به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ 1ـ حکایت غریبی است حکایت جواد الائمه(ع) که در اوان کودکی که تمامی کودکان عرب و عجم به گردکانی سر خوش بودند، اذن امامت یافت تا در فراغ پدر، این کودک هشت ساله ناخدای کشتی دین به یادگار مانده از جد بزرگوارش حضرت رسول اکرم(ص) باشد و از هزاران هول و وحشت پاس دارد این ملت و آیین را تا ساحل آرامش رساند. از همین رو بود که از همزمانی دوران خردسالی و امامت این نهمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت، حسودان و چشمتنگانی که تلاش داشتند به خاطر دنیای کوچکشان عالمی را از فیض حضور امام بر حق محروم سازند، تاب از کف دادند و هر یک به طریقی آزار بر این امام بزرگوار را پیشه خویش نمودند.
2ـ حضرت محمدبنعلیبنموسیالرضا، جواد الائمه(ع) در حالی که در هشت سالگی غصهدار شهادت جانسوز پدر بزرگوارش بود، خلعت امامت بر تنش آذین یافت، چون خورشیدی در سرزمین اسلام درخشید و توانست با انوار حکمت و دانش خویش پیران و جوانان را در برابر عقل بیانتها و فهم فهیمش بارها به کرنش آورد.
3ـ این نوگل باغ ولایت و عصمت عمری کوتاه داشت، اما عطر و رایحه دلنواز وی جانها را بهرهمند ساخت. قوت کلامش پیران منطق و فلسفه را به کرنش واداشت و صفای وجودش مخزنی از مهر و محبت بود، اما حسودان و سیاسان و کورچشمان صبرشان نپایید و خلعت نیرنگ بر تن کردند.
3ـ دوران عمر آن امام بزرگوار 25سال و دوره امامتش 17سال بوده است. معتصم عباسی از حضرت جواد(ع ) دعوت کرد که از مدینه به بغداد بیاید. امام جواد در ماه محرم سال 220هجری به بغداد وارد شد.
معتصم، عموی ام الفضل زوجه حضرت جواد بود و با جعفر پسر مأمون و ام الفضل دختر مامون و همسر امام جواد، بر قتل آن حضرت همداستان شدند. امالفضل زوجه امام جواد خدعه معتصم را گردن گرفت و طبقی از انگور زهرآلود را پیشکش همسری نمود که آسمانی بود و چند صباحی برای هدایت امت رسولالله به امانت در ثری باقی بود. زهر بر پیکر آن امام مستولی شد و بر او آنچه شد که قلم از بیانش خجلت دارد. امام از درد بر خویش می پیچید و امالفضل که جز شقاوت و بیچارگی چیزی نداشت، نادم و پشیمان و پریشان ندبه سر داد و بر امام آن شد که زندان دنیا را وا رهد و در آسایش عقبی آرامش یابد. و مگر نه این است که از صفات حقه متقین است که «وَ لَوْلاَ الاَْجَلُ الَّذى کَتَبَ اللّهُ عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ اَرْواحُهُمْ فى اَجْسادِهِمْ طَرْفَةَ عَیْن، شَوْقاً اِلَى الثَّوابِ، وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقابِ.» و اگرخداوند براى اقامتشان در دنیا زمان معینى را مقرر نکرده بود از شوق به ثواب و بیم از عذاب به انـدازه چشـم به هم زدنى روحشـان در بدنشان قرار نمىگرفت.
4ـ حال این ماییم شیعیان آل یاسین که در ایران اسلامی دل باختهایم به قبله هفتم، رئوفالائمه علیابن موسیالرضا علیه آلاف التحیه و الثنا. امام مهربانیها که با تشرفیافتگان به درگاه کبریائی اش که از بابالجواد(ع) اذن دخول بر لب میرانند و یاد جوادش را ذکر لب خویش میکنند بیش از دیگران مهربانی میکند و برات کاظمین و تحفه زیارت مزار فرزندش را بدرقه و توشه راه زائرانش میکند.
.................پایان پیام/ 218