به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ مثل رزمندهای که از فرمانده خویش رخصت حضور در میادین جنگ را طلب میکند، نظیر چنین درخواستهایی در تاریخچه دفاع مقدس کم نیست و بارها و بارها میان رزمنده و فرمانده، مرید و مراد و بالاخره عاشق و معشوق تکرار شده است.
مطلع ویژه نامه بزرگداشت سی و سومین سالگرد بزرگداشت هفته دفاع مقدس، مروری بر خاطرات مقام معظم رهبری است که اولین حضور خود در آغازین روزهای دفاع مقدس را به زیبایی هرچه تمامتر به تصویر کشیدهاند: اول جنگ، وقتی که هفت، هشت، ده روزی گذشت، دیدم که هر چه خبر میآید، یأسآور است؛ البته، من نماینده امام در شورای عالی دفاع و سخنگوی آن شورا بودم؛ دیدم که از من کاری برنمیآید، دلم هم میجوشد و اصلاً نمیتوانم صبر کنم.
با دغدغه کامل، خدمت امام رفتم. همیشه امام به ما میگفتند که خودتان را حفظ کنید و از خودتان مراقبت نمایید. من به امام گفتم، خواهش میکنم اجازه بدهید، من به اهواز یا دزفول بروم، شاید کاری بتوانم بکنم. بلافاصله گفتند که شما بروید. من به قدری خوشحال شدم که گویی بال درآوردم. مرحوم چمران هم در آنجا نشسته بود، گفت: پس به من هم اجازه بدهید تا به جبهه بروم. ایشان گفتند، شما هم بروید...
یک روز عصر، با مرحوم چمران راه افتادیم. اوایل شب به اهواز رسیدیم. همان شب اول که رفتیم، گروه کوچکی درست شد. قرار شد که اینها بروند، آرپیجی و تفنگ بردارند و به داخل صفوف دشمن، شبیخون بزنند... ما هر شب، همین عملیات را میرفتیم...
و این چنین حضور مقام معظم رهبری در جبهههای جنگ تقریباً تا پایان جنگ ادامه داشت. حتی وقتی که ایشان به عنوان ریاست جمهوری انتخاب شدند، باز هم در میان مسئولان رده بالای کشور، کسی که یکی از بیشترین ارتباطها را با رزمندهها و جبهههای جنگ داشت، رهبری بودند. او در اولین روزهای جنگ به رهبر و مراد خویش یا علی گفت و تا اکنون نیز رخت رزمندگی را از تن خارج نکرده است. یا علی گفتیم و عشق آغاز شد...
................پایان پیام/ 218