خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

پنجشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۳
۹:۵۱
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
دوشنبه
۷ بهمن
۱۳۹۲
۲۰:۳۰:۰۰
منبع:
روزنامه جمهوری
کد خبر:
501006

كابوس و اقعی برای شیعیان دو شهر محاصره شده "نبل" و "الزهرا"

"ربیع" جوان 17 ساله از اهالی این شهر از مصیبتی سخن به میان می‌آورد كه بر سر 63 نفر از زنان این شهر آمده است: اگر آنها شهید شوند، بر سر قبر آنها می‌رویم و هر صبح برای آنها فاتحه می‌خوانیم، اما الان نمی‌دانیم سرنوشت آنها چه شده است.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ مدتی پیش گزارشی در مورد دو شهر محاصره شده شیعه نشین به نام‌های "نبل" و "الزهرا" در سوریه منتشر شد، مردم این دو شهر كه از 730 روز پیش تاكنون تحت محاصره شورشیان مخالف دولت سوریه قرار دارند، تنها به جرم شیعه بودن كه نزد تكفیری‌ها گناهی نابخشودنی است، تحت مجازات قرار دارند و از كوچكترین نیازها و حقوق ابتدایی خود محروم هستند.

اسناد موجود از این دو منطقه نشان می‌دهد این نقطه فراموش شده مصیبت‌های زیادی را در این مدت به خود دیده است. "هادی"، یكی از ساكنان این منطقه است كه موفق شده به خارج از آن فرار كند، می‌گوید كه بعد از سقوط حلب و تسلط ارتش آزاد بر مسیر غازی عنتاب دو شهر "نبل" و"الزهرا" به انگیزه‌های فرقه‌ای محاصره شد.

وی ادامه می‌دهد: در ابتدا مشكل مردم بر سر پیدا كردن نان بود، اما بعدها تقریبا تمام كالاها كمیاب شدند. دیگر پیدا كردن نان برای خود و خانواده در این شهر آسان نبود و ما موارد زیادی از مرگ كودكان به علت سوء تغذیه را در آن زمان ثبت كرده ایم.

بعد از سه ماه از آغاز محاصره گذرگاهی از منطقه "عفرین" به بیرون باز شد و قاچاق مواد غذایی به این دو منطقه شیعه نشین از طریق یك مسیر خاكی آغاز شد، بسیاری از مردم این شهرها با به خطر انداختن جان خود برای آوردن غذا از این مسیر اقدام می‌كردند، البته این اقدام خطرات زیادی برای شیعیان داشت.

این اوضاع زیاد طول نكشید و ائتلاف كردهای شمال سوریه با ارتش آزاد باعث بسته شدن تنها گذرگاه اهالی شد و محاصره این دو شهر كامل گردید. مدتی بعد دولت سوریه روابط خود را با كردها بهتر كرد و این موضوع تاثیر مثبتی بر ساكنان نبل و الزهرا داشت. با آغاز درگیری‌ها بین كردها و ارتش آزاد در حی الاشرفیه بار دیگر گذرگاه قاچاق باز شد و مردم از آن به عنوان تنها مأمن تهیه مواد غذایی البته با قیمت‌های بسیار بالا استفاده می‌كردند. البته میزان بسیار كمی از مواد غذایی وارد شهرها می‌شد و جوابگوی نیاز ساكنان این دو منطقه نبود.

"ام راغب" از دیگر اهالی شهر است كه در گفتگو با العهد مصیبت‌های محاصره را بیان می‌كند: محاصره بیشتر و بیشتر می‌شد و ما كم كم به خوردن علف‌های خودرو روی می‌آوردیم. كودكان ما از گرسنگی می‌مردند. نوه خود من در برابر دیدگانم جان داد. وی یك ماه و اندی با گرسنگی مبارزه كرد، اما جسم وی كه تنها 11 ماه داشت، بیش از این تاب گرسنگی را نیاورد و از بین رفت.

وی در حالی كه اشك چشمان خود را پاك می‌كند و لبخند می‌زند: می‌گوید: ما او را به یمن سیدالشهدا، شهید به حساب می‌آوریم.

"ربیع" جوان 17 ساله از اهالی این شهر از مصیبتی سخن به میان می‌آورد كه بر سر 63 نفر از زنان این شهر آمده است: اگر آنها شهید شوند، بر سر قبر آنها می‌رویم و هر صبح برای آنها فاتحه می‌خوانیم، اما الان نمی‌دانیم سرنوشت آنها چه شده است.

وی از داستان ربوده شدن گاه و بی‌گاه اهالی این شهر كه تازه‌ترین آنها ربوده شدن 63 زن و كودك است، خبر می‌دهد و می‌گوید عناصر ارتش آزاد آنها را با اتوبوس هایشان ربوده و به مناطق تحت سیطره خود برده‌اند.

" ابو محمد" نیز می‌گوید: اگر از گرسنگی نمیریم از خمپاره‌ها و مسلسل‌هایی كه شلیك می‌شود، كشته می‌شویم. صحنه‌های مرگ و كشتار برای ما اینجا عجیب نیست، ما روزانه با افرادی كه در اثر سقوط خمپاره‌ها كشته شده اند، مواجه می‌شویم. در حالی كه بیشتر آنها كودكان هستند و بر اثر سقوط خمپاره بر منازل مسكونی از بین رفته‌اند.

ما سالها پیش با همسایگان خود كه اهل تسنن بودند، دراین منطقه زندگی می‌كردیم تا اینكه حوادث سوریه آغاز شد، اوضاع به این بدی نبود تا اینكه عناصر "جبهه النصره" و دولت اسلامی عراق و شام (داعش) آمدند و فتوای محاصره ما را دادند.

وی تاكید كرد كه فریاد كودكان و زاریهای زنان، نغمه‌های مرگ است كه هر صبح در كوچه‌های این شهر سر داده می‌شود.

................پایان پیام/ 218