شعرخوانی سید احمد علوی

 

احمد علوی

تقدیم به حضرت عباس

عشق که نموده است چنین عزم تو را جزم

ای با علی و مالک اشتر شده هم رزم

مبهوت تو هستند امامان و شهیدان

مدیون تو هستند رسولان اوالعزم

با آمدنت ولوله افتاد در آن دشت

کین شیر چه شیری است که راهی شده با اسب

ای شهد لب خشک تو سوغات سمرقند

جولانگه یل ها شده از رزم تو خوارزم

دستان تو راهی شده راهی شده تا عرش

چشمان تو ساقی شده ساقی شده در بزم

از قامت سرو تو بهم ریخت قوافیل

وصف تو نگنجید در آشفتگی نظم

الحق و الانصاف که غیر از تو یلی نیست

غیر از غزل چشم تو عین الغزلی نیست

بین من و تو فاصله ای نیست برادر

برگرد دگر حوصله ای نیست برادر

امروز به جز اشک قریبانه ی طفلان

در بدرقه ات قافله ای نیست برادر

دل واپس این اند که تو باز نگردی

از تشنه لبی ها گله ای نیست برادر

گلبانگ رجز خوانی ات از دور می آید

با بودن تو حرمله ای نیست برادر

امروز نماز شب ابروت شکسته است

زیباتر از این نافله ای نیست برادر

تا بال درآوردن و تا عرش پریدن

تا ماه شدن فاصله ای نیست برادر

منظومه ی شمسی شده پروانه ات ای ماه

خورشید مگر سرزده از شانه ات ای ماه

------

221