پس از شعرخوانی حجه الاسلام و المسلمین سید بشیر حسینی، (دبیر جامعه ادبی نیر) به زبان آذری در دومین کنگره شعرعاشورایی با محوریت امر به معروف و نهی از منکر، حامد اهور که از شاعران جوان شعرولایی به قرائت اشعار خود در ارتباط با موضوع عاشورا پرداخت.
می آمد و به دست نفس گیرش یک دشنه در هوای بریدن بود
چشمش میان کاسه خون می گشت، می دید و در هوای ندیدن بود
بدمست نعره می زد و می آمد، کفری که پینه داشت به پیشانی
رذلی که مرده بود و نمی دانست، کفری در اتهام مسلمانی
آمد رسید چکمه ی نحس اش را.. نه من نمی توانم آقاجان
چشم های خسته ی تو ولی خندید حتی به روی کافر بی ایمان
گفتی بیا که بگذرم از کفرت، برگرد و مثل مرد مسلمان باش
من نور محض و دل من دریاست، این سان نمان، به اذن من انسان باش
هر چند او جهنم خود را خواست، می خواستی بهشتی تان باشد
آیا به جز حسین که قادر بود فکر نجات دشمن جان باشد
آیا چقدر می شود آقا بود، آیا چقدر می شود انسان بود
ای کشتی نجات نمی فهمم، یعنی گذشت این همه آسان بود؟
آری گذشتن این همه آسان است وقتی که نور، نور هدی باشد
نومید از فروق هدایت نیست تا فکر و ذکر مر، خدا باشد
آه ای امام، نیزه ی معروفت وقتی به قلب منکر شمر آمد
یعنی که امتحان دلی سنگین حتی میان معرکه می ارزد
آه ای خلاصه ی همه خوبی ها وقتی نظر به دشمن دین داری
ما را که خانه زاده شما هستیم، کی می شود رها شده بگذاری؟
چشمت هنور تشنه ی هر گمراه، دستت همیشه منتظر یاری است
شرمنده ی همیشگی ات شاعر، در چشم شعر حسرت بیداری است
باید به زمین مرده جان برگردد از راه خطا زمین، زمان برگردد
این دود اگرچه چشم مان رابسته است، ما منتظریم آسمان برگردد
------
221