خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

شنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۳
۲:۱۶
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
دوشنبه
۲۰ آبان
۱۳۹۲
۲۰:۳۰:۰۰
منبع:
کیهان
کد خبر:
480519

یادداشت کیهان/حسین شمسیان

با عاشورائیان

پیام عاشورا چه بود و حسین چه کرد که با گذشت چهارده قرن روز به روز پرچمش بالاتر و باشکوه تر می شود؟ او چه گفت که مسلمان و غیرمسلمان او را الگویی ناب و تمام عیار می دانند؟

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ 50 سال پیش وقتی در محرم سال 1342، شهربانی پایتخت به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم اطلاعیه صادر کرد، به مشروب فروشی ها اجازه داد تا روز هشتم محرم به کار و کسب عادی مشغول باشند اما از آن روز تا چهاردهم محرم خویشتنداری کنند! همان اطلاعیه اما تصریح کرده بود که به «بعضی افراد» اجازه نخواهد داد از سوگواری سالار شهیدان برای «اغراض شخصی» استفاده کنند! اینکه چه کسی مصداق «بعضی افراد» و چه کاری «اغراض شخصی» نامیده می شد، بر کسی پوشیده نیست. سال 42 سالی بود که امام راحل عظیم الشان با تأسی به سید و سالار شهیدان، پرچم مبارزه را بر دوش گرفته بود و یک تنه سکوت شب را شکسته و کاخ بیداد را به لرزه درآورده بود رژیم شاه در حالیکه مشروب فروشی در محرم را مجاز دانسته بود، فریاد حق طلبی امام را غرض شخصی قلمداد کرده و تهدید به برخورد جدی کرده بود! اما مشعلی که سیدالشهدا(ع) در عاشورای 61 هجری روشن کرده بود پس از قرن ها، چراغ راه مردم ما شد و به جهان ثابت کرد فقط باید «حسینی(ع)» بود تا یزید هر زمان را درهم کوبید.

عصر عاشورای سال 61 هجری وقتی طوفان توحش و قساوت شقی ترین قوم تاریخ فرو نشست و دشت گلرنگ کربلا، با بدن های مطهر حسین(ع) و یارانش آذین شد، و هنگامی که حرامیان به خیام حرم حمله بردند و غارت و هتک را پیشه کردند، همه چیز از فرجام نبردی نابرابر و پیروزی بلامنازع یک سپاه تا بن دندان مسلح و پرتعداد بر جمع اندک 72 نفره عاشورایی و شماری از زنان و کودکان خبر می داد. کمترین روایت، سپاه عمر سعد را پنج هزار نفر و بیشترین روایت 130 هزار نفر ثبت کرده است حال آنکه هیچ روایتی یاران اباعبدالله علیه السلام را بیش از 130 نفر ثبت ننموده است. تکلیف زنان و کودکان هم که معلوم است! شهر آذین بسته و شیرینی فتح با جشن و سرور مضاعف می شد. حسین(ع) و یارانش - همان ها که حرامیان بر خروج آنان از دین رسول خدا حکم داده بودند! - سرکوب شدند پس هنگامه میگساری بود! آنقدر مطمئن بودند که یزید پلید در کاخ اموی مست و مغرور این گونه سرود:

«لعبت هاشم بالملک ولاخبر جاء ولا وحی نزللیت اشیاخی به بدر شهدواجزع الخزرج من ضرب الاسل»

یعنی بنی هاشم مدتی با حکمرانی بازی کرد و گرنه نه وحی آسمانی در کار بود و نه خبری آمده بود! کاش اجدادم که در بدر کشته شدند بودند تا جزع و ناله آل رسول را از شدت ضربات ما می شنیدند!

در مقابل این رجز مستانه، یک کلام نافذ و یک نگاه الهی بود که همان روز و در همان محفل و البته نه فقط در طول حرکت کاروان که در طول تاریخ تا قیامت، کاخ ظلم را لرزاند و آن پیام رسانی زینب کبری(س) و امام سجاد (ع) بود. پیام عاشورا آنقدر نافذ و آنقدر کوبنده بود که از عصر روز عاشورا کربلا و کوفه شاهد قیام توابین و خونخواهان شد و همه چیز بر عکس آنچه امویان می پنداشتند رقم خورد.

اما پیام عاشورا چه بود و حسین چه کرد که با گذشت چهارده قرن روز به روز پرچمش بالاتر و باشکوه تر می شود؟ او چه گفت که مسلمان و غیرمسلمان او را الگویی ناب و تمام عیار می دانند؟ حریت و آزادگی، رشادت و مقاومت در مکتب حسین(ع) چگونه تعریف شد که جهان را پروانه شمع نورانی و آسمانی وجودش کرد؟!

واقعیت این است که اگر همه جهان را جمع کنیم تا در وصف خون خدا بنویسند، باز هم وصف او به پایان نمی رسد و باید گفت: « دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است» اما اگر همه اوصاف شنیده و ناشنیده آن حضرت را در یک سوی قرار دهیم خواهیم دید که در دیگر سو، حسین(ع) خود را و هستی اش را خالصانه در راه رضای دوست فدا کرد و این اخلاص و بندگی صفت ممتاز سالار شهیدان است. او آن روز که بر دوش پیامبر(ص) بود راضی به رضای حق بود و آن دم که «والشمر جالس علی صدره» باز هم راضی به رضای حق بود. درس بزرگ او پایمردی در راه حق و اخلاص و دست شستن از همه چیز حتی عزیزترین عزیزان بود. او با جان و دل، جان به راه دوست تقدیم کرد و خم به ابرو نیاورد، عاشقانه کودک شش ماهه اش را به قربانگاه عشق برد و ذبح عظیم الهی شد. در حق اوست که حافظ گفته «مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ چرا که وعده تو کردی او بجا آورد» آری او وعده نکرد که اسماعیلش را به منای عشق بیاورد، اما جانانه به وعده جدش ابراهیم عمل کرد و عالم را مرید و شیفته خود کرد.

تاریخ حتی یک سند ندارد که حسین(ع) در روز عاشورا ذره ای بدرگاه خدا شکوه و گلایه کرده باشد. برای او خدا مهم بود و همین که او می دید برایش کافی بود. و همین ها بود که او را الگویی جاودانه و پرچم هر قیام حق جویی و حق طلبی در طول تاریخ کرد. در روزهایی که «دین افیون توده ها» نامیده می شد و عزاداری سمبل جهالت و خرافات، در روزگاری که رسما با عزاداری مخالفت می شد و برپایی عزای پسر رسول خدا(ص) ممنوع بود، در روزهایی که زیارت حسین(ع) مرگبار بود و مجازات قطع دست و پا و مرگ همراهان را در پی داشت، پیام حسین(ع) آرام آرام، چون خون در رگ جهان جریان داشت، به نرمی آب روان و زلال، بنیادهای بیداد را ذره ذره متزلزل می کرد.

هیچ کس باور نمی کرد اما شد! امام ما از حسینیه ها و مسجدها، از تکایای کودکانمان، از گهواره هایی که مادران، عزیزترین هایشان را در آن نذر شیرخوار کربلا می کردند، برپاکنندگان علم جهاد را برگزید و شور حسینی را به بالاترین فریاد در ویرانی کاخ یزید تبدیل کرد. هر مجلس عزاداری، کانون مبارزه شد و هر پرچم سیاه حسین بیرق ظلم ستیزی شد. آنها که عزاداری را به سخره می گرفتند، آنها که حتی احتمال بیداری مردم را در هیاهوی غرب زدگی و فساد نمی دادند به ناگاه با طوفانی به عظمت چهارده قرن انتظار مواجه شدند! به ناگاه با غرش و غریو جوانانی روبرو شدند که ذکر لبشان خطاب به شهدای کربلا «یا لیتنی کنت معکم» بود. با امام خمینی(ره)، فرزندی از سلاله حسین(ع) روبرو شدند که بی هیچ پروایی از تهمت ها و تمسخرها فرمود؛ «آن گلی که مرتب آب به آن می دهند، زنده نگه داشته می شود و این گریه ها زنده نگه داشته مکتب سیدالشهدا را» و دیری نگذشت که جهان با حقیقت بزرگ و نورانی سیدالشهدا آشنا شد. و حسین بار دیگر اسلام را احیاء کرد. اگر روزی پیامبر فرمودند؛ «حسین منی و انا من حسین» و ترجمان آن چنین شد که دین اسلام با خون حسین باقی ماند، بار دیگر و در عصر حاضر، حسین(ع) احیاگر دین جدش شد و امام راحل چه زیبا فرمود که: «خون سیدالشهدا، اسلام را بیمه کرد... محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است...»

امروز هم، عاشورا و تاسوعا و شور دلدادگان حسین(ع) در سوگ شهیدان کربلاست که به قول امام راحلمان(ره) سنگرهای کلیدی جهان را یکی پس از دیگری فتح می کند. همین شور حسینی(ع) آمیخته به شعور است که سقف تاریک نظام سلطه جهانی را شکافته و طرحی نو در بستر اسلام ناب محمدی(ص) درانداخته است. و امروز، باز هم عاشوراست که حماسه آفرین است.

...................پایان پیام/ 218