به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ بر اساس نظرسنجی جدید «واشنگتن پست»، تعداد شهروندان آمریکایی که معتقدند جنگ افغانستان ارزش جنگیدن را داشته است به 28 درصد کاهش یافته است.
این کمترین حمایت از جنگ افغانستان است که تا کنون در نظرسنجیها اعلام شده است، حتی کمتر از نظرسنجی مشابهی که درباره جنگ عراق صورت گرفت.
دو سوم شرکت کنندگان، یعنی 67 درصد میگویند که جنگ افغانستان ارزش هزینههای جانی و مالی که برای آن شده است را نداشته است.
این کاهش چشمگیر حمایتها، از مرزبندیهای سیاسی نیز گذشته است، هرچند این موضوع بیش از همه در بین جمهوریخواهان مطرح میشود، کسانی که همین سه سال پیش 69 درصد موافق جنگ در برابر 29 درصد مخالف بودند، امروز 51 درصد مخالف جنگ شدهاند، حتی بیش از نصف، هرچند هنوز کمتر از دموکراتها (74 درصد مخالف) و مستقلان (71 درصد مخالف) هستند.
چه چیزی میتواند دلیل این کاهش حمایت باشد، حتی کمتر از کمترین حمایت مردم از جنگ عراق؟ مسلماً حمایت مردمی تا حدودی فصلی است: معمولاً در زمستان و موقع آرام شدن جنگ میزان حمایت افزایش مییابد و دوباره با شروع «فصل جنگ» در تابستان میزان حمایت به شدت افت میکند.
عامل احتمالی دیگر، به قضاوت نظر خود کاخ سفید نسبت به جنگ، این است که هزینههای آمریکا در جنگ افغانستان رو به افزایشی بدون بازگشت است.
میزان تلفات آمریکا از زمانی که اوباما تعداد نیروها را بیشتر کرده است، به سرعت افزایش یافته است؛ اقدامی که در ابتدا حمایت مردمی را برانگیخت اما حفظ دستاوردهای آن دشوار بود.
بعد از اندک موفقیتهای نمادین در سالهای 2009 و 2010، بزرگترین داستانهایی که از افغانستان روایت میشد، فساد سیاسی، تلفات آمریکاییها و حملات «سبز بر آبی» بود که در آن سربازهای افغان نیروهای ناتو را به قتل میرساندند.
حمایتها از اواخر سال 2011 و اوایل 2012 رو به افول گذاشت، زمانی که رشتهای از اتفاقات قابل توجه این ظن را به وجود آورد که جنگ به صورت افسارگسیختهای از کنترل خارج میشود.
در ژانویه سال 2012، ویدئویی منتشر شد که سربازان نیروی دریایی را در حال ادرار بر روی جنازه ستیزهطلبان افغان نشان میداد.
ماه بعد از این واقعه، نیروهای ناتو به اشتباه تعدادی قرآن را آتش زدند که منجر به تظاهرات گسترده در سراسر کشور و حملات بیش از پیش «سبز بر آبی» شد.
اسفند 2 سال پیش، یک سرباز آمریکایی به نام «رابرت بیلز» با خروج از کمپ وارد روستایی در منطقه پنجوایی قندهار شد و 16 غیرنظامی از جمله 9 کودک را به قتل رساند.
با این همه، احتمالاً عامل دیگری نیز در کار است که بیش از حوادث درون افغانستان به سیاستهای آمریکا مربوط است.
زمانی که دولت باراک اوباما پشتیبانی خود را از اقدامات جنگی که پیشتر در مبارزات انتخاباتی و سالهای اول حضور خود در کاخ سفید مدافع آنها بود، کمتر کرد و دیگر جنگ افغانستان حامی سیاسی قابل اتکایی در واشنگتن نداشت.
شاید همین مسئله باعث شده است که جنگ افغانستان از جنگ عراق نیز منفورتر باشد، جنگ عراقی که تعارض و اختلاف نظر در لزوم آن به مراتب بیشتر از جنگ افغانستان بود اما دولت جورج بوش همواره پشتیبان و مدافع عملکرد خود در راهاندازی این جنگ بود.
برای بسیاری از آمریکاییها، به ویژه از مبارزه انتخاباتی سال 2004 تا انتخابات میان دورهای سال 2006 و تا سال 2008، جنگ عراق یک مسئله وطنپرستی محسوب میشد.
قطبی کردن جنگ، حامیان جمهوریخواه آن را در برابر انتقادات قرار داد.
اما افغانستانی که اکنون به شدت فاقد یک حامی سیاسی بزرگ است، چنین نیست؛ جالب است که جنگ عراق نه در طول خونبارترین و پر تنشترین ماههای 2006 و 2007، بلکه در سال 2011 به کمترین میزان حمایت مردمی (33 درصد) رسید، یعنی زمانی که جنگ تقریباً تمام شده بود و هیچ حزبی در آمریکا زحمت حمایت از آن را به خود نمیداد.
................پایان پیام/ 218