به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ بیش از یکسال از زمانی که باراک اوباما، رئیسجمهور ایالات متحده اعلام کرد که از این پس شورای مخالفان را در سوریه به رسمیت میشناسد میگذرد. هنوز از خاطرهها نرفته است که چگونه در یک برهه زمانی خاص و در شرایطی که تصور میشد تروریستهای سوریه قابلیت بهدست گرفتن قدرت را در این کشور دارند، آمریکا و متحدانش اعلام کردند که شورای مخالفان سوری را برای حکومت بر این کشور به رسمیت میشناسند.
یکسال پس از آن ماجرا، شورای بهرسمیت شناخته شده کاملا در موقعیت ضعف قرار گرفته است. پیشروی نیروهای ارتش سوریه در مناطق مختلف و پاکسازی این مناطق از لوث وجود گروههای تروریستی و بالاخص تروریستهای تکفیری، آنان را بر آن داشته تا با متهم کردن دولت سوریه به استفاده از تسلیحات شیمیایی، باراک اوباما را در برابر خط قرمزی که یکسال پیش خود تعریف کرده بود، قرار دهند.
آن روزها که اوباما این خط قرمز را تعریف میکرد، تصور نمیکرد که بار دیگر ارتش سوریه کنترل اوضاع را در این کشور در دست بگیرد و از سوی دیگر یقین هم داشت که بشار اسد از سلاح شیمیایی در درون مرزها استفاده نمیکند. به باور یک تحلیلگر اندیشکده رند، «در حالی که [ادعا میشود] سلاح شیمیایی در سوریه استفاده شده است، آمریکا همچنان در حاشیه تحولات سوریه باقی مانده و این از آن روست که بسیاری از مولفهها از زمان اعلام خط قرمز مزبور تغییر کردهاند.»
شاید اوباما آن زمان فکرش را هم نمیکرد که جنایتکاران سلفی به چهره اصلی اپوزیسیون سوریه تبدیل شوند و از همان رو بود که اظهار داشت: «در این گروه به اندازۀ کافی نمایندگی از اقشار مختلف مردم سوریه وجود دارد که بتوان آن را به رسمیت شناخت. ما ائتلاف ملی نیروهای انقلابی و مخالف سوریه را به عنوان نمایندۀ رسمی مردم سوریه میشناسیم.»
در شرایط فعلی وزیر امور خارجه ایالات متحده طبعا نه با «ولید معلم»، وزیر خارجه سوریه که باید با مسئولین ائتلاف مخالفان ارتباط مستقیم برقرار کند. اصولا در عرف دیپلماتیک، بازیگر دولتی ارتباطات رسمی خود را بازیگر دولتی دیگر برقرار میسازد هرچند که ارتباطات غیر رسمی بین دولتها و بازیگران غیر دولتی عجیب نیست.
اگر دولت آمریکا مخالفان سوریه را بهرسمیت شناخته است، طبعا برقراری ارتباط تلفنی با وزیر خارجه دولت بشار اسد، دستکم میتواند نشانهای از یکی از دو مقوله زیر باشد:
اول، عقبنشینی از بهرسمیت شناختن مخالفان سوری بهعنوان دولت قانونی در سوریه است. چه آقای کری بخواهد و چه نخواهد، تماس تلفنی او با ولید معلم و تقاضا از وی برای بازرسی بازرسان سازمان ملل از منطقه «غوطه» در ذیل خود کم و بیش چنین معنایی دارد؛
دوم، سرگشتگی در سیاست خارجی آمریکا میتواند علتی دیگر برای این اقدام باشد. واشنگتن از یکسو نمیخواهد به جهانیان بگوید که خطوط قرمزش از اساس بیمعنا هستند و از سوی دیگر تمایل به درگیری جدی در خاورمیانه ندارد. از نظر نظامی، قطعا ایالات متحده توان ضربه زدن به سوریه را دارد اما توان نظامی تنها چیزی نیست که برای چنین اقداماتی به آن فکر میشود. ایالات متحده برآورد صحیحی ندارد که در صورت اقدام نظامی علیه سوریه منافع این کشور و همچنین رژیم صهیونیستی با چه تبعاتی مواجه خواهند شد؟ اگر قرار باشد جنگی دامنهدار اتفاق بیفتد، تلاشهای اوباما برای بازیابی اقتصاد آمریکا دچار خلل میشوند و اگر امنیت اسرائیل بهخطر بیفتد، قطعا اوباما شاهد فشارهای جدی برای دخالت دامنهدار خواهد بود.
پس عقل حکم میکند که قبل از درافتادن در چنین مخمصهای تمام تلاشها برای پیشگیری از آن به عمل آید. اوباما نمیخواهد بار دیگر شاهد گسترش تظاهرات ضدجنگ در خیابانهای کشورش باشد. اوباما تجربه جنگ عراق را فراموش نکرده که در آن تا زمان سقوط بغداد همهچیز پیشبینی شده بود اما تمام دردسرها درست پس از جشن پیروزی شروع شد!
این سرگشتگی و نابسامانی در سیاست خارجی آمریکاست که باعث میشود دست به دامان دولتی شود که چندی پیش آن را نامشروع خواند و اعلام کرد دیگر آن را به رسمیت نمیشناسد.
از همه اینها گذشته، باراک اوباما در سیاستورزی به حد کفایت از ذکاوت برخوردار است تا بداند که دستهایی در خاورمیانه تلاش میکنند تا شرایط را به خطوط قرمز اعلام شده او نزدیک کنند. آنچه وی کم دارد شجاعتی است که این دستها را بهواسطه آن قطع و یا رسوا کند.
اوباما در مواجهه با این قضیه قاعدتا مجبور است از خود واکنشی نشان دهد اما نه واکنشی که منجر به تغییر موازنه قوا به نفع قوای سلفی شده و نه چشماندار کنفرانس صلح ژنو 2 را منتفی کند. واکنش اوباما به ادعای استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه احتمالا «ترکیبی از ذکاوت و عدم شجاعت» خواهد بود. او کاری میکند که نگویند بیکار مانده اما اقدامی را پیشه خواهد کرد که کمترین هزینه را برایش داشته باشد و از این رو شرایط در عمل تغییر نخواهد کرد.
...................پایان پیام/ 226