به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ علیرغم اینکه اکثر تحلیلگران غربی و شرقی محیط بینالمللی، هرگونه اقدام سختافزاری و نظامی را در قبال بحران سوریه، نابخردانه و موجب پیچیدهتر شدن و بروز یک چالش عمیق غیرقابل حل در عرصه بینالمللی ارزیابی میکنند و معتقدند که دامنه اینگونه اقدامات، به سوریه و خاورمیانه محدود نمیشود، به ناگاه شیپور جنگ از کاخ سفید به صدا درمیآید و بکارگیری سلاحهای شیمیایی در منازعات داخلی سوریه، مهمترین عامل دخالت نظامی عنوان میگردد.
این در حالی است که هنوز سند موثق و قابل استناد و مورد پذیرش همگان در یافتن ردپای عامل و یا عاملین حادثه تاسفبرانگیز استفاده از سلاح شیمیایی در اطراف شهر دمشق ارائه نگردیده و اگرچه دو طرف درگیر در داخل سوریه از خود رفع اتهام میکنند و هیچ یک حاضر به پذیرفتن مسئولیت این اقدام نیستند ولی پیروزیهای پیدرپی ارتش سوریه بر معارضین وتفوق کامل بر مخالفین، گزینه متهم ساختن ارتش سوریه را کمرنگ میسازد. چه اینکه دولت بشار اسد ناگزیر از رعایت برخی اصول بینالمللی است و شرط عقل در حاکمیت سوریه حکم میکند که از سلاح شیمیایی استفاده نکند.
علیهذا فارغ از مقدمه فوق نگارنده دو سناریو را در پس پرده رجزخوانیهای اخیر آمریکا محتمل میداند.1ـ رویدادهای مصر در یکی دو سال اخیر و خط مشی واشنگتن در قبال حوادث قاهره بسیار محل تامل است. کاخ سفید تا بهمن 89 آشکارا از رژیم مبارک حمایت میکرد و از هیچ کمکی برای بقای آن فروگذار نمیکرد، اما جدی شدن مطالبه مردمی در سرنگونی نظام مصر، موجب شد که واشنگتن در چرخشی 180 درجه، دست از حمایت مبارک برداشته و علیرغم میل باطنی، دولت اوباما را حامی خواست و اراده مردم نشان دهد و تلاش کرد سوار بر موج حوادث ، همان جایگاه گذشته را نزد دولت جدید منتخب مردم مصر برای خود دست و پا کند. اما بیتدبیری و کمتجربگی مّرسی در اراده دولت موجب بروز ناآرامیهای گستردهای شد و همین موضوع محملی شد که ضمن ناکارآمد نشان دادن اِخوان و اساساً مسلمانان در اداره حکومت، مجددا مدیریت کشوردر دستان افرادی نظیر مبارک قرار گیرد. این شد که حوادث، به ترتیبی رقم خورد که رئیسجمهور قانونی مصر که حائز اکثریت آرای مردم بود در حصر و در مظان اتهاماتی بزرگ قرار گیرد و مسیر حکومت در ریلی دیگر افتد. بدیهی است چنین تصویری پیش روی دیدگان حیرت زده دنیا میتوانست فریبندگی و تصنعی بودن شعارهای غرب در دموکراسی و شعار مردمسالاری را نمایان سازد چرا که افکار عمومی دنیا ، انگشت به دهان نظارهگر اتفاقات بی نظیر و غیر متعارفی بود.
از طرف دیگر معطوف شدن اذهان عمومی دنیا به مصر، موجب شد که تروریستهای سوری تضعیف و پیروزیهای متعددی برای دولت دمشق به بار آورد لذا ضروری بود که به هر ترتیبی که میسِر است افکار عمومی دنیا از رویداد های مصر غافل و نظارهگر حادثه تکان دهنده استفاده از تسلیحات شیمیایی در سوریه گردد و از این رهگذر، ضمن هموار کردن مسیر کودتاچیان در مصر برای به پایان رساندن نقشه حذف اسلامگرایان و حتی انحلال تشکیلات اخوان و حذف کامل آنان از صحنه سیاسی مصر ، نسبت به متوقف ساختن دولت سوریه در تداوم تفوق بر تروریستها مبادرت گردد و البته رد شدن سوریه از خط قرمز آمریکا و عزم واشنگتن برای دخالت نظامی در سوریه مهمترین محملی بود که میتوانست سناریوی آمریکا را در انحراف اذهان دنیا محقق سازد.
2ـ اما سناریوی بعدی که میتواند به موازات سناریوی بالا محتمل به نظر آید محک و سنجش میزان پشتیبانی کشورهای حامی سوریه است و نتیجه این آزمایش میتواند راهبرد غرب را در قبال حوادث سوریه با واقعیات موجود منطبق سازد. در این سناریو، مطلوب غرب ، متقاعد ساختن و یا دست کم سکوت حامیان سوریه در اعمال اراده خویش است ،چرا که غرب، نه دولت کنونی دمشق را برمی تابد و نه معارضین حل شده در تروریستهای تکفیری را.
غرب و به ویژه ایالات متحده خوب میداند که پیروزی معارضین (بخوانید القاعده) در حوادث سوریه میتواند چالش بزرگتری را برای غرب در منطقه رقم بزند. لذا اگر غرب بتواند رضایت و سکوت جامعه بینالملل را کسب کند تلاش خواهد کرد در حمله نظامی خود، هم طومار رژیم اسد و هم مخالفین (تروریستهای القاعده) را یکجا برچیند و جریان سومی را بر سوریه حاکم سازد و در غیر این صورت تجزیه سوریه نیز میتواند گزینه مناسبی برای غرب سیاستهای خاورمیانهایاش باشد.
در نتیجه باید گفت که کاخ سفید به این می اندیشد که با توان و قدرت رسانهایاش این مجال را در اختیار دارد که می تواند بزرگترین تهدید متوجه خویش که همانا بیاعتباری و فریبندگی دموکراسی آمریکایی است را به فرصت مبدل نموده و با یک تیر چند نشان را بزند.
................پایان پیام/ 218