خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

جمعه ۲۶ مرداد ۱۴۰۳
۲:۲۰
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
چهارشنبه
۲۷ شهریور
۱۳۹۲
۱۹:۳۰:۰۰
منبع:
فارس
کد خبر:
464590

سرنوشت نامعلوم جاویدالأثر آیت‌الله محمدعلی توسلی

فرزند جاویدالأثر آیت‌الله توسلی گفت: در فروردین سال 62 پدر توسط فالانژهای لبنان که به آنها کتائب هم می‌گفتند، اسیر شد و در دارالحرب حزب کتائب زندانی شده، مورد آزار و شکنجه قرار گرفت.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ آیت‌الله محمدعلی توسلی از روحانیون برجسته منطقه کله‌بست شهرستان بابلسر(هادی‌شهر) از نام‌هایی است که اگرچه در جهان اسلام و جبهه جهانی ضد صهیونیستی چهره‌ای فراملیتی، شناخته می‌شود اما در درون مرزهای میهن اسلامی، استان مازندران و حتی شهرستان بابلسر نیز شخصیتی گمنام است.

مجاهدی خستگی‌ناپذیر که در مسیر هدایت مسلمین ازهیچ کوششی دریغ نورزید و برای انجام این رسالت سترگ، عازم دیار غربت و کشورهایی همچون سوریه، لبنان، افغانستان و پاکستان شد و سرانجام در مسیر آرمان‌ها و اهداف بلندش به دست مسیحیان کوردل فالانژ لبنان دستگیر شد و با گذشت سال‌های متمادی از این واقعه هنوز هم اطلاعات دقیقی از او در دست نیست.

آنچه که از نظرتان می‌گذرد نتیجه نشست صمیمی با پسر ارشد این روحانی شهید است.

* آقای توسلی کمی از بیوگرافی  خودتان برایمان بگویید؟

محمدابراهیم توسلی فرزند دوم و پسر ارشد خانواده شهید توسلی و فرهنگی بازنشسته هستم. ما هفت فرزند، چهار خواهر و سه برادر هستیم.

پدرم آیت‌الله‌ محمدعلی توسلی متولد سال 1300 در بخش کله‌بست بابلسر بوده و در یک خانواده اصیل و مأنوس با علم و فضیلت از پدری به نام ملاابراهیم و مادری به نام فاطمه‌النساء که هر دو از خانواده علما بودند، به دنیا آمد.

* شروع دروس حوزوی پدر از چه زمان و به چه شکل بود؟

کله‌بست در آن زمان به علت عالم‌خیز بودن معروف به قم مازندران بود و پدربزرگ و مادربزرگم هر دو در آن زمان کلاس‌های متعددی در بحث آموزش قرآن و احکام داشتند و پدر در آغوش چنین خانواده‌ای رشد و نمو کرد.

استعدادی که پدر در زمینه کسب علوم دینی داشت و همچنین تشویق مادرش موجب شد تا به آموزش دروس حوزوی، توجه خاصی نشان دهد، درس حوزه را نزد عمویش حاج شیخ قنبرعلی توسلی شروع کرد و بعد به مدرسه مولانا بابل به سرپرستی محقق بهشتی رفت و پس از پایان دوره مقدمات، قسمتی از سطح را در مدرسه صدر سابق و خاتم‌الانبیاء فعلی نزد حاج آقا روحانی که دایی ایشان بود، گذراند و پس از آن به حوزه علمیه قم رفت و به فراگیری معالم الاصول، شرح لمعه و قوانین الاصول در نزد اساتید مجرب پرداخت.

سپس رسائل، مکاسب و کفایه‌الاصول را در محضر مرحوم آیت‌الله شیخ مهدی مازندرانی فرا گرفت و درس خارج فقه و اصول را از آیات عظام بروجردی، خوانساری، حجت و حاج شیخ مهدی مازندرانی آموخت و در درس اخلاق حضرت امام(ره) در مدرسه فیضیه شرکت می‌کرد.

زمانی که حضرت امام(ره) در نجف بودند از طریق رادیو، پیگیر دروسش بود و از سال 1336 جهت استفاده از محضر آیات عظام مقیم عراق به نجف رفت و در کلاس درس خارج، فقه و اصول حاج سید عبدالله شیرازی و میرزا هاشم‌آملی شرکت کرد.

* فعالیت‌های پدر در کشورهای عراق، سوریه، لبنان چه بود و چه اتفاقاتی در طی این‌سالها برای ایشان به وقوع پیوست؟

پدر بعد از دو سال از نجف به ایران برگشت و زمانی که تصمیم گرفت تا برای دومین بار عازم عراق شود، به علت کودتای افسران عراقی، ورود اتباع ایرانی به این کشور ممنوع اعلام شد. به همین دلیل تصمیم گرفت تا کار فرهنگی، تبلیغی و تدریس دروس حوزوی را در کشورهای اسلامی مثل افغانستان، پاکستان، سوریه، لبنان و عربستان ادامه دهد.

* ویژگی‌های شخصیتی و بارز ایشان چه بود؟

پدر فردی بسیار مهربان، خوش برخورد، صبور و اهل گذشت بود و در مدت زمان کوتاهی که به ایران می‌آمدند، همواره سعی می‌کرد تا حد امکان با همه بستگان و آشنایان دیدار کند.

بسیار ساده، بی‌ریا و دارای خلوص نیت بود و کار را برای رضای خدا انجام می‌داد، نسبت به مسائل دنیوی بی‌اهمیت بود و همیشه با یک ساک کوچک و ساده که محتویات آن یک دست لباس و یک کتری کوچک بود سفر می‌کرد و تمام سفرهایش را با هزینه‌های شخصی‌اش که از فروش محصولات کشاورزی بدست می‌آمد انجام می‌داد.

* آیت‌الله توسلی به نمایندگی از چه سازمان‌ها یا شخصیت‌هایی برای فعالیت‌های فرهنگی به کشورهای اسلامی عزیمت می‌کرد؟

فعالیت‌های تبلیغی و فرهنگی پدر قبل از انقلاب شروع شد و در آن زمان شخص یا سازمان‌های خاصی مطرح نبود و پدر به صورت خودجوش به کشورهای مختلف مهاجرت می‌کرد.

البته در همان زمان نامه‌های متعددی از آیات عظام گلپایگانی، میرزا هاشم آملی، نجفی، شیرازی و آیت‌الله حجت داشتند، بعد از انقلاب هم مجوزهایی از وزارت امور خارجه داشتند که تردد و خروجش از کشور را برای انجام کارهای فرهنگی و تبلیغی بلامانع اعلام می‌کرد و این اسناد موجود است.

* در طول این مدت چه فعالیت‌هایی در این کشورها داشت و در این سفرهای تبلیغی با چه شخصیت‌هایی آشنا شد؟

پدر عمدتاً در لبنان و سوریه فعالیت داشت، در سوریه به تدریس علوم حوزوی، تفسیر قرآن، فقه و معارف اسلامی در جمع جوانان مسلمان مشتاق می‌پرداخت، سابقه رفاقت پدر با امام موسی صدر در نجف اشرف و ارتباط امام موسی صدر با مجلس شیعه لبنان، موجب شد تا پدر در لبنان و در منطقه وادی ابوجبل مقیم شود و امامت جماعت مسجدی به نام امام حسین(ع) را در آنجا بپذیرد و با رزمندگان منطقه جبل عامل نیز به همکاری می‌پرداخت.

* طی این سال‌ها شما از چه طریقی با پدر در ارتباط بودید؟

ارتباط ما با پدر بیشتر از طریق مکاتبه و نامه بود و ایشان فقط سالی دوبار می‌آمدند و مدت کوتاهی می‌ماندند و بعد از برداشت محصول مقداری از هزینه را بر می‌داشتند و دوباره عازم سفر می‌شدند.

* در نامه‌ها یا رفت و آمدها چه توصیه‌هایی به شما داشتند؟

در بحث علم تمایل زیادی داشتند که ما هم همانند ایشان طلبه شویم و بیشتر از همه دوست داشتند که برادر کوچکم را که در حال حاضر پزشک هستند با خود به سوریه ببرند اما به دلیل نارضایتی مادرم این اتفاق نیفتاد.

همیشه در نامه بعد از احوالپرسی و اطلاع از حال خانواده، بالاخص مادر و پیگیری کارهایش همیشه تذکر می‌دادند که حواس‌تان به ایمان‌تان باشد، دنیای مردم شما را نفریبد و مهمترین نکته‌ای که از پدر برایم به یادگار ماند این جمله است که جاذبه‌های دنیای دیگران تو را نفریبد بلکه کارهای معنوی شما در آنها اثر بگذارد.

* آثار مکتوب پدرتان چه بود و چند اثر داشتند؟

آثارش دست‌نوشته‌ها و اشعاری است که درحال حاضر در دست ما است و تقریرات درسی خارج فقه مرحوم آیت‌الله بروجردی است که به سلطانی که از شاگردان ممتاز و از بستگان آیت‌الله بودند تحویل می‌داد و این دست‌نوشته‌ها در کتابخانه شخصی آنها وجود دارد و یک کتابی در رابطه با شریعت و خانواده که پدر توصیه کرد همراه با اشعارش آن را به چاپ برسانیم ولی در سفر کاری‌ام به کردستان در طول راه در تهران ماشین‌مان را به سرقت بردند که متأسفانه آن دفتر و بسیاری از دست‌نوشته‌های پدر و کتاب‌های مرجع‌ام هم در آن بود، به همین خاطر دیگر به آن اسناد ارزشمند دسترسی نداریم و تنها تعدادی از اشعار دست‌نوشته‌ها و وصیت‌نامه‌هایش را دارم.

* در مورد اتفاقی که برای آیت‌الله توسلی در لبنان افتاد توضیح دهید؟

گسترش فعالیت‌های تبلیغی پدر در لبنان موجب شد تا مزدوران استکبار و صهیونیسم جهانی حذف ایشان را در دستور کار قرار دهند.

در فروردین سال 62 پدر توسط فالانژهای لبنان که به آنها کتائب هم می‌گفتند، اسیر شد و در دارالحرب حزب کتائب زندانی شد و مورد آزار و شکنجه قرار گرفت و هر چه بزرگان شیعه لبنان از جمله شیخ شمس‌الدین، نائب رئیس مجلس اعلای شیعیان لبنان که بعد از امام موسی صدر کارهای او را انجام می‌داد و شیخ عبدالامیر قبلان، مفتی مذهب جعفری لبنان تلاش کردند موفق به آزادسازی ایشان نشدند و اکنون در وضعیت نامشخصی به سر می‌برند و هیچ نشانی از ایشان در دست نیست.

* شما چگونه از قضیه مطلع شدید؟

بعد از اتمام سفر حج تمتع منتظر بازگشت پدر بودیم اما پس از مدتی دیدیم که خبری از ایشان نیست. نگران شدیم و مدتی بعد از طریق حاج آقا روحانی که نماینده حضرت امام بودند از ماجرا مطلع شدیم.

پس از اطلاع از این موضوع به سرعت خودم را به لبنان رساندم و از طریق دوستانش و رزمندگان جبل عامل، جویای وضعیت‌شان شدم اما موفق نشدم کاری از پیش ببرم و همچنین سفیر ایران و وزارت امورخارجه هم تلاش زیادی داشتند و دارند ولی پدر نیز به همراه چهار دیپلمات کشورمان و دو خبرنگار وضعیت روشنی ندارد و اکنون به عنوان شهید مفقودالاثر مطرح هستند.

* خانواده با این قضیه چه برخوردی داشتند؟

شنیدن این خبر همه ما را نگران کرد و پیگیری‌های زیادی از طرق مختلف صورت گرفت و مادرم تا لحظه آخر زندگی‌اش چشم به راه و منتظر بود و هنوز این احساس را همه ما داریم.

.................پایان پیام/ 218