خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳
۱۸:۲۰
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
پنجشنبه
۳ مرداد
۱۳۹۲
۱۹:۳۰:۰۰
منبع:
ابنا
کد خبر:
445043

نوشتار آیت‌الله صافی‎گلپایگانی درمورد "غزوه بدر"

آیت‌الله صافی‎گلپایگانی در نوشتاری به مناسبت هفدهم ماه رمضان روز وقوع "غزوه بدر" به تشریح ابعاد و اهمیت این جنگ پرداختند.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‎بیت(ع) ـ ابنا ـ حضرت آیت‌الله العظمی «لطف‎الله صافی‎گلپایگانی» از مراجع عالی‎قدر تقلید، در نوشتاری به مناسبت هفدهم ماه رمضان روز وقوع "غزوه بدر" به تشریح ابعاد و اهمیت این جنگ پرداختند.

متن این نوشتار به شرح ذیل است:

یکی از پیروزی‌های بسیار چشمگیر و با عظمت و اهمیت تاریخ اسلام، پیروزی مسلمانان در زیر پرچم توحید و فرماندهی وجود شریف پیغمبر خدا(ص) در جنگ بدر است.

این جنگ نخستین مقابله سپاه اسلام با کفر و نبرد اهل توحید با اهل شرک بود. بنا به نقلی هفدهم یا نوزدهم ماه مبارک رمضانِ سال دوم هجرت، این غزوه اتفاق افتاد.

مشرکان در این جنگ، از جنبه ساز و برگ و اسلحه و مهمات بر مسلمانان برتری داشتند و نفرات و افراد آنها تقریباً، سه برابر سپاه اسلام بود.

پیروزی سپاه اسلام در این جنگ برای آینده اسلام، از ارزش و اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود و در تعیین مسیر تاریخ اسلام، به حسب ظاهر تأثیر فراوان داشت.

این جنگ برای دین توحید و آیین جهانی اسلام ارزش حیاتی داشت و فتحی که در آن نصیب مسلمانان شد، پایه و مادر تمام فتوحاتِ آینده شد.

مسلمانان با صبر و استقامت، در این غزوه جهاد کردند و صدق نیات و راستی ایمان و اسلام خود را آشکار ساختند و خدا آنان را یاری کرد و در جنگ پیروز شده، دین را یاری کردند و پافشاری آنها در این جهاد سبب گسترش دعوت اسلام و ثبات ارکان آن شد.

در این غزوه مسلمانان از بوته امتحان سربلند بیرون آمدند و نشان دادند که توانایی رساندن دعوت اسلام به جهانیان را دارا هستند و در هنگام فداکاری و جانبازی اسلام را از اموال و اولاد و جان‌های خود گرامی‌تر می‌دارند.

این غزوه درس‌های زیادی به مسلمانان آموخت که فراگیری و عمل به آن می‌تواند آنها را به عزت و عظمت صدر اسلام برساند که ما در این نوشتار به دو درس آن اشاره می‌کنیم.

درس اول:

تنها قوت دلیل و برهان، وضوح علمی و استیلای سلطان حق در ضمایر و قلوب، بدون استیلای آن بر عالم خارج و ظواهر اجتماع، سبب حکومت مطلق حق و محو باطل نخواهد شد و تنها عقیده به اینکه امری حق و امر دیگر باطل است، حق را در دنیای مردم و زندگی جامعه، میزان و مرجع نساخته و باطل را از دنیای انسان‌ها بیرون نمی‌راند.

مادامی که سلطنت باطل باقی باشد و مانند عصر فرعون، اهل حق، استضعاف شوند، جامعه از برکات حکومت حق محروم خواهد بود.

باید باطل، رانده و کوبیده شود و حق جانشین آن گردد؛ باید حق و حق‌پرستان غالب و سپاه باطل مغلوب شود، و معنای (لِیُحِق الْحَق وَیُبْطِلَ الْباطِلَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ) ظاهر شود.

اسلام دینِ حرکت و انقلاب علیه چهره‌های ظلمانی و باطل‌پرستان است و یک نظریه و عقیده ساده ایجابی و علمی نیست.

این درس از دروس بسیار مهم این واقعه است که مسلمانانِ عصر ما ضرورت آن را باید درک کنند و علت انحطاط مسلمانان را در عدم توجه به آن جستجو کنند.

اسلام در عصر حاضر برای صدها میلیون نفر از پیروانش به صورت یک عقیده ساده و نظریه صحیح و استوار، که منطق و علم و برهان آن را تأیید کرده، در آمده است و مفاهیم دیگر و لزوم ارتباطش با عالم خارج منظور نمی‌شود.

مسلمانان با کثرت جمعیت، نفوذ کشورها و ممالکی که در اختیار دارند، حرکت و نهضت، تشکیل حکومت و ترقی صنعتی وعلمی و تطبیق اسلام را با واقعیت اوضاع واجتماع خود، عملاً جزء مفاهیم اسلام نمی‌گیرند؛ بنابر این جامعه جاهلی در سراسر عالم اسلام، جایگزین جامعه اسلام شده و زشت‌ترین قیافه‌های مهیب ارتجاع، در اجتماعات آنها خودنمایی دارد.

پری نهفته رخ و دیو، در کرشمه و ناز

بسوخت عقل ز حیرت که این چه بوالعجبی است

درس دوم:

مؤمنان باید متکی به تدبیر خدا و یاری او باشند و با توکل، در برابر کثرت اهل باطل، خود را نبازند و شکسته نگردند و بدانند که نیرومندترین عاملی که در جهاد حق‌پرستان با اهل باطل، سبب غلبه و پیروزی است، ایمان به مبدأ و حقیقت، ثبات، استقامت، شرافت هدف و مقصد است.

مجاهدان غزوه بدر، با روحیه قوی، عزم وشوق به یاری حق، میل به شهادت ولقاء الله و اینکه جهاد، منتهی به اِحدی الحُسَنَینْ «یا نصر و پیروزی و یا شهادت و بهشت است» نبرد می‌کردند و از غرور به اسلحه و زیادی مهمات و تکبر و خودخواهی پرهیز داشتند.

با این پشتوانه‌ها اهل حق همیشه پیروزند، اگر چه به ظاهر هم مغلوب شوند. اهل باطل مغلوبند، اگر چه به ظاهر غالب شوند.

به طور خلاصه، اسباب نصر و پیروزی چنانچه از آیات مربوط به غزوه بدر استفاده می‌شود، عبارت است از:

ـ ثبات در هنگام جهاد و دیدار دشمن و در هر گونه مبارزه با اهل باطل.

ـ اتصال به ذکر خدا و اتکا به کمک و تدبیر او.

ـ اطاعت خدا و رسول.

ـ پرهیز از نزاع و اختلاف.

ـ صبر و شکیبایی بر خطرات و مصایب جهاد.

ـ پرهیز از ریا کاری، ستم و خودبینی.

اینها صفاتی است که تقریباً مسلمانان امروز کمتر دارا هستند و عامل شکست و ضعف آنها در برابر کفار، فقدان این صفات است.

مسلمانان صدر اسلام اگر در جنگی شکست می‌خوردند یا از نظر ضعف اقتصادی، یا اسلحه و مهمات جنگی دشمن را قوی‌تر می‌دیدند، از نظر روحی عقب‌نشینی نکرده و تسلیم نمی‌شدند و دارایی‌های خود را با ارزش‌تر از دارایی دشمن می‌دانستند و نعمت ایمان را برتر از هر چیز می‌شمردند و نیروی معنوی و فکری خود را بر قدرت مادی و ظاهری دشمن غالب و برتر از آن می‌دیدند.

بیشتر مسلمانان عصر ما، به جای اتکا به یاری خدا و سرمایه‌های فکری و معنوی و شجاعت روحی، بیشتر به نیرو و قدرت مادی بیگانگان اعتماد کرده و فریب وعده‌های پوچ و نیرنگ‌های سیاسی آنها را می‌خورند و در تقلید از عادات زشت آنها با یکدیگر به رقابت پرداخته، با پشت پا زدن به عادات دینی و بی اعتنایی به التزامات اسلامی، خود را به بیگانگان نزدیک می‌سازند.

عده‌ای به گونه‌ای غربزده و خود باخته شده‌اند که نمی‌توانند به طور فرض در یکی از مجامع بین المللی با لباس ملی و اسلامی شرکت کنند و حتی از بستن کراوات که بندی از بندهای رقیت است، غافل نمی‌شوند و در مجالس رسمی خویش هم به کسی که این بند را نبسته باشد، حق شرکت نمی‌دهند، در حالی که می‌بینیم ملل دیگر، با همان لباس ملی خود در هر مجلس رسمی و بین المللی شرکت می‌کنند و هیچ‌کس این التزام را علامت عقب‌ماندگی آنها نمی‌شمارد.

اتحاد و اتفاق اسلامی که بزرگترین وسیله قوت و شوکت و پیروزی مسلمانان بود، امروز به نفاق و تجزیه و تقسیم ممالک مبدل شده و در هر نقطه و اقلیمی، اجتماعی مجزا، منفرد و مستقل تشکیل شده و حکومت‌های کوچک و ضعیف، تشتت و تفرق را در عالم اسلام رهبری کرده و برای مصالح و منافع شخصی خود هرگز حاضر نیستند واقعاً علیه منافع استثمارگران شرق و غرب قدمی بردارند و به سوی وحدت اسلامی و برداشتن این فاصله‌های دروغین وجعلی پیش بروند و بدین‌سان عالم اسلام را از قوه مرکزی و مرکز ثقل و یک مجمع یا هیأت یا حکومت واحدی که جهان اسلام را رهبری می‌کند محروم می‌سازند.

اجتماع واحد صدر اسلام، قبایل متشتت و حکومت‌های ملوک الطوایفی، قبیله‌ای واصطکاک منافع و پراکندگی‌های آنها را تحت لوای اسلام و پرچم توحید ویکتاپرستی، به اتصال، هماهنگی، هم فکری و وحدت تبدیل کرد.

در آن روز مسلمان‌ها تحت رهبری پیامبر اکرم، حکومتی واحد و ملتی یکپارچه داشتند و در سرتاسر عالم اسلام، چیزی به نام «قومیت گروهی»، «تجزیه‌طلبی» و ... وجود نداشت.

هیچ‌کس در فکر تصاحب منطقه یا ناحیه ای برای خویش نبود. آنان که علیه حکومت‌ها قیام می‌کردند، هر کدام مسلمان و پیرو افکار اسلامی بودند، هدفشان تجزیه نبود، بلکه تعدیل، اصلاح و برقرار کردن حکومت اسلامی بود.

نظایر این نقایص و عیوب است که جامعه مسلمانان را بیمار ساخته و مسلمانان صدر اسلام از آن مصون بودند و تا این بیماری‌ها درمان نشود، امتِ اسلام توانایی تجدید مجد و عظمت گذشته را نخواهد داشت.

....................پایان پیام/ 226