به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ "آناستازیا پوپوا" خبرنگار و مسئولدفتر اروپایی شبکه خبری"روسیه 24"است. وی از ماه آگوست سال 2011 در مجموع به مدت 8 ماه را در سوریه گذرانده است و علاوه بر پوشش اخبار بحران سوریه موفق شد تا باهمراه شدن با ارتش سوریه، یکی از اولین مستندهای مربوط به بحران این کشور را تولید کند.
وی در گفتوگو با خبرنگار مشرق درباره تجربهاش از حضور در سوریه و مصاحبه با بشار اسد میگوید؛ مصاحبهای که هیچکس به جز خودش امیدی به انجام شدن آن نداشت و در نهایت هم موفق شد با رئیسجمهور سوریه در اوج شکلگیری بحران داخلی این کشور به گفتوگو بنشیند.
خانم پوپوا بدلیل جسارتی که در سفر به سوریه و تهیه گزارشهای واقعبینانه و متفاوت با رسانههای غربی از سوی ولادیمیر پوتین مفتخر به دریافت مدال شجاعت شد.
* لطفا از تجربه سفر خود به سوریه برای ما بگویید.
پوپوا: زمانی به سوریه رفتم که بحران این کشور تازه شروع شده بود. البته در آن زمان جنگ در سوریه وجود نداشت. در روزهای اول ورودم به سوریه انتظار داشتم اخبار را در این کشور همانگونه که در کشورهای دیگر عربی که دچار انقلاب شده بودند تجربه کرده بودم، دنبال کنم ولی بعد از مدتی متوجه شدم که اوضاع در سوریه متفاوت است.
* مگر شما تجربه حضور در کشورهایی که دچار انقلاب شده بود را هم داشتید؟
پوپوا: من در کشورهای متعدد منطقه در زمان انقلاب های عربی کار میکردم و انتظار داشتم که چیز مشابهی را در سوریه ببینم. بعد از دوهفته حضور در سوریه احساس کردم که اتفاقات عجیبی در سوریه در حال رخ دادن است.
جنگ رسانهای تمام عیار یک طرفهای که تصاویری را از سوریه مخابره میکرد که متعلق به سوریه نبود و یا متعلق به سوریه بودند ولی دستکاری شده بودند.
تصمیم گرفتم آن چیزی را که می بینم در گزارشهای خبری خودم استفاده کنم، صلح، امنیت و ثبات.
من توانستم به تعدادی از دانشجویانی که به خیابان میرفتند و این تجمعهای اعتراضی را اجرا می کردند را صحبت کنم و آنها می گفتند که بسیار سخت است که مردم را به خیابان بیاوریم و آنها از دریافت پول در ازای تولید فیلمهایی 5 تا 10 دقیقهای برای نشان دادن اعتراض ها به دولت سوریه میگفتند.
* از حضور خودتان در زمان درگیریهای نظامی در این کشور بگویید.
پوپوا: بحران جدی در سوریه از فوریه 2012 آغاز شد. من مطالب زیادی از اینکه پلیس در حمص مردم بیگناه را کشته است خوانده بودم ولی از طرف دیگر اطلاع داشتم که به پلیس دستور داده شده بود که به مردم شلیک نکنند.
در ماه اول درگیری ها بیشتر کشتهشدهها از مردم بیگناه بودند ولی این مردم بیگناه نیروهای پلیس سوریه بودند و بعد از ماه اول درگیریها شدیدتر شد و برای مثال در حماء باشگاه افسران پلیس توسط گروههای تبهکار به صورت کامل سوخت و بسیاری از نیروهای پلیس سوریه در این آتش سوزی کشته شدند.
به خاطر این اتفاق بود که ارتش سوریه وارد شهر شد و امنیت شهر را در اختیار گرفت و این اولین چیزی بود که از یک جنگ واقعی در سوریه مشاهده کردم.
طی مدت بحران در سوریه من مکرر به سوریه می رفتم و ناگهان به خودم آمدم و دیدم که تبدیل به خبرنگار جنگی شده ام.
* در رسانه ها گفته میشود که ارتش سوریه و سربازن سوری بیرحمانه مردم را میکشند. آیا شما چنین برداشتی داشتید و شاهد این کشتارها بودید؟
پوپوا: تیم ما اولین تیم رسانهای بود که با ارتش سوریه در مناطق جنگی همراه شد و از عملیاتهای ارتش سوریه فیلمبرداری می کرد. اخبار دروغی از سوریه مخابره میشد که ارتش سوریه مردم بیگناه را میکشد ولی این اخبار هیچ مستنداتی نداشت و تصویری از این کشتار وجود نداشت.
برای همین ما درخواست کردیم تا بتوانیم همراه ارتش در عملیاتها شرکت کنیم تا بتوانیم که واقعیت را با چشمان خود ببینیم.
* علاوه بر پوشش خبری شما مستندی را هم درباره سوریه ساخته اید. انگیزه شما از ساخت این مستند چه بود؟
پوپوا: گزارشهایی که ما از مناطق جنگی تهیه میکردیم باعث معروف شدن من و گروهم شد و این گزاشها در سوریه دست به دست میگشت و همین موضوع باعث شد که یکی از سربازان ارتش سوریه در حلب توسط گروههای تروریست شناسایی شود.
این سرباز توسط این گروهها ربوده شد. او را شکنجه کردند و سپس سر از بدنش جدا کردند و بعد فیلمهای شکنجه او را منتشر کردند و خانواده او را بسیار پریشان کرد. من احساس کردم که من در کشته شدن او مقصر هستم و به فکر افتادم تا کاری کنم که بتوانم به احترام او انجام دهم.
تولید مستند سوریه به ذهنم خطور کرد. مستندی که واقعیتهای سوریه را بیان میکرد و من اینگونه میتوانستم احساسات خود را در قبال این سرباز کشته شده و مردم سوریه منتقل کنم. در این مستند من قصد نداشتم که به عنوان یک گزارشگر این مستند را هدایت کنم بلکه قصد داشتم مردم خود واقعیتهای سوریه را بیان کنند.
* شما از جنگ رسانهای در سوریه صحبت کردید لطفا در این خصوص بیشتر توضیح دهید.
پوپوا: کشورهای خارجی تلاش کردند تا نشان دهند که اتفاقاتی که در کشورهای عربی منطقه افتاده است در سوریه هم در حال وقوع است و برای من خیلی جالب بود که از مسکو با من تماس میگرفتند و میگفتند که مراقب باش در فلان میدان شهر دمشق تظاهرات است و تانکهای دولت سوریه به مردم شلیک میکنند و من در پاسخ میگفتم که من در همان میدانی که شما میگویید ایستادهام و مردم در حال عبور و مرور هستند و هیچ اتفاقی نمیافتد.
آنها میگفتند که تو چه میگویی؟ اینها خبرهای رویترز و الجزیره و سی ان ان است و اینها رسانههای معتبری هستند و من در پاسخ میگفتم که من در همان نقطه حضور دارم و چیزی نمیبینم و آنها این گزارشها را از خارج از سوریه گزارش میدهند.
علت استفاده غرب از جنگ رسانهای در ابتدا این بود که بتوانند افکار عمومی را در خارج از سوریه آماده کنند برای یک تهاجم نظامی. در این روش آنها از کلید واژههای مشخصی مانند دیکتاتور، کشتن مردم بی گناه و تروریسم استفاده میکردند.
این واژه ها در کنار چندین کلیدواژه دیگر در تمام گزارشها استفاده می شد و مخاطب باورش می شد که این اتفاقات در حال رخ دادن است. زمانی اعلام میشد تظاهرات چند هزار نفری در مقابل مسجدی در شهری در سوریه شکل گرفته در صورتی که ده یا بیست نفر بعد از نماز از مسجد خارج شده بودند و در حال صحبت با هم بودند.
و حتی تصاویری از تظاهرات بحرین را به عنوان اعتراض مردمی در سوریه نشان میدادند و مردم کشورهای دنیا که اطلاع زیادی از این کشورها ندارند باور می کردند که این گزارشها راست است.
حتی دوستان من در مسکو هم گزارشهای من رو باور نمیکردند و خیلی برای من سخت بود که متقاعدشان کنم که یک جنگ رسانهای یک طرفه در حال وقوع است.
* با توجه به حضور متعدد و طولانی شما در سوریه و صحبت با مردم و مقامات در این کشور به نظر شما آیا مردم در سوریه به مخالفان اعتقادی دارند؟
پوپوا: فکر می کنم که در حال حاضر هیچ امید و اعتقادی به مخالفان وجود نداشته باشد. البته ما باید ابتدا مخالفان را تعریف کنیم و نمیشود درباره مخالفان در کل صحبت کرد. برای مثال گروهها و افرادی که در مذاکرات ژنو 2 حضور داشتند مخالفان خارجنشین هستند بسیاری از مردم سوریه حتی اگر آنها را در خیابان ببینند نمیشناسند و نمیدانند آنها تا قبل از این کجا بودهاند.
بشار الجعفری نماینده سوریه در سازمان ملل
گروه دیگری از مخالفین در سوریه هستند که معروف تر هستند و مخالفین سیاسی محسوب می شوندو زمانی که انتخابات پارلمانی بود از طریق انتخابات توانستند کرسی هایی را در مجلس از آن خود کنند.
در پاسخ به سوال شما باید بگویم که قبلا عده ای طرفدار مخالفین بودند و عده ای هم در وسط در انتظار این بودند که ببینند چه اتفاقی می افتد و موضعی نداشتند ولی در حال حاضر دیگر موضع خاکستری وجود ندارد و یا طرفدار نظام سوریه هستند و یا مخالف آن.
البته اکثریت در حال حاضر طرفدار بشار اسد هستند و آخرین باری که من در سوریه بودم خیلی از مردمی که از مخالفین طرفداری میکردند میگفتند که اگر قرار است که ما در محاصره جبهه النصره و گروههای تروریستی باشیم ترجیح میدهیم با دولت باشیم نه با این گروهها.
من با یکی تاجران آشنا هستم که از گروههای مخالف و مبارزان در حلب حمایت مالی میکرد، اما حتی همین فرد هم زمانی که دیگر از گروههای مخالف حمایت نکرد، او را ربودند. خانوادهاش مجبور شدند مبلغ بسیار گزافی را برای آزادی او بپردازند و همان روزی که به خانه برگشت موضعش را تغییر داد و حامی دولت شد و از ارتش درخواست کرد تا در مقابل شورشیان از او حمایت کند.
مواضع مختلفی درباره سوریه وجود دارد و هر کس موضع خاص خود را دارد، اما به نظر من در حال حاضر اکثر مردم سوریه از وجود جنگ رسانهای خبر دارند و همچنین میدانند که واقعاً چه اتفاقی دارد میافتد، چون در درون این شرایط زندگی میکنند. مردم این کشور را نمیتوان فریب داد، چون خودشان میتوانند به خیابانها بروند و ببینند چه اتفاقی دارد میافتد.
* مخالفان خارجی در سوریه از تروریسم، کشتار، ارعاب و حتی سر بریدن افراد به عنوان اهرمی علیه دولت سوریه و بشار اسد استفاده میکنند. تعریف شما از تروریسم در سوریه چیست؟ کدام گروهها را تروریست میدانید و این افراد توسط چه کسانی حمایت مالی میشوند؟
پوپوا: بسیار ساده است. افرادی که بدون حکم و دادرسی مردم را سر میبرند، دارند مرتکب جنایت جنگی میش