارك، دیكتاتور مخلوع مصر، كه دولت باراك اوباما، رییس جمهوری آمریكا به خوبی ان را اداره كرد؛ واشنگتن به دلیل حمایت از محمد مرسی رییس جمهوری بركنار شده این كشور و فرماندهان ارتش مورد انتقاد از سوی همه حتی سكولارها قرار گرفته است. می توان دلایل زیادی را برای این امر برشمر، ملایمت وزیر امور خارجه آمریكا، ساده لوحی رییس جمهوری آمریكا در مورد اخوان المسلمین یا ملایمت او با ارتش. اما هیچ یك از اینها دلیل اصلی نیست. آمریكا جای پای خود در مصر را از دست داده است زیرا تنش بین ارزش ها و منافع واشنگتن به بروز و اجرای سیاست های ناهماهمنگ و نامتناسب منجر شد.
آمریكا از دولت دموكراتیك مرسی حمایت كرد؛ حتی با آنكه به شیوه ای غیردموكراتیك رفتار می كرد و زمانیكه ارتش در این مساله دخالت كرد و با تیراندازی ۵۰ نفر را كشت آمریكا بازهم حمایت كرد. این ناهماهنگی ها نتیجه هرج و مرج در سیاست های آمریكا در قبال مصر است؛ اما همچنین به نگرانی آمریكا از تغییر نیز برمی گردد. زمانی كه ثبات در منطقه برای نیم قرن اصل مهم قلمداد شده است، به آسانی نمی توان سیاست های خود را تغییر داد.
آمریكا از مرسی حمایت كرد؛ زیرا به صندوق رای اعتماد داشت بعد هم از فرماندهان حمایت كرد زیرا منافع دیگری در مصر داشت كه شامل معاهده صلح مصر با اسرائیل، امنیت كانال سوئز، مبارزه با تروریسم، مهار ایران بود كه حمایت از ارتش را توجیه می كرد. این مساله كه آمریكا نمی تواند بین دو مساله یادشده (صندوق های رای و منافعش) تلفیقی ایجاد كند باعث تعجب نیست. اما همین امر باعث تنفر بسیاری از مصری ها از آمریكا می شود.
از این گذشته قدرت های بزرگ مانند آمریكا همواره می توانند ناهماهنگی و ریاكاری را در رفتارهای خود توجیه كنند و آنها به این شیوه رفتار می كنند. به نظر می رسد این دو مشخصه به بخشی از وظایف آنها تبدیل شده باشد. اما این ناهماهنگی می تواند گیج كننده و باعث ناامیدی دیگر ملت ها باشد. سیاست های آمریكا در برابر بهار عربی مملو از تناقض است. آمریكا تغییرات واقعی در مصر را حمایت می كند؛ اما خواستار تغییرات در عربستان یا بحرین نیست زیرا ثبات برای تامین نفت و پایگاه های نظامی اش لازم است.
آمریكا در لیبی مداخله نظامی كرد زیرا آسان تر بود؛ اما در سوریه دشوار است زیرا قدرت نظامی اسد و تسلیحات شیمیایی اش شرایط را دشوارتر می كند. از همه اینها گذشته بزرگ ترین تناقض موجود تاكنون ارتباط آمریكا با كشورهای پادشاهی؛ مانند اردن، عربستان سعودی و مراكش است كه بسیار نزدیك تر از دموكراسی های نوظهور منطقه به شمار می اید؛ آن هم در زمانی كه خاورمیانه به دنبال آزادی و دموكراسی است. باید دانست پادشاهان عرب به لنگرهای جدید آمریكا در دریای متشنج و متغیر سیاسی خاورمیانه تبدیل شده اند.
جان كری، وزیر امور خارجه آمریكا، برای پیشبرد روند صلح فلسطین و اسرائیل به اردن نزدیك می شود، اوایل سال جاری نیز آمریكا در قراردادی به ارزش چندین میلیارد دلار تسلیحات فراوانی به عربستان و امارات متحده عربی فروخت.
انتظار افكار عمومی از آمریكا در جهان بالاست و واشنگتن معمولا باعث افزایش سطح فعلی این انتظارات در خاورمیانه نیز می شود. اوباما با وعده نگاهی جدید به خاورمیانه به قدرت رسید، تعامل بیشتر، نزدیكی بیشتر با اسلام و سیاست فعالانه برای حل مساله فلسطین و اسرائیل.
اما باید به این واقعیت اذعان كرد كه این تغییر روند تنها به تدابیر و عملكردهای سخت گیرانه تر آمریكا در خاورمیانه، افزایش حملات هواپیماهای بدون سرنشین، تشدید تحریم ها علیه ایران و بن بست قطعی در مورد صلح خاورمیانه و در نهایت تنفر بیشتر از آمریكا منجر شده است.
..................پایان پیام/ 218