به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ ابتکار نوشت: 1- مردان و زنان و کودکانی در تصاویر ارسالی شبکههای مختلف جهانی روی زمین افتاده اند. برخی در کفنهایی پیچیده شده و منتظرند تا غرش توپ و تانک و شلیک هواپیماها فرونشیند و کسان شان به شناسایی جسم بی جان اما ملتهب شان بیایند. برخی دیگر زنده اند اما خود را به در و دیوار و آهن و سیمان میکوبند تا شاید مرگ چون فرشته نجاتی سر برسد و آنان را از دست نفسهای مسموم از گاز سارین برهاند. این تصاویرغالب شبکههای تلویزیونی این روزهای جهان است که از کشور جنگ زده سوریه به سمت چشمهای از حدقه در آمده و دلهای مبهوت جهانیان ارسال شده است.
2- جسد زنی کنار تشت لباس شویی، اجساد پسرانی در کنار توپ پلاستیکی در کوچه، دخترکانی افتاده در ایوان خانه در کنارعروسکی، مردانی افتاده در خیابان، کوچه،پشت بام و... همه جا جسد؛ در جوی آب، درگاه خانه، روی تخت، در حیاط، اتاق، حمام، آشپزخانه، مزرعه، مغازه، مدرسه و... مرد و زن و پیرو جوان، دختر و پسر... همه جا مرگ حکومت میکند. اینها نیز تصاویری است که هر چند وقت یک بار برخی از فعالان صلح از فاجعه ای به نام «حلبچه» تهیه میکنند و برای مردم جهان ارسال میکنند.
3- پیر مرد و پیرزن، مرد و زن و دختر و پسر نفسهای بریده بریده بیرون میدهند. برخی کپسول کمک نفس خود را چون کوله باری سنگین بردوش میکشند تا به کمک ماسکی که بر چهره زده اند نفسی عاریتی از این کپسول به ریه مسموم از گاز خردل خود برسانند. نفس کشیدنشان توانی به اندازه کندن کوه میخواهد. هر سرفه کوچک، بند بند وجودشان را از هم میگسلد. این پیرمردان و پیرزنان، مردان و زنان و دختران و پسران از بیست و چند سال پیش برای نفس کشیدن باید چنان بجنگند که غریقی در ته آب دست و پا میزند. اینجا شهر کوچکی در غرب ایران است «سردشت».این تصاویر را نه شبکههای ماهواره ای جهان که حتی رسانه ملی ایرانیان نیز – جز به فراخور مناسبتی سیاسی- نشان نمیدهد.
***جهان غرب به رهبری آمریکا این روزها مشغول تحریک احساساتی است که زمانی برانگیختن آنها را صلاح میبینند و زمانی دیگر نه. یک روز باید چشم بر زرادخانههای شیمیایی دیوانه ای به نام صدام حسین ببندد و زمانی تنها به گمان استفاده از آنها توسط بشار اسد باید جهانی را به هم ریزد.هنوز یک هفته نمیشود که اسنادی منتشر شد که نشان میدهد مقامات آمریکایی از قصد صدام حسین برای حمله شیمیایی به مردم ایران و حتی مردم عراق آگاه بودند، اما به راحتی سرکشیدن یک جرعه آب خود را به ندیدن و نفهمیدن زدند و نتیجه آن شد که هنوز از پس سالهای سال، جای زخمهای حلبچه و سردشت بر پیکر- نه تنها ایران و عراق، بلکه- بشریت خودنمایی میکند.
آنان برای مقابله با دشمنی به نام ایران به صدام حسین فرصت دادند تا از غیر انسانی ترین شیوهها علیه ملت ایران استفاده کند. اگر در خوش بینانه ترین حالت، این امر در جنگ میان دشمنان طبیعی به نظر برسد این سئوال پیش میآید که مردم حلبچه به عنوان شهروندان کشور هم پیمان با آمریکا به چه گناهی قربانی چشمکهای حکام ایالات متحده به صدام حسین شدند.هنوز در آسایشگاه معلولان جنگی ایران، مردانی بر تخت خوابیده اند که نفسهای شان را تسلیحات میکروبی حاصل از همکاری شرکتهای اروپایی با صدام حسین، به شماره انداخته و از این منظر واقعیتی پر رنگ هستند که ادعاهای بشر دوستانه غرب را انکار میکند.
این مقاله نه در حمایت از بشار اسد است – که گذشته از اقدامات دو سال اخیر او، اگر از تسلیحات شیمیایی استفاده کرده باشد در ذهن نگارند جایی در کنار برادر بعثی اش صدام حسین خواهد داشت- بلکه در رد ادعاهایی است که اروپا و آمریکا به مدد رسانههای فراگیر خود در گوش جهانیان خوانده اند تا خود را مظهری از دمکراسی و آزادی خواهی بدانند. آن را بگذارید در کنار واقعیتی که این روزها در خیابانهای قاهره و اسکندریه و دیگر شهرهای مصر میگذرد. آمریکا در کنار ارتشی ایستاده است که هم رئیس جمهور بر آمده از یک انتخابات را- صرف نظر از انتقاداتی که به شیوه حکومت داری او مطرح است – ساقط و زندانی میکند و هم هوادارانش را در خیابان به گلوله میبندد.گویی دمکراسی غربی و آمریکایی نیازی به تبلیغات مخالفان خود در ایران و جهان اسلام و اعراب ندارد. خود پازلی را تکمیل میکند که تصویر کامل تری از آن را به جهانیان نشان میدهد.
...............پایان پیام/ 218