خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳
۱۹:۴۰
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
پنجشنبه
۳۱ مرداد
۱۳۹۲
۱۹:۳۰:۰۰
منبع:
ابنا
کد خبر:
454796

امتحان بزرگ "اٌحد" و قهرمانان آن

نوشتاری از آیت‌الله صافی گلپایگانی به مناسبت سالروز غزوه اٌحد

از جمله كارهایی كه معاویه كرد این بود كه به قبور شهدای احد كه معروفترین شهدای اسلام می‎باشند اهانت كرد و چون در آن عصر امكان اینكه مانند اخلاف وهابی خود بتواند به اسم توحید و اسلام، قبور مردگان اسلام را مورد هتك قرار دهد نبود و اباطیل و مزخرفات وهابی‌ها به واسطه قرب زمان به عصر رسالت و حضور بسیاری از صحابه امكان نداشت به اسم نهرسازی برای چشمه‎ای كه آب آن را جاری كرده بود آب بر قبور آنها بست.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی به مناسبت فرا رسیدن 15شوال المكرم، سالروز غزوه أحد نوشتاری صادر کردند.

در نوشتار این مرجع تقلید آمده است:

در غزوه اٌحد، مسلمانان در معرض یك آزمایش بزرگ قرار گرفته و حدود هفتاد نفر یا بیشتر از آنان ثبات قدم نشان دادند و به شهادت رسیدند و برحسب نقل بعض مورخین جز حضرت حمزه و عبدالله‎بن جحش پسر عمه رسول خدا صلی‎الله علیه وآله وسلم و شماس‎بن عثمان كه از مهاجرین بودند دیگران از انصار بودند و جز تنی چند كه پابرجا ماندند و سخت كوش و پیكارگر و فداكار جان بركف از رسول خدا دفاع و حمایت كردند و اسلام را یاری نمودند، دیگران فرار را برقرار اختیار كرده و در كار خود و سرنوشت خود خصوص وقتی كه شهادت پیغمبر صلی‎الله علیه وآله وسلم شایع شد در فكر و تردید افتادند.

از مشاهیر افرادی كه پا برجا ماندند یكی ابودجانه انصاری بود و مصعب‎بن عمیر كه شهید شد و مالك‎بن نفیر كه پس از آن‌كه هفتاد جراحت برداشت شهید شد و در این غزوه كسی كه فداكاری و شجاعت و استقامتش در دفاع از رسول خدا صلی‎الله علیه وآله وسلم و جلوگیری از فتح كفار نمونه و بی‌نظیر است علی علیه‎السلام بود كه پیغمبر صلی‎الله علیه وآله وسلم لواء (پرچم) را به او سپرد و وقتی مشركین بر رسول خدا صلی‎الله علیه وآله وسلم هجوم آوردند و چهره مباركش را مجروح و دندان مقدّسش را شكستند و او را سنگباران نمودند تا در گودالی از گودال‌هایی كه ابوعامر برای سقوط مسلمین در آنها كنده بود افتاد علی علیه‎السلام دست آن حضرت را گرفت.

در این غزوه بود كه وقتی رسول خدا صلی‎الله علیه وآله وسلم به علی كه پرچمدار بود فرمان به پیش داد علی جلو رفت. پرچمدار مشركین ابوسعدبن ابی طلحه - بنا به نقل ابن هشام - در بین دو صف آمد و مبارز می‎طلبید.

پس از آن كه از مسلمین احدی به مبارزه او اقدام نكرد گفت: یا اصحاب محمد گمان می‎كنید كه كشته‌شدگان شما در بهشت و كشته شدگان ما در آتشند؟ سوگند به لات. دروغ می‎گویید اگر این سخن را حق می‎دانید از شما یك نفر به سوی من می‎آمد. علی‎بن‎ابیطالب‎ ‎علیه‎السلام به میدان رفت و پس از دو ضرب شمشیر كه بین آنها ردّ و بدل شد او را از پا در آورد و در این غزوه بود كه به نقل ابن هشام و بعض دیگر ندا كننده‎ای ندا كرد:لا سَیفَ اِلّا ذُوالْفَقار وَ لا فَتی اِلّا عَلِی

چنان‌كه اشاره كردیم در این غزوه از مسمانان حدود هفتاد نفر و بیشتر به درجه شهادت رسیدند كه مشهورترین آنها شجاع و قهرمان بزرگ و مجاهد عزیز اسلام و عموی بزرگوار رسول خدا صلی‎الله علیه وآله وسلم و برادر رضاعی آن حضرت اسد‌الله و اسد رسوله حضرت حمزه علیه‎السلام بود و او یكی از سه نفری بود (رسول خدا صلی‎الله علیه وآله وسلم و علی و حمزه) كه كشتن آنها در صدر برنامه مشركین قرار داشت.

شهادت حمزه به پیغمبر صلی‎الله علیه وآله وسلم خصوص با اینكه بدن شریفش را هند مادر معاویه به آن وضع وحشیانه مُثْله ساخته بود سخت گران آمد كه وقتی بدن شریف حمزه را دید فرمود:لَنْ أصابَ بِمِثْلِكَ اَبَداً وَ ما وَقَفْتُ مَوْقفاً قَطُّ اعْیطُ اِلَی مِنْ هذا 

سپس فرمود: جبرئیل به من خبر داد كه حمزه در اهل آسمان‌های هفتگانه (فرشتگان) مكتوب است حمزة بن عبدالمطلب شیر خدا و شیر پیغمبر او است:اَسَدُ‌الله وَ اَسَدُ رَسُولِهِ[1]

علاوه براحادیثی كه در فضیلت حمزه رسیده است روایات در فضیلت شهدای احد متعدد است و الحق افرادی مثل حمزه و سعدبن ربیع و عبدالله‎بن جحش و عمرو بن جموح و انس بن نضر و حنظله غسیل الملائكه افرادی دیگر و بلكه همه آنها حق ایثار و فداكاری در راه اسلام را ادا كردند، اعلی‌الله درجاتهم فی غرفات الجنان و الحقنا بهم فی منازل الشهداء بحق محمد و آله الطاهرین صلواته علیهم اجمعین.

فاطمه زهرا سلام‌الله علیها و اُحد

در كتاب وفاء الفاء نقل می‎كند كه فاطمه زهرا علیهاالسلام قبر حمزه را زیارت می‎كرد و آن را تعمیر و اصلاح می‎نمود و برای آن نشانی گذارده بود.

و از رزین نقل كرده است كه فاطمه زهرا علیهاالسلام قبور شهداء را دو سه روز یك مرتبه زیارت می‎فرمود و در حدیث دیگر است در آنجا نماز می‎خواند و دعا می‎كرد و گریه می‎كرد تا از این جهان به عالم بقا منتقل گردید.

و از حاكم نقل كرده است كه از علی علیه‎السلام نقل نموده است كه فاطمه زهرا علیهاالسلام قبر عمویش حمزه را هر جمعه زیارت می‎كرد در نزد آن نماز می‎خواند و گریه می‎كرد.[2]

در اخبار و روایات شیعه نیز روایات به این مضمون متعدد است و ظاهر این است كه مداومت آن حضرت بر زیارت قبر حمزه بیشتر پس از رحلت پدر بزرگوارش بود كه در اثر نگرانی‌های شدیدی كه از منافقین امت داشت و رنج‌ها و آزارهای سخت وجانكاهی كه از آنها دیده بود از مردم برای اینكه منافقین را با عمل و با سكوت و ترك اعتراض یاری كردند ناراضی بود به بقیع و بیت الأحزان یا احد می‎رفت و گریه می‎كرد و به این صورت تا زنده بود موضع اعتراض خود را حفظ و رژیم حاكم را محكوم و مردم را در قبول استضعافی كه از آنها شده بود ملامت می‎كرد.

از جمله روایاتی كه در این موضوع وارد است روایت محمودبن لبید است.

روایت محمودبن لبید: در كتاب معتبر (كفایة الاثر فی النصوص علی الائمة الاثنی عشر) كه مؤلف آن از تلامذه صدوق علیه الرحمة و از محدثین معروف قرن چهارم و احتمالاً تا اوایل قرن پنجم زنده بوده است از محمودبن لبید كه یكی از اصحاب رسول خدا صلی‎الله علیه وآله وسلم بوده و ترجمه او در اسدالغابة و استیعاب و كتاب‌های دیگر موجود است، روایت شده است كه گفت:چون رسول خدا صلی‎الله علیه وآله وسلم از این جهان فانی به جهان باقی شتافت فاطمه زهرا‎ علیهاالسلام بر سر قبور شهداء می‎آمد و بر سر قبر حمزه می‎آمد و در آنجا گریه می‎كرد. در یكی از روزها به زیارت قبر حمزه رفتم او را در حالی كه گریه می‎كرد در آنجا یافتم؛ پس مهلت دادم او را تا آرام گرفت، خدمتش رسیدم و سلام كردم و گفتم:‌ای سیده زنان به خدا سوگند رگ‌های دلم را از گریستن پاره كردی.

فرمود: حق است از برای من گریه پس به تحقیق مصیبت فقدان بهترین پدران به من رسیده است چه سخت مشتاق لقای رسول خدایم، سپس این شعر را انشاء فرمود:اِذا ماتَ یوْماً مَیت قَلَّ ذِكْرُهُ وَ ذِكْرُ اَبی مُذ ماتَ وَ‌الله اَكْثَرُ.هرگاه كسی بمیرد یاد او كم می‎شود و یاد پدرم از زمانی كه رحلت كرده است به خدا بیشتر است.

عرض كردم:‌ای سیده من سؤال می‎كنم مسأله‎ای را از تو كه در سینه من خلجان دارد. فرمود: سوال كن.عرض كردم: آیا رسول خدا صلی‎الله علیه وآله وسلم قبل از وفاتش علی را به امامت معین و منصوص كرد؟فرمود: وا عجبا مگر روز غدیر خم را فراموش كردید؟گفتم: این بود ولیكن خبر ده مرا به آنچه به تو فرمود.

فرمود: خدا را شاهد می‎گیرم كه شنیدم می‎فرمود:علی بهترین كسی است كه در بین شما می‎گذارم و او امام و خلیفه است بعد از من و دو سبطم (حسن و حسین) و نه نفر از صلب حسین امامان ابرارند. اگر متابعت كنید ایشان را می‎یابید آنها را راهنما و راهنمابی شده و اگر مخالفت كنید ایشان را اختلاف تا روز قیامت در شما خواهد بود.

گفتم:‌ای سیده من، پس چه شد علی را كه از حق خود بازنشست؟فرمود: یا اباعمرو، پیغمبر خدا صلی‎الله علیه وآله وسلم فرمود:[3] مَثَل امام[4] مَثَل كعبه است كه به سوی او می‎روند و او به سوی كسی نمی‎رود. سپس فرمود:آگاه باش به خدا سوگند اگر حق را برای اهلش گذارده بودند و متابعت عترت پیغمبرشان را كرده بودند هر آینه دو نفر در خدا اختلاف نمی‎كردند و هر آینه (رهبری و ولایت امور را در ظاهر هم) گذشته از گذشته و جانشین بعد جانشین به ارث می‎بردند تا قیام قائم ما كه نهمین از فرزندان حسین‎ علیهم‎السلام‎ است ولیكن مقدم داشتند كسی را كه خدا او مؤخر گردانیده و مؤخر گردانیدند كسی را كه خدا او را مقدم گردانیده است. همین كه پیامبر برانگیخته شده از این جهان و درگذشت به شهوت و میل خود اختیار كردند و به آرای خود عمل كردند زیان همیشه برایشان، آیا نشنیدند كه خدا می‎فرماید:وَ رَبُّكَ یخْلُقُ ما یشاءُ وَ یخْتارُ ما كانَ لَهُمُ الْخِیرَةُ[5]پروردگار تو می‎آفریند آنچه را می‎خواهد و بر می‎گزیند، برای ایشان اختیار كردن نمی‎باشد.

بلكه شنیدند ولیكن ایشان همچنانند كه خداوند سبحان می‎فرماید:فَاِنَّها لا تَعْمَی ألاَبْصاُر وَلكِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتی فِی الصُّدُورِ[6]دیدگان ظاهر كور نمی‎گردد ولیكن دل‌هایی كه در سینه‎ها است كور می‎گردد.

هیهات (شاید مقصود این باشد كه دورند از صواب و رحمت خدا و ثواب او) در دنیا آرزوهایشان را گستراندند و اجل‌هایشان را فراموش كردند پس برو افتادن باد بر ایشان و كم گرداند عمل‌هایشان را اَعُوذُبِكَ یا رَبّ مِنَ الْحُورِ بَعْدَ الْكُورِیعنی: پناه می‎برم به تو‌ای پروردگارم از نقص بعد از تمام (از معصیت بعد از اطاعت و از كفر و نفاق بعد از ایمان).[7]

و امّا درباره دشمنی با شهدای احد، می‌توان از خصومت‌های دیرینه معاویه گفت. او مانند پدرش در جاهلیت و پس از ظهور و اعلای كلمه اسلام هرگز دست از خصومت و دشمنی با اسلام بر نداشت و در اهانت به اسلام و رجال اسلام و عوض كردن برنامه‎های اسلام بالخصوص معاویه آنچه توانست مكارانه عمل كرد كه مثل ابودرداءها با ارتباطی كه با او داشتند - بنابر روایت بخاری- می‎گفتند همه چیز و همه برنامه‎هایی كه در عصر پیغمبر صلی‎الله علیه وآله وسلم بود تغییر كرد.

از جمله كارهایی كه معاویه كرد این بود كه به قبور شهدای احد كه معروفترین شهدای اسلام می‎باشند اهانت كرد و چون در آن عصر امكان اینكه مانند اخلاف وهابی خود بتواند به اسم توحید و اسلام، قبور مردگان اسلام را مورد هتك قرار دهد نبود و اباطیل و مزخرفات وهابی‌ها به واسطه قرب زمان به عصر رسالت و حضور بسیاری از صحابه امكان نداشت به اسم نهرسازی برای چشمه‎ای كه آب آن را جاری كرده بود آب بر قبور آنها بست و اعلام كرد كه بازماندگان شهدا اجساد پاك آنها را از مقابرشان بیرون آوردند، پس از چهل سال چنان تازه بودند كه گویا دیروز دفن شده‎اند.

جابر بن انصاری می‎گوید: من، پدرم و دایی‌ام را (كه از شهداء بودند) به مدینه بردم تا در مقابر خودمان دفن كنم كه منادی از سوی پیغمبر صلی‎الله علیه وآله وسلم ندا