به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ «تکفیر» را در لغتنامهها، نسبت دادن کفر به دیگری معنی میکنند. اتفاقی که در برهههای گوناگون تاریخ اسلام زمینهساز اختلاف بوده است. بخشی از گروههای تکفیری در جهان اسلام، گروههای منحرف از تفکر سلفی هستند. امروز دامنه اقدامات این گروهها از سوریه تا لبنان و از پاکستان تا عراق و مصر و تونس و لیبی به چشم میخورد.
رهبر انقلاب اسلامی در دیدار روز گذشته خود با سلطان قابوس، پادشاه عمان درباره عواقب حمایت از تفکر تکفیری به حامیان آنها هشدار دادند: «متأسفانه با حمایت برخی کشورهای منطقه، یک گروه تکفیری شکل گرفته که با همه گروههای مسلمان درگیر است. اما حامیان این جریان باید بدانند که این آتش، دامان آنها را نیز خواهد گرفت». ایشان همچنین در سخنرانی دو سال پیش خود در خطبههای نماز جمعه خطاب به مردم مسلمان منطقه گفتند: «سلفىگرى»[...] اگر بهمعناى تعصب و تحجر و خشونت میان ادیان یا مذاهب اسلامى ترجمه شود، [...] خود باعث ترویج سکولاریزم و بىدینى خواهد شد».
در گفتوگو با حجتالاسلام دکتر مهدی فرمانیان، رئیس دانشکده مذاهب اسلامی دانشگاه ادیان و مذاهب به بررسی اقدامات و پیشینه تاریخی و اعتقادی این گروهها پرداخته شده است.*****
*همانطور که میدانید، یکی از مشکلات معاصر جهان اسلام، اقدامات گروههای سلفی تکفیری و تبعات آن است. امروز در سوریه نمونه این اقدامات را مشاهده میکنیم. پیشینه تاریخی این گروهها چیست؟
تفکر سلفیِ تکفیری دو دوره برجسته دارد؛ دوره اول که از زمان معاویه شکل گرفت. این دوره با سبّ و لعن امام علی علیه السّلام بروز یافت و با تبلیغاتی که علیه آن حضرت میشد، نگاه عمومی به ایشان بسیار منفی شد. این تفکر در دوران امویان شدت گرفت و از ویژگیهای دارندگان آن، نوع نگاه آنها به اهلبیت علیهم السّلام بود. آنها سعی داشتند مقام اولیاءالله را پایین بیاورند و به همینخاطر، اهلبیت علیهم السّلام در این دوره فشارهای مضاعفی را تحمل میکردند.
اما این تفکر در قرون سوم و چهارم در جهان اسلام از بین رفت. با ظهور تصوّف و توجه پیروان آن به اهلبیت پیامبر علیهم السّلام، مردم نیز توجه والایی به جایگاه برجسته ایشان نشان دادند و ایشان را بهعنوان قطبهای تصوّف و صوفیه مطرح کردند و پذیرفتند. امروزه نیز حدود 500 میلیون صوفی در جهان اسلام اهلبیت علیهم السّلام را بهعنوان قطبهای خود میدانند، به زیارت قبور آنها میروند، برای آنها احترام والایی قائلند و به آنها توسل میجویند.
وقتی که محمدبن عبدالوهاب ظهور کرد، درگیریهایی اتفاق افتاد و بیشترین تعداد کشتهها از اهل سنت بودند. جالب است بدانید که بیشتر هم از اهل سنت حنبلی کشته شدند که با خود محمدبن عبدالوهاب هممذهب فقهی بودند، چون حرفهای او را قبول نداشتند. به همین دلیل از نظر محمدبن عبدالوهاب آنها باید کشته میشدند!
دوره دوم بروز سلفیها به قرن هفتم هجری قمری و ظهور «ابنتیمیه» و مجموعهاش برمیگردد. او این گفته را رواج داد که بسیاری از کارها و احترامهای مسلمانان نسبت به قبور اهلبیت علیهم السّلام شرک است و کسانی که این کارها را انجام میدهند، کافرند. بنابراین ابنتیمیه گستره بیشتری به تکفیر داد. او بهتنهایی حدود 970 بار در آثارش مسلمانانی را که با او همعقیده نبودند، تکفیر کرد. بااینحال تفکر ابنتیمیه با مرگ او برای قرنها از بین رفت، تا اینکه دوباره در قرن 12 با ظهور چند استاد در مدینه و شاگردانشان در جهان اسلام، دوباره رشد کرد و ثمره امروزین خود را زایید که همین وهابیت است. «محمدبن عبدالوهاب» با نزدیکشدن به سیاسیون توانست جایگاهی در قدرت هم پیدا کند. قدرتگرفتن وهابیون در این دوره از سال 1160 هجری قمری شروع شد و تا سال 1235 طول کشید؛ یعنی حدود 75 سال. در آن زمان عثمانیها توانستند در مقطعی وهابیون را از بین ببرند و آنها را به محاق ببرند.
در سال 1319 هجری قمری بار دیگر این انگلستان بود که به احیای وهابیت پرداخت. وهابیتی که در بیابانهای نجد به محاق رفته بود و کسی به او اهمیت نمیداد، با پول و نیرو و اسلحه انگلیس توانست دوباره قدرت بگیرد و سر کار بیاید. جنگ جهانی اول تمام شده بود و امپراطوری تجزیهشده عثمانی دیگر قدرتی نبود که آنها را از بین ببرد. بنابراین انگلیس و سپس آمریکا توانستند دوباره وهابیت را بهعنوان یک فکر مطرح در جهان اسلام گسترش دهند.
انگلیس در سال 1319 هجریقمری ــ یعنی حدود 20 سال پیش از شروع جنگ اول جهانی ــ توانست افرادی را در کشورهای اسلامی پیدا کند و با حمایت از آنها و قدرت دادن به آن افراد، تفرقه میان مسلمانان را گسترش دهد تا پروژه تجزیه عثمانی بهراحتی پیش برود. وهابیت یکی از گروههایی بود که آنان را برای این هدف در نظر گرفته بودند. در حالی که برای انگلیسیها نه وهابیت و نه غیروهابیت مهم نبوده و نیست، بلکه همواره ایجاد تفرقه برایشان اهمیت داشته است. در مدت یک سال، این حمایتها به ثمر رسید و وهابیت توانست احیا شود. با افول امپراطوری انگلستان پس از جنگ جهانی دوم نیز آمریکا با بهرهگیری از تجربیات انگلیس، این حمایتهای استعمارگرانه را ادامه داد.
*واکنش جهان اسلام به قدرت گرفتن دوباره وهابیت چه بود؟
وهابیها شروع کردند به جنایت و قتل و غارت. آنها معتقد بودند مسلمانها یا باید تفکر وهابیت را بپذیرند یا اینکه کشته شوند. مردها را میکشتند و زنان و کودکان را بهعنوان کنیز و اسیر میبردند و اموال مسلمانان را بهعنوان غنیمت جنگی غارت میکردند. تخریب بقعههای متبرکه مسلمانان را شروع کردند. بقعه زیدبن خطّاب ــ برادر خلیفه دوم ــ در منطقه نجد، از نخستین بقعههایی بود که وهابیون تخریب کردند. وقتی این تخریبها را گسترش دادند و بر قتلها و غارتهای خود افزودند، در جهان اسلام یک واکنش بسیار جدی علیه آنان شکل گرفت.
کار به جایی رسید که وهابیها حتی تصمیم گرفتند قبر پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله را هم تخریب کنند. به اینجا که رسید، مردم مدینه در صفهای طولانی مقابل مزار پیامبر صلّی الله علیه و آله اجتماع کردند و گفتند: اول ما را بکشید و بعد این قبر را خراب کنید. وقتی این خبر به گوش مسلمانان هند رسید، تصمیم گرفتند با 400 کشتی به حجاز بیایند و از قبر پیامبر صلّی الله علیه و آله محافظت کنند. این مخالفتها باعث شد که وهابیها بترسند. آنها متوجه شدند اگر این کار را بکنند، جهان اسلام با ایشان درگیر خواهد شد. بنابراین مصلحتاً این کار را رها کردند، اما بقیه قبور را متأسفانه بهخاطر یک فتوایی که بهاجبار از علمای مدینه و مکه گرفتند، تخریب کردند.
غرب دقیقاً همان برخورد و رفتاری را که با تکفیریها در افغانستان داشت، در سوریه هم تکرار خواهد کرد. یعنی وقتی به هدف خود رسید، نهتنها تمام کمکهای خود را از آنها خواهد برداشت، احکام بسیار شدیدی هم علیه آنها اعمال میکند.
یک نگاه اجمالی به حملات و اقدامات وهابیت نشان میدهد آنها بیش از آنکه از شیعیان بکشند، از اهلسنت کشتهاند.
بله، ابنتیمیه در زمان خودش اولین و بیشترین اعتراضات را به اهل سنت صوفی داشت. اگر از او یک کتاب در نقد شیعه ببینید، در مقابل 10 کتاب در نقد سنّیهای صوفی از او وجود دارد. ابنتیمیه حتی در نقد اشاعره و افکار دیگر اهل سنّت هم نوشتههایی دارد. وقتی که محمدبن عبدالوهاب ظهور کرد، درگیریهایی اتفاق افتاد و بیشترین تعداد کشتهها از اهل سنت بودند. جالب است بدانید که بیشتر هم از اهل سنت حنبلی کشته شدند که با خود محمدبن عبدالوهاب هممذهب فقهی بودند، چون حرفهای او را قبول نداشتند. به همین دلیل از نظر محمدبن عبدالوهاب آنها باید کشته میشدند!
امروز تمام صوفیها در جهان اسلام بهنوعی از تفکر خود در مقابل سلفیهای تکفیری و سلفیهای وهابی دفاع میکنند. تاکنون اهل سنت نزدیک به هزار کتاب در نقد وهابیت نوشتهاند. در جهان اسلام حدود 800 میلیون نفر سنّی مخالف وهابیت وجود دارد که یا اشعری هستند یا ماتریدی یا صوفی. بخشی از ایشان هم سلفیهای غیر تکفیریاند.
*تکفیریها از نظر اجتماعی در چه طبقهای قرار دارند؟
اینها اغلبشان جوانان تندرو و اکثریتشان کمسواد هستند. محمد غزالی ــ رهبر معنوی اخوان المسلمین ــ همیشه از دست اینها شکایت میکرد. میگفت: جوانها به ما فشار میآورند که چرا این کار را میکنید یا آن کار را نمیکنید؟ هرچه میگوییم که اسلام به ما اجازه نمیدهد، آنها میگویند: ما از شما مجتهدتر هستیم و بهتر از شما اسلام را میفهمیم!
امروز هم مشکل گروههای تکفیری چند نکته است؛ یکی خشکمغزی آنها که بسیار شبیه خوارج هستند. دوم ناآگاهی آنها از اسلام است؛ سوم ادعاهای فراوان آنها است که مدعیاند مجتهد مطلق هستند و از همه انسانهایی که امروزه در جهان اسلام فتوا میدهند، بهتر میفهمند. بدتر از همه اینکه هم مفتی هستند و هم مجری.
هماکنون به نظر میرسد وقوع بیداری اسلامی توانسته فضای تنفسی این جریانات تندرو را بیشتر و وسیعتر کند.
بیداری اسلامی در نگاه کلی، جریان مقدسی است که انشاءالله به تمدن نوین اسلامی خواهد انجامید، اما حاکمان جدیدی که در این کشورها بر سر کار آمدهاند، هنوز نتوانستهاند تسلط کافی و کاملی را بر کشور خود ایجاد کنند. لذا در این کشورها کمی فضا باز شده و اینها هم که تا دیروز سرکوب میشدند و در زندانها بودند، الآن فعالیت خود را شروع کردهاند. تعداد تکفیریها زیاد نیست. کل وهابیها در جهان اسلام 50 میلیون نفر هستند. همچنین تخمین زده میشود که حدود 100 میلیون نفر دیوبندی و حدود 100 میلیون نفر اخوانی در جهان اسلام وجود دارد. بااینحال تعداد نیروهای سلفی جهادی شاید به یک میلیون نفر هم نرسد.
جبهةالنصرة در سوریه حدود هفتهزار نفر نیرو دارد که بسیار وحشتناک هم عمل میکنند، به هیچ قانونی ملتزم نیستند و برای رسیدن به اهدافشان همه شرعیات و عرفیات و اخلاقیات را کنار میگذارند. سر بریدن انسانها و حتی کودکان با چاقو کار وحشتناکی است که از هر انسانی ساخته نیست. آنها قبر حجربن عدی را تخریب کردند و پیکر او را ربودند. بهفرض که سا