خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳
۰:۴۵
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
یکشنبه
۲۱ مهر
۱۳۹۲
۲۰:۳۰:۰۰
منبع:
ابنا
کد خبر:
472235

پای درس اخلاق آیت الله مظاهری؛

آثار مخرّب روانی و اجتماعی دوستی با نامحرم/ طلاق، مبغوض‌ترين حلال‌ها

یکی از مفاسد اجتماعی که از عزوبت و تجرّد جوانان نشأت می‌گیرد، رواج دوست‌يابي‌ بين دختران و پسران است. قرآن کريم، گناه دوستی و ارتباط دختر و پسر نامحرم با یکدیگر را بزرگ می‌شمارد و آن را در رديف عمل منافي عفّت زنا بیان می‌فرماید. از نظر قرآن شريف، پسر شايسته و دختر شایسته، کسانی هستند که خود پاکدامن باشند، اهل زنا نباشند و نامحرم را دوست خود نگيرند.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ متن این هفته جلسات هفتگی درس اخلاق آیت الله العظمی مظاهری بدین شرح است:

اهميّت ازدواج

ازدواج و رفع تجرّد و عزوبت، از نظر اسلام عزیز اهمیّت فراوانی دارد. تأکید قرآن کريم بر ازدواج مسلمانان، نظیر تأکید آن کتاب نورانی درباره قانون مواسات است. چنانکه مي‌فرمايد: «وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُمْ وَالصَّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَإِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ»[1]

بر جامعه اسلامی واجب است که دخترها و پسرها را همسر دهند و نگران فقر آنان نیز نباشند، چراکه اگر مؤمن باشند و طبق دستورات اسلام عمل کنند، خداوند، از فضل خود آنها را بي‌نياز مي‌کند.

پیامبر اکرم«ص» نیز با تأکيد فراوان بر ازدواج، ‌فرموده‌اند: اگر کسي که دين و اخلاق او مورد پسند است، پیدا شد، با او ازدواج کنید، وگرنه فتنه و فساد بزرگ پدید می‌آید: «إِذَا جَاءَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ‏ خُلُقَهُ‏ وَ دِينَهُ‏ فَزَوِّجُوهُ‏ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَ فَسادٌ كَبِيرٌ»[2]

بنابراين از منظر قرآن کريم و روایات، یکی از کارهای واجب برای پدر و مادر، آن است که نگذارند پسر و دختر مجرّد در خانه باقي بماند و اگر آنها قدرت کافی برای ازدواج فرزندان خود را ندارند، بر دولت اسلامي واجب است زمينه ازدواج جوانان را فراهم کند. اگر دولت نيز قادر نیست یا کوتاهی می‌کند، بر همه مردم واجب کفايي است که به فکر ازدواج جوانان باشند. یعنی همان‌طور که افراد به فکر ازدواج فرزندان خود هستند و براي آنان جهيزيه، مسکن و ديگر لوازم ازدواج را فراهم مي‌کنند، بايد به فکر همه جوانان جامعه باشند.

نکوهش تجرّد

جوانی نزد امام باقر«ع» آمد تا مسئله‌ بپرسد. حضرت به او فرمودند: آيا ازدواج کرده‌اي؟ او پاسخ منفي داد. حضرت با تعجّب از تجرّد او فرمودند: دوست ندارم دنيا و آنچه در آن است براي من باشد و يک شب مجرّد باشم. سپس فرمودند: دو ركعت نماز کسي که همسر دارد، بهتر از آن است که مجرّد از شب تا صبح عبادت کند و در روز روزه بگيرد. پس هفت دينار به او دادند و فرمودند با آن ازدواج کن.[3] ازدواج، تا اين اندازه نزد معصومين«ع» اهميّت دارد. حتّي پيامبر اکرم فرمودند: بدترین امت من، کسي است که زمان ازدواج او رسيده باشد، اما ازدواج نکند. «شِرَارُ أُمَّتِي الْعُزَّاب‏»[4]

متأسّفانه امروزه، ازدواج جوانان با مشکلات و موانع متعدّدی روبرو است. جامعه فعلی از یک سو تحت تأثیر مفاسد اخلاقی، اداري و اقتصادی است و از سوی دیگر با مصیبت عزوبت جوانان به عنوان یک معضل اجتماعی مواجه شده است. ازدواج که از نظر اسلام بايد بر مبناي سهولت و آسان‌گيري برگزار شود، به يک مسئله بغرنج و مشکل براي خانواده‌ها تبدیل شده و این امر، مفاسد فراواني در پی دارد. نگرش قرآن کریم به دوستي با نامحرم 

یکی از مفاسد اجتماعی که از عزوبت و تجرّد جوانان نشأت می‌گیرد، رواج دوست‌يابي‌ بين دختران و پسران است. قرآن کريم، گناه دوستی و ارتباط دختر و پسر نامحرم با یکدیگر را بزرگ می‌شمارد و آن را در رديف عمل منافي عفّت زنا بیان می‌فرماید. از نظر قرآن شريف، پسر شايسته و دختر شایسته، کسانی هستند که خود پاکدامن باشند، اهل زنا نباشند و نامحرم را دوست خود نگيرند:

«... مُحْصِنينَ‏ غَيْرَ مُسافِحينَ وَ لا مُتَّخِذي أَخْدان ...»[5]

«... مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدان ...»[6]

آثار مخرّب روانی و اجتماعی دوستی با نامحرم

کسانی که این توصیه مهمّ قرآن کریم را جدی نمی‌گیرند و با جنس مخالف طرح دوستی می‌ریزند، علاوه بر آنکه مرتکب گناه بزرگی شده‌اند، دچار خسارات عظیمی خواهند شد؛ برخی طعمه هوس‌های زودگذر دوست نامحرم می‌شوند و پس از چند صباحی که جذابیّت خود را نزد همدیگر از دست می‌دهند، عشق ظاهری خود را فراموش می‌کنند. با این شکست روحی، از نظر روانی آسیب جدی می‌بینند که ترمیم آن بسیار مشکل یا غیر ممکن است و تا آخر عمر، خاطره تلخی در ذهن آنها باقی می‌گذارد و اين عقده رواني، اثرات مخرّبی در زندگی آینده آنان خواهد داشت. در موارد نادری هم دوستی بین دختر و پسر، به ازدواج می‌انجامد که به تجربه اثبات شده است در اکثر موارد، نتیجه‌ای جز طلاق و جدایی ندارد. آنها بر پایه احساسات ازدواج مي‌کنند و تخیّلات و توهّمات، بر عقلانیّت آنان غلبه دارد و از فرط علاقه کورکورانه به همدیگر، واقعیّت‌های زندگی را نمی‌بینند. امّا پس از مدّت کوتاهي که عقل خود را به کار می‌اندازند، می‌فهمند اشتباه بزرگی مرتکب شده‌اند و از روی ناچاری، راه طلاق را در پیش می‌گیرند.

 طلاق، مبغوض‌ترين حلال‌ها  

امروزه آمار طلاق، در مقایسه با ازدواج بسیار تکان ‌دهنده است و ما اميدواریم این آمار صحیح نباشد. در دوران قدیم، طلاق بسيار نادر بود و شايد در شهری مثل اصفهان در طول سال، کمتر از پنجاه طلاق واقع مي‌شد. از نظر اسلام نيز طلاق، مبغوض‌ترين حلال‌ها شمرده شده است.[7] در طول بيست و سه سال دوران رسالت پيامبر اکرم«ص»، فقط يک طلاق واقع شد و آن نيز مربوط به داستان زيد و زينب بود که در سوره احزاب به آن اشاره شده است.[8]

احساسات زودگذر که منجر به ازدواج‌های هوسی و احساساتی می‌شود، به زودي به طلاق مي‌انجامد و طلاق، مفاسد اجتماعی ديگري به دنبال دارد. تضعيف اعصاب در اثر تجرّد

از ديگر اثرات تجرّد در جامعه، افسردگی و ضعف اعصاب است. دختر و پسري که از لحاظ عصبي افسرده باشند، مسلّما نمي‌توانند براي جامعه خود مفيد واقع شوند. افراد افسرده، پس از ازدواج نیز اگر نشاط لازم را به دست نیاورند و به آرامش نرسند، نمي‌توانند به خوبي خانواده را کنترل کنند و در تربيت فرزندان کوشا باشند. افسردگي در زن يا مرد، مانع برخورداری از زندگي شيرين و با نشاط است. اساساً بسياري از اختلافات خانوادگي، بر اثر ضعف‌ عصب و افسردگي است. زندگي همراه با اختلاف نیز، نوعی مرگ تدريجي است. زن و شوهر در عين رفاقت، بايد همدل و در برابر هم خوش‌رو باشند. وجود افسردگي که به اختلاف مي‌انجامد، عامل پدید آمدن اضطراب خاطر و نگراني است.

محیط خانواده‌ که بايد مظهر آرامش و آرام‌بخشي براي زن و مرد و فرزندان باشد، اگر با اضطراب‌خاطر و نگراني همراه شد، نمي‌تواند شادي آفرين باشد. همه اين مسائل، ناشی از افسردگي در دوران عزوبت و تجرّد است. علّت تأکيد اسلام  بر رفع عزوبت از جامعه، دوري از اين مفاسد و اجتناب از اين مشکلات اجتماعي است. راهکار اساسی رفع معضل عزوبت

امروزه موانع متعددی ازدواج جوانان را با مشکل جدّی مواجه کرده و باعث شده است که جوانان، مجرّد بمانند. تجرّد آنها هم برای جامعه اسلامی یک معضل اجتماعی محسوب می‌شود و اگر فکری برای آن نشود، خطرات و خسارات فراوانی در پی دارد که ذکر آن در این جلسه اخلاقی نمی‌گنجد. اسلام عزیز، برای آنکه جامعه دچار مصیبت عزوبت نشود، ازدواج را بسیار آسان گرفته است و در صدر اسلام هم سرمشق مناسبی برای ازدواج آسان و اسلامی ارائه فرموده تا بشریّت از آن الگو بگیرند. ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا«س» سرمشق مناسب ازدواج برای همگان است. 

الگوی ازدواج آسان و اسلامی

امیرالمؤمنین«ع» از شخصیت اجتماعی والایی، حتی نزد پیروان سایر ادیان، برخوردار بودند. حضرت زهرا«س» علاوه بر آنکه دختر گرامی رسول خدا بودند، خود شخصیت والایی داشتند و مورد احترام ویژه همگان بودند. حال، تصور کنید ازدواج آن دو شخصیّت نورانی باید چگونه باشد؟ آیا اگر آنها قصد داشتند ازدواج خود را تجمّل و تشریفات برگزار کنند، نمی‌توانستند؟ تاریخ گواهی می‌دهد می‌توانستند. امّا یک الگوی ارزشمند ازدواج برای مسلمانان و حتی برای بشریّت به یادگار گذاردند و به همگان فهماندند ازدواج مورد نظر اسلام، ازدواج ساده و آسان است و ورود تجمّلات و تشریفات در ازدواج، این سنّت الهی را به تعطیلی می‌کشاند و مشکلات بزرگی برای مسلمین پدید می‌آورد. اشاره‌ای به ماجراى ازدواج اميرالمؤمنين(ع) و حضرت فاطمه(س)

پس از آن كه اميرالمؤمنين«ع» در خواستگارى از حضرت فاطمه«س» پاسخ مثبت شنيدند، قرار شد مهريّه را تعيين كنند، امّا اميرالمؤمنين«ع» از زمان تولّد تا شهادت، چيزى از متاع دنيا براى خود نگاه نداشتند[9] و تمام دارايى با ارزش ایشان در آن روز، يك شمشير بود و يك زره ‏براى جنگ و يك شتر براى كار. قرار شد زره را برای ازدواج بفروشند؛ چون زره را كسى نياز داشت كه بخواهد در جنگ فرار كند، امّا على كه «كرّار غير فرّار» بود، به زره نيازى نداشت.

مهريّه پانصد درهم تعيين شد. مهريّه شخصیّت بزرگوار حضرت فاطمه«س» كه مانندِ او در دنيا نيامده و نخواهد آمد، پانصد درهم معادل حدود سيصد مثقال نقره بود كه ارزش مالی چندانى نداشت. اميرالمؤمنين«ع» زره را فروختند و به عنوان مهريّه به پيامبر«ص» دادند. پيامبر نيز جهيزيه مختصرى تهيه كردند و هنگامی که آن جهيزيه ساده را ديدند، اشك شوق ریخته، فرمودند: خداوندا، اين جهيزيه را براى كسانى كه اكثر ظروفشان سفالى و از گِل است، مبارك گردان.[10]

بعد، پيامبر«ص» دستور دادند وليمه‏ اى ساده براى ميهمانان آماده شود و به همه مردم اعم از فقرا و خویشاوندان ولیمه دادند. پس از انجام مراسم، حضرت زهرا«س» در ميان زن‏ها وارد خانه شوهر شدند. اين خانه خارج از مسجد بود و غير از خانه‏ اى بود كه بعدها كنار مسجد ساختند. خانه‏ اى بود بسيار ساده: يك چهار ديوارى كه خود اميرالمؤمنين«ع» از گِل ساخته بودند و سقف آن هم از شاخه‏ هاى خرما بود. فرش آن هم مقدارى شن و یک حصير بود. خانه بسيار محقّر بود، امّا در همين كوخ- به قول استاد بزرگوار ما، حضرت امام«ره»- شخصيت‏هايى مثل حسن، حسين، زينب و امّ كلثوم«ع» را تربیت کرده، تحويل جامعه دادند.

پس از ازدواج اميرالمؤمنين و حضرت فاطمه«س» پيامبر «ص» كارهاى داخل خانه را بر عهده حضرت زهرا«س» و كارهاى بيرون خانه را بر عهده حضرت على«ع»  گذاشتند. حضرت زهرا«س» از اين تقسیم کار بسیار خوشحال شده، فرمودند: هيچ كس جز خدا خبر ندارد كه من چقدر از اين كه پيامبر مرا از اختلاط و سر و كار داشتن با مردان م