خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳
۱۹:۲۶
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
سه‌شنبه
۵ آذر
۱۳۹۲
۲۰:۳۰:۰۰
منبع:
مشرق
کد خبر:
483803

از هرج و مرج در عراق تا تجزیه عربستان؛

نقشه واشنگتن و تل‌آويو برای آینده خاورمیانه چه بود؟

طبق تصور صهيونيستي، كسي كه بر عراق سلطه يابد به صورت استراتژيك بر هلال سبز و در نتيجه جزيره عربي سيطره مي‌يابد و اين منطقه بابي براي ورود به كل منطقه از مرزهاي عراق گرفته تا سواحل شمال آفريقا در اقيانوس اطلس يا آنچه برخي آن را درياي ظلمات مي‌نامند، خواهد شد.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‎بیت(ع) ـ ابنا ـ بعد از اعلام رسمي تشكيل رژیم صهیونیستی در سرزمين فلسطين، "ديويد بن گورين"، رهبر وقت رژيم صهيونيستي تاكيد كرد كه امنيت اسرائيل زماني تحقق مي يابد كه این رژیم بالاترين قدرت نظامي نسبت به هر گونه همپيماني احتمالي عربي باشد.

اين ديدگاه باور امنيتي اسرائيل براي دهه هاي طولاني بود. ولي اخيرا برخي كارشناسان استراتژيك صهيونيستي به اين نتيجه رسيدند كه اين نظيريه به تنهايي نمي تواند ضامن امنيت اين رژيم باشد و تضمين امنيت، ثبات و قدرت اسرائيل مديون سقوط، ضعف، تفرقه و از هم گسيختگي جوامع عربي است.

مطالعات سرويس هاي اطلاعاتی و امنیتی مختلف صهيونيستي نشان مي دهد كه توافقنامه سايكس پيكو سازانوف كه در سال 1916 امضا شد و يك تفاهم محرمانه ميان فرانسه و انگليس با موافقت امپراطوري روسيه براي تقسيم هلال سبز ميان فرانسه و انگليس به مظنور مشخص كردن مناطق تحت نفوذ و سلطه در غرب آسيا بعد از سقوط امپراطوري عثماني نيز براي تضمين سيطره اسرائيل و سلطه غرب در اين منطقه استراتژيك اقتصادي، سياسي و نظامي كافي نبود و بايد نقشه جديدي را براي منطقه اي كه شامل پاكستان، افغانستان، سوريه، مصر و حتي سواحل غربي اقيانوس اطلس ترسيم كرد.

گسترش هرج و مرج

در فوريه 2011 "مايكل كولينز بايبر"، نويسنده آمريكايي مقاله اي را در "امريكن فري پرس" منتشر كرد و در آن به پژوهشي كه مجله سازمان معروف صهيونيسم جهاني "كيفونيم" به قلم "عوديد ينون" منتشر كرده است اشاره مي كند، وي به روابط محكم با وزات خارجه اسرائيل و مراكز تصميم گيري اين رژيم معروف است.

در اين پژوهش عوديد ينون خواستار گسترش هرج و مرج در جهان عرب و ايجاد شكاف در داخل كشورهاي عربي و بالكانيزه كردن اين كشورها و تجزيه آنها به فرقه ها و طوايف مختلف شده است. اين تكرار همان اهداف و مقاصدي است كه "اسرائيل شاحاك" مطرح كرده است و هدف از آن تبديل اسرائيل به قدرت جهاني از طريق گسترش هرج و مرج در كشورهاي عربي و آماده سازي منطقه براي سلطه و هيمنه اسرائيل بود.

پيش از اين "زبگنيو برژينسكي" شخصيت آكادميك آمريكا از طرحي شبيه به اين صحبت كرد، وي اين طرح را پيش از انتخاب به عنوان مشاور امنيت ملي كارتر مطرح كرد.

 برژينسكي در كتاب خود تحت عنوان ميان دو دوره در نيمه دوم دهه هفتاد قرن گذشته خواستار تكيه به اصول ديني براي مقابله با خطر ماركسيسم و سلطه روحانيون و دين مداران و برافروختن جنگ اديان و فرقه ها و تقويت جريان هاي ديني كه جهان را تنها از زاويه دين و اختلافات مذهبي و ديني مي بينند، شد.

وي در يكي از اظهارات خود مي گويد: منطقه خاورميانه نياز به تصحيح و بازبيني مرزهايي كه توافقنامه سايكس پيكو و تصميمات كنفرانس ورشو دارد.

"هنري كسينجر"، وزير خارجه اسبق آمريكا نيز تاكيد كرده بود كه در اين منطقه همه اديان حضور داشته باشند و اينكه تنها از این طريق مي توان با اين منطقه تعامل كرد، يعني اينكه بازي در حول محور دين باب مناسبي براي اجراي طرح هايي است كه در خدمت منافع صهيونيسم جهاني مي باشد.

"برنارد لوئيس"، خاورشناس آمريكايي انگليسي الاصل در مصاحبه مطبوعاتي در 20 مه 2005 كه در توسط روزنامه ها و پايگاه هاي الكترونيكي متعددي منتشر شد، گفت: عرب ها و مسلمانان قومي فاسد و هرج و مرج طلب هستند كه امكان متمدن ساختن آنها وجود ندارد. اگر آنها را به حال خودشان رها كني جهان متمدن را با موج تروريسم ويرانگر تمدن ها و جوامع بشري غافلگير خواهند كرد؛ به همين خاطر تنها راه حل مسالمت آميز براي تعامل با آنها استعمار و اشغال مجددشان است.

در صورتي كه آمريكا اين نقش را ايفا كند بايد از تجربه انگليس و فرانسه در استعمار منطقه استفاده كند تا از اشتباهات و مواضع سلبي اين دو كشور دوري كند. انگيزه اي براي مراعات حال مسلمانان و تاثير پذيري از احساسات و واكنش هاي آنها وجود ندارد به همين خاطر بايد عرصه را براي ملت تنگ و آنان را محاصره كرد و از تناقضات نژادي و تعصبات قبيله اي و فرقه اي آنها بهره برداري كرد و پيش از اينكه آمريكا و اروپا در معرض تخريب قرار بگيرند بايد دست به چنين اقداماتي زد.

شعله ور ساختن درگيري (برخورد) تمدن ها

"جوناتان كوك"، روزنامه نگار انگليسي در كتاب خود "اسرائيل و برخورد تمدن ها" كه در سال 2008 منتشر شد، از نقش اسرائيل در شعله ور ساختن درگيري ميان تمدن ها و تلاش براي تبديل اين مقوله به عنوان پايه و اساس نگاه جهانيان به عناصر اصلي آن به ويژه كشورهاي اسلامي با هدف تلاش براي اصلاح و نقشه جديد خاورميانه در راستاي منافع اين رژيم، پرده بر مي دارد.

كوك تاكيد مي كند كه جنگ هاي داخلي و تقسيم عراق نخست هدف حمله به اين كشور بود، اين هدف در واشنگتن وضع نشده است، بلكه در مكاني ديگر و هزاران مايل دورتر از آن است ( منظور تل آويو است).

طبق تصور صهيونيستي كسي كه بر عراق سلطه يابد به صورت استراتژيك بر هلال سبز و در نتيجه جزيره عربي سيطره مي يابد و اين منطقه بابي براي ورود به كل منطقه از مرزهاي عراق گرفته تا سواحل شمال آفريقا در اقيانوس اطلس يا آنچه كه برخي آن را درياي ظلمات مي نامند، تلقی می شود.

گفتني است كه بعد از آوريل 2003 "ديك چني"، معاون بوش رئيس جمهور سابق آمريكا به "آريل شارون"، نخست وزير وقت اسرائيل گفت كه هدف آمريكا از حمله به عراق قبل از هر چيز ديگر دفاع از اسرائيل بود.

جوناتان كوك بعد از گذشت قريب به يك دهه از انتشار كتابش گفت كه اسرائيل از سال 1980 تصميم گرفته از سياستي كه خلاصه آن تقسيم مناطق كه از فلسطين شروع شده و شامل تمام كشورهاي عربي مي شود، پيگيري مي كند.

كوك افزود: نو محافظه كاران اسرائيل را در دنبال كردن اين استراتژي شركت داده بودند تا هرگونه ايفاي نقش كشورهاي خاورميانه در سياست هاي بين المللي از ميان برود و اين كشورها غرق در مشكلات داخلي شده و ضعف آنها تشديد شود و مسكو و چين از از هرگونه هميپماني با كشورهاي عربي به منظور نفوذ به آب هاي گرم جنوبي و كاستن از نقش سلطه غرب بر جهان و در رأس آن آمريكا محروم باشند.

وي در ادامه مي گويد: هدف ايجاد موجي از درگيري هاي فرقه اي است كه از عراق شروع و دامنه آن به كل منطقه كشيده  مي شود، عراق به دلايل متعددي مكان خوبي براي انتخاب اين استراتژي بود. عراق در گذشته توانسته سازش و هماهنگي فرقه اي را تحقق بخشد و پرچم ميهن را بالاتر از پرچم فرقه گرايي ببرد، اين كشور رتبه اول دارا بودن طوايف و فرقه هاي مختلف در خاورميانه را داشت و پر واضح است كه اگر اين استراتژي در عراق موفق شود در مناطق ديگر نيز موفق خواهد شد.

كوك مي گويد، هدف اسرائيل وارد كردن عراق ناامني و بي ثباتي دائم و ايجاد تفرقه فرقه اي – منطقه اي كه دعوت ملي گرايي عربي را به بست مي كشاند،  و باز بودن دست اين رژيم در آواره كردن عرب هاي ساكن اراضي اشغالي 1948 از فلسطين به خارج از سرزمين بزرگ اسرائيل است، با اين بهانه كه در خاورميانه همه بر اساس اصول ديني و نژادي از همديگر دور هستند.

كوك مي افزايد: حوادث 11 سپتامبر 2001 فرصت طلايي براي براي طرفداران اين ديدگاه فراهم كرد و باعث شد كه نجواها و اظهارات غير علني در مورد تقسيم خاورميانه و درگيري تمدن ها آشكارا و علني شود.

مفسران غربي در تكميل اظهارات كوك عنوان مي كنند كه سياستمداران غربي تلاش مي كنند تا درگيري مذهبي را به داخل سوريه بكشانند تا هرج و مرج و تفرقه را در كل منطقه گسترش دهند. ناگفته نماند كه پيش از اين بخش جنوبي سودان از اين كشور جدا شد و طرح ديگري نيز براي تقسيم آن وجود دارد، هرج و مرج حاكم در ليبي، يمن، مصر و حتي تونس و تمام شاخص نشان مي دهد كه اين كشورها در اين راستا حركت مي كنند.

شايسته است كه در اينجا به سخنان سياستمداران واشنگتن به ياسر عرفات در جريان مذاكرات براي پيمان اسلو در چارچوب اعمال فشار به او اشاره كنيم: " آگاه باش كه تو از منطقه اي هستي كه قابليت اعمال تغييرات مرزي و انساني را در هر زماني دارد".

نتايج مطالعات صورت گرفته در مركز مطالعات خاور دور واشنگتن و مركز مطالعات سياست هاي استراتژيك طي دو دهه هشتاد و نود نشان مي دهد كه اسرائيل درصدد محاصره عراق و سوريه از شمال از طريق حضور در تركيه و جاسوسي عليه آن دو از طريق رابطه با كردها و دولت تركيه است و تل‌آويو مي خواهد از طريق تركيه بر جمهوري هاي اسلامي آسيانه ميانه نفوذ كند تا تركيه قطب مهمي براي طرح آمريكا مبني بر محاصره روسيه از تمام جهات و ممانعت از بازگرداندن نقش تعيين كننده اش در دوره اتحاد جماهير شوروي سابق باشد.

يكي از كاركنان دفتر رئيس كميسيون سياست خارجه كنگره آمريكا گفت كه اسرائيل به سمت ايجاد جنگ داخلي در سوريه به شيوه عراق يا لبنان حركت مي كند و منفعت تل آويو در سقوط نظام فعلي سوريه بدون تشكيل نظام منسجم ديگر نهفته است. اين بر وجود طرحي براي غوطه ور كردن سوريه در هرج و مرج و كشتار داخلي و خارج كردن اين كشور از معادلات توازن استراتژيك در منطقه براي راحتي و اطمينان خاطر اسرائيل، تاكيد مي كند.

شروع تقسيم 5 كشور 

 روزنامه نيويورك تايمز آمريكا در 28 سپتامبر 2013 نقشه تقسيم 5 كشور در خاورميانه به 14 كشور را منتشر و تاكيد كرد كه اين منطقه از محورهاي سياسي و اقتصادي است كه اهميت بيشتري در نظام بين الملل دارد.

طرح اين تقسيم كه "رابرت رايت" آن را ارائه كرد، سوريه را به 3 كشور كوچك تقسيم مي كند: كشور علوي كه بر گذرگاه ساحلي سلطه دارد، كشور كردستان سوريه كه امكان جدايي و ادغام با كردهاي را دارد و كشور سني نشين كه امكان جدايي و اتحاد با استان هاي مركزي عراق را دارد.

اين روزنامه آمريكا سپس عربستان را به عنوان كشور دوم كه امكان تقسيم آن به 5 كشور كوچك وجود دارد را مورد در كانون توجه خود قرار مي دهد، شامل: عربستان شمالي، شرقي، غربي، جنوبي و كشور وهابي نشين.

اما سومين كشور ليبي است كه اين نيويورك تايمز آن را به دو كشور كوچك طرابلس و برقه تقسيم مي كند و البته امكان تقسيم به سه كشور و تشكيل كشور فزان در جنوب غرب اين كشور نيز وجود دارد.

به نوشته اين