خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳
۷:۲۱
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
جمعه
۱۸ بهمن
۱۳۹۲
۲۰:۳۰:۰۰
منبع:
روزنامه خراسان
کد خبر:
504052

چه خوب که شاه نداریم...

چه خوب که شاهی نداریم که ادعای سلطنت و حکومت بر کشور بزرگ ایران داشته باشد اما بیگانگان او را بر سر کار آورند و او به ملت ظلم ها روا دارد و سر بریده سردار جنگل را چند روز در مجاورت سربازخانه شهر رشت به نشانه قدرت نمایی در منظرو مرآی مردم قرار دهد. به کوشش:کورش شجاعی

آآ

 به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ چه خوب که شاه نداریم که خود را سایه خدا بداند و هرچه بخواهد انجام دهد و کسی حق مخالفت و اعتراض نداشته باشد. چه خوب که شاه نداریم که خود تاج سلطنت برسر بگذارد و خود را پدر تاج دار مردم بنامد و سلطنت را بدون آن که خواست مردم کمترین اثری در پادشاهی او داشته باشد، این سلسله باطل را به فرزندان خود منتقل کند چه خوب که شاه نداریم که در حضیض ذلت پای قراردادهای ننگینی چون «گلستان» و «ترکمان چای» به نشان بی لیاقتی و عجز در مقابل بدخواهان و متجاوزان به مملکت را مُهر کند و پاره های تن این کهن بوم و بر را به این و آن ببخشد. چه خوب که شاه نداریم که چشم های مخالفان و مردمان را از حدقه به درآورد حتی چشم فرزند خود را با این سوء ظن که قصد سرنگونی پدر و بر تخت نشستن او را در سر داشته است.

چه خوب که سلسله شاهان بی لیاقت، مستبد، دیکتاتور و بزدل در مقابل بیگانه سرانجام به همت و اراده و خواست مردم و به لطف خداوند برچیده شد سلسله قجرهای بی لیاقت نخبه کش که علاوه بر ظلم های عدیده ای که بر این ملت روا داشتند به تحریک بیگانگان و درباریان خود فروخته دستشان به خون بزرگ مردی همچون امیرکبیر آلوده شد که اگر این بی لیاقتان نابرخوردار از عقل و اراده دست به جنایتی چنین تلخ و بد سرانجام نمی زدند خدا می داند که ایران زمین با وجود آن امیر لایق و اسوه عدل و داد و خردورزی به چه جایگاهی می رسید. خدا را شکر که شاه نداریم آن هم شاه بی سواد نابخرد و قلدری که از قزاق خانه به پشتیبانی بیگانگان تا فرماندهی قزاق ها و پس از آن با کودتا به صدارت و پادشاهی رسانده شد بی آن که خواست و اراده مردم در آن کودتا و در آن به پادشاهی رساندن رضاخان میرپنج نقشی داشته باشد.

بدفرجامی دیکتاتورها

چه خوب که شاهی نداریم که ادعای سلطنت و حکومت بر کشور بزرگ ایران داشته باشد اما بیگانگان او را بر سر کار آورند و او به ملت ظلم ها روا دارد و سر بریده سردار جنگل را چند روز در مجاورت سربازخانه شهر رشت به نشانه قدرت نمایی در منظرو مرآی مردم قرار دهد و چه نگون بخت و بد سرانجام بود آن شاه قلدر در مقابل مردم و خوار و زبون در مقابل بیگانگان و چه بد ، فرجامی آن دیکتاتور خودرای و خودکامه برای خود رقم زد که بیگانگان به تاج و تختش نشاندند و هم آنان سرنگونش کردند و این به اصطلاح شاه را از کشور خود به آن سوی عالم به جزیره موریس تبعید کردند و چندان بر او سخت گذشت که بالاخره با اصرارهای شاه به ژوهانسبورگ منتقل شد و در سال 1323 یعنی 3 سال پس از خروج از ایران در همان جا، جان سپرد.

خدا را شکر که شاه نداریم شاهی مثل پهلوی دوم که او را بیگانگان با همکاری عوامل خود فروخته بر تخت شاهی بنشانند و در عین خامی و ناتوانی و بی لیاقتی تاج بر سر گذارد بی آن که باز هم مردم کمترین نقشی در پادشاهی او داشته باشند. شاهی که از ابتدا تمامی نشانه های بی لیاقتی از گفتار و رفتارش هویدا بود شاهی که حتی از جبروت ظاهری پدرش بی بهره بود شاهی که هرگاه احساس خطر می کرد مملکت را به حال خود وامی گذاشت و بار سفر به دیار اجانب می بست همان دیکتاتور بی خردی که به پشتیبانی و حمایت همه جانبه بیگانه با کودتایی ننگین کمر دولت ملی و مردمی دکتر محمد مصدق را شکست و پس آن گاه با ژستی پیروزمندانه به کشور بازگشت و پایه های دیکتاتوری و استبداد خود را محکم تر کرد.

ژاندارمی که بحرین را واگذار کرد

چه خوب که شاه نداریم آن هم شاه بی لیاقت و بی تدبیری که با فشار و اشاره انگلیس این پیر استعمار بحرین را در عین بی لیاقتی و بزدلی واگذاشت. چه خوب که شاه نداریم آن هم شاهی که وقتی چرچیل، روزولت و استالین بدون توجه به اعلام بی طرفی کشورمان در جریان جنگ جهانی دوم پس از آن که روسیه متجاوز، شمال و انگلیس استعمارگر، جنوب کشورمان را به اشغال درمی آورند و آن ظلم ها را در حق ملت ما روا می دارند گستاخانه ایران را «پل پیروزی» خودشان می نامند و این سه تن در حالی با اجازه  خود وارد تهران می شوند و به اصطلاح کنفرانس تهران را تشکیل می دهند که حتی شاه ایران نه تنها به عنوان میزبان بلکه حتی به عنوان میهمان جایی در این نشست ندارد و به نوشته برخی مورخان معاصر در پایان آن جلسه شاه به اصرار برخی اجازه ملاقات با آن حضرات را پیدا می کند و در حالت ایستاده و در حالی که حتی او را دعوت به نشستن نمی کنند صحبت های کوتاهی رد و بدل می شود.

چه خوب که شاه نداریم که آن چنان در مقابل قدرت ها ذلیل و زبون باشد و حتی در هنگامه ای که این کشور با جمعیت 36میلیون نفری به جایگاه تولید 6میلیون بشکه نفت در روز و به مقام اول تولیدکنندگان نفت جهان دست یافته بود و از نظر نظامی نیز در منطقه با خرید انواع سلاح ها و ریختن دلارهای نفتی به حلقوم سازندگان اسلحه و تجهیزات نظامی و به نوعی به مقام ژاندارمی منطقه دست یافته بود اما در کمال بی عزتی در مقابل قدرت های جهانی خصوصا آمریکا و حتی سفیر آن کشور در ایران، استقلال رای که نداشت بماند بلکه نسبت به آنان بسیار خاضع و حرف شنو بود و بنابر اسناد تاریخی و حتی برخی خاطرات برجا مانده از عَلَم، شاه در مقابل آنان دست پایین را داشت و روشن است وقتی حاکمی با نفوذ و حمایت بیگانه و خود فروختگی های عوامل داخلی بر مصدر حکومت کشوری نشانده شود بی آن که خواست، رای و نظر مردم در این به حاکمیت رسیدن نقشی داشته باشد چون خود آن حاکم، می داند که نه مشروعیت الهی دارد و نه مشروعیت قانونی و نه پشتوانه مردمی که اساسی ترین رکن تداوم هر حاکمیتی است.

بنابراین در همه جا و همه وقت هرچند به زبان نیاورد و به ظاهر نشان ندهد چاره ای برای خود نمی یابد جز این که خود را به پشتیبانی همان بیگانگانی که بر سر کار درآوردنش مستظهر بداند و عقل و تجربه و تاریخ به خوبی ثابت کرده است که تکیه به پشتیبانی و حمایت بیگانگان برای حاکمان بدون توکل به خدا و بی اتکا به پشتوانه عظیم مردم چه بدعاقبت و بدسرانجام است و چه خوب که شاه نداریم که عزت و استقلال کشور و ملت را در مقابل استعمارگران و سلطه گران و زورگویان به حراج بگذارد و قانون ننگین «کاپیتولاسیون» را در کشور تصویب و اجرا کند و حتی ارتش کشور را که نماد قدرت و عظمت در مقابل بدخواهان و اجانب است به نوعی تحت سیطره و وابسته بیش از 50 هزار مستشار نظامی بیگانه کند و چه خوب که شاه نداریم آن هم شاهی که برای عزت اسلام و مسلمین و استقلال و عزت کشور و پیشرفت و توسعه و آبادانی این مرز و بوم و رشد معنوی و فرهنگی این سرزمینی که تمدنی چند هزار ساله و فرهنگی درخشان و حاکمان خردمند و آینده نگر و بزرگی حتی پیش از ظهور اسلام عزیز مثل کورش کبیر داشته است کارهای موثر و ماندگار و در خور قابلیت های این ملت و کشور بزرگ انجام نداد اما برای خوش آمد اربابان خود نه تنها از مظلومان عالم و مسلمانان تحت تجاوز و ستم حمایت نکرد بلکه دست در دست متجاوزان و جلادان رژیم صهیونیستی گذاشت و از این جنایت کاران حمایت کرد و ...

تناسب خدمات پهلوی با ظرفیت‌ها

البته این امری کاملا روشن و بدیهی است که هر حاکمی و از جمله پهلوی اول و دوم در طول بیش از 50 سال حکومت خود، کارهای خوب و خدماتی هم انجام داده اند، اما نکته اساسی تناسب خدمات با امکانات ومنابع و شرایط کشور است که باید با دقت مورد سنجش و داوری قرار گیرد.اما خدا را شکر که امروز به خواست و همت و اراده مردم و لطف خداوند و رهبری های خداباورانه امام عزیزمان، نظام سلطنتی و شاهی که بیگانگان و عوامل خود فروخته داخلی بر سرکار آورده باشند نداریم بلکه این ملت با اراده خود و به دست توانمند خود رژیم سلطنتی موروثی را سرنگون کرده و با رأی بیش از 98درصدی خود و آری گفتن به «جمهوری اسلامی» نظامی را بر سر کار آورده است که تمام اجزای حاکمیت با رای مردم انتخاب می شود. از نمایندگان مردم در شوراهای اسلامی شهر و روستا گرفته تا نمایندگان مجلس شورای اسلامی و وزرای کابینه که با رای اعتماد نمایندگان مردم به مسئولیت وزارت گمارده می شود و تا رئیس جمهور که عالی ترین مقام اجرایی کشور و حتی رهبری که با رای خبرگان مردم انتخاب می شود همه و همه براساس صریح قانون اساسی با رای و نظر و اراده مردم حاکمیت را و مسئولیت نظام مردم سالاری دینی را برعهده دارند.

مهم این است که می‌توانیم مسئولان را تغییر دهیم

و این مردم هستند که نه تنها اگر نماینده ای را به هر دلیلی پس از یک بار رای دادن دیگر نپسندند بلکه حتی اگر رئیس جمهوری را که به او رای داده اند به هر دلیلی دیگر نپسندند و نخواهند در دوره بعدی به او رای نخواهند داد و قانون آنچنان برای مردم، حقوق و رای آنان حرمت قائل شده است که حتی اگر رئیس جمهور قبل از رسیدن به پایان دوره، صلاحیت های لازم برای ادامه مسئولیت را از دست بدهد نمایندگان مردم می توانند با رای به عدم کفایت او رئیس جمهور را از مسئولیت خلع کنند و خدا راشکر که نه تنها دیگر سلطنت موروثی و شاه نداریم و همه ارکان حاکمیت با اراده، نظر و رای مردم مشروعیت و مقبولیت می یابد بلکه حتی رئیس جمهور براساس قانون با رای مردم تنها حداکثر برای دو دوره 4ساله می تواند با نظارت مردم و نمایندگانشان مقدرات و مسئولیت اداره کشور را برعهده داشته باشد و در صورت تشخیص عدم کفایت توسط نمایندگان مردم هرجا که ضرورت و مصلحت باشد از مسئولیت خلع می شود. پس خدا را شکر که علی رغم همه مشکلات معیشتی و اقتصادی ناشی از تحریم ها و سوء تدبیرها و برخی مشکلات قابل توجه دیگر اما، هم گوهرهای ارزشمند و بی بدیل عزت و استقلال و امنیت کامل و اقتدار و آبرو داریم و خودمان برای کشورمان تصمیم می گیریم و مسئولان دیکته نویس دیگران و بیگانگان برای اداره امور کشور نیستند و هم در انتخاب مسئولان کشور عزیزمان ایران حداکثر نقش و تاثیر را داریم.

................
پایان پیام/ 218