خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳
۱۰:۱۵
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
جمعه
۲ اسفند
۱۳۹۲
۲۰:۳۰:۰۰
منبع:
رسالت
کد خبر:
508005

در تکریم یک انقلابی بزرگ

مرگ عزیزان بویژه آنان که مردان بزرگ و تاریخ ساز کشورند بهانه‌ای است برای اندیشیدن به قبر و قیامت و نیز عظمت خدا و اسرار مرگ که آغاز حیاتی نو است.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ "محمد کاظم انبارلویی" مطلبی را با عنوان «در تکریم یک انقلابی بزرگ» در ستون سرمقاله روزنامه رسالت به چاپ رساند که به شرح زیر است:

ای عاشقان، ای عاشقان هنگام کوچ است از جهاندر گوش جانم می رسد طبل رحیل از آسمان

لقمان حکیم به فرزندش نصیحت می فرمود که دو چیز را هرگز فراموش نکن؛ 1- خدا 2- مرگ .

مرگ عزیزان بویژه آنان که مردان بزرگ و تاریخ ساز کشورند بهانه‌ای است برای اندیشیدن به قبر و قیامت و نیز عظمت خدا و اسرار مرگ که آغاز حیاتی نو است .همین چهارشنبه گذشته بودکه برای ملاقات حاج "ابوالفضل حاجی حیدری" به بیمارستان رفتم . او را در حالی یافتم که نفسهای آخر زندگی خود را مزه مزه می کرد و بستگانش در اطراف او زیرلب زیارت عاشورا و آیات کتاب خدا را زمزمه می کردند.

رفتم به کوی خواجه و گفتم که "خواجه کو؟"گفتند:" خواجه عاشق است و کوبه کو"گفتم :" فریضه دارم آخر نشان دهید"من دوستدار خواجه ام  آخر، نیم عدوگفتند:" خواجه عاشق آن باغبان شده استاو را به باغها جو، یا برکنار جو"

حاج ابوالفضل که بود؟ نقش او در تاریخ مبارزات ملت ایران چه بود و ربط او به نهضت امام خمینی(ره) چیست؟در بهمن43 وقتی صدای غرش تپانچه‌ای گلوی منصور نخست وزیر خائن شاه را در میدان بهارستان درید آوازه جوانان موتلفه اسلامی در سپهر سیاست ایران پیچید و برق آن گلوله‌ها نوری بودکه ظلمت سیاه ترین دوران دیکتاتوری شاه را روشنی بخشید.بعدها که مردم از طریق جراید آن روز محاکمات را پیگیری می کردند بعد از محمد بخارایی جوان 19 ساله ای که عامل اصلی اعدام انقلابی منصور بود با چهره جوانی آشنا شدند که ابوالفضل حاجی حیدری معرفی شد.او آن هنگام 25 ساله بودو پس از بخارایی دومین جوان این جماعت انقلابی بود . او آخرین نفری بود که از این جمع دستگیر و پس از محاکمه به حبس ابد محکوم شد. او از  13 یا 14 سالگی مبارزه را شروع کرده بود و از همان هنگام با حبیب الله عسکراولادی و شهید حاج مهدی عراقی در امر مبارزات همپیاله بود.

او از عناصر اصلی  و موسس حزب موتلفه اسلامی در دهه 40 بود اما از همان ابتدا ساکت و بی ادعا و پرعمل ! او یک چریک به معنای واقعی بود و تا آخر عمر هم به رسم چریکی وفادار بود. او همچون ماه به هنگام طلوع خورشید حاضر نمی شد، او همیشه در همه صحنه ها "حاضر" بود اما "ظهور" نداشت و چون یک قمر در کهکشانها و منظومه های خدمت به انقلاب و مردم در حرکت و گردش بود و همین او را دوست داشتنی می کرد.

من  غلام قمرم، غیر قمر هیچ مگوپیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو

آنچه تاریخ از خدمات او به یاد دارد این است که او از اصلی ترین عناصر سازماندهی تظاهرات 15 خرداد در کنار بزرگان موتلفه اسلامی بود . او در جریان اعدام انقلابی منصور از مسئولان تهیه سلاح و شناسایی سوژه که عمدتا روی سه عنصر " شاه"، "علم" و "منصور" متمرکزبود، می‌باشد.امام (ره) هنگامی که می خواست نطق تاریخی علیه کاپیتولاسیون را انجام دهد دنبال متن اصلی مصوبه مجلس بود و تا مصوبه را به دست نیاورد این کار بزرگ را انجام نداد. حاج ابوالفضل مامور بود این مصوبه را به دست آورد و به دست امام برساند و همین کار را در آن شرایط سنگین و خفقان امنیتی به خوبی انجام داد.

او در هنگامه شکنجه و سختی روزگار در حبس که 13 سال طول کشید ، در کشف ، افشاء و خنثی سازی منافقین از عناصر اصلی و موثر بود‌ و در این راه مرارتها کشید و هیچ گاه نشاط خود را در این مبارزه از دست نداد.او در جریان پیروزی انقلاب از عناصر اصلی سازماندهی راهپیمایی های بزرگ و نیز شکل گیری کمیته استقبال از امام (ره) و بعدها در جریان مدیریت مدرسه علوی و رفاه در روزهای نخستین انقلاب بود.او از عناصر تعیین کننده شکل گیری کمیته امداد و ارائه خدمات بی نظیر به محرومان و حلقه وصل کمیته امداد با نهضت امام خمینی(ره) بود.حضورش در صندوق‌های قرض الحسنه و خیریه ‌ها در سطح مدیریت عالی و در حد نمایندگی امام و رهبری از او یک چهره خدوم آن هم بی سرو صدا و بی تظاهر می ساخت. او با رندی و هوشمندی ومخفی کاری همیشه باپرده پوشی جلوی خودنمایی ها را می گرفت و به این امر فوق‌العاده حساس بود. اودر جریان شناسی انقلاب و شناخت خطوط نفاق، کفرو الحاد واقعا استاد بود. در شناخت افراد به خطا نمی رفت. او مسئول گزینش حزب موتلفه اسلامی و نیز عضو هیئت موسس و عضو شورای مرکزی بود.

هوشمندی او در انجام وظایفش باعث شد حزب از خطر نفوذ منافقین و اغیار در امان بماند او کم حرف و پرعمل، صبور و مقاوم بود. در جلسات حزب کمتر حرف می زد اما وقتی نظری می داد پخته، عمیق و راهگشا بود.پاییز و زمستان امسال روزهای سختی برای انقلابیون اولیه نهضت امام خمینی بود. استاد حبیب الله عسکراولادی و استاد اکبر پرورش در همین روزها رخ در نقاب خاک کشیدند و اکنون ابوالفضل حاجی حیدری یار صدیق امام و رهبری ویاور محرومان بی سرو صدا راهی دیار ابدی شد و خبر آن چون آواری از غم و اندوه بر دلسوزان و انقلابیون فرود آمد.پیکر آن مرحوم دیروز در میان غم و اندوه یارانش در دل خاک در کنار شهدای هفتم تیر آرام گرفت و سفر ابدی خود را آغاز کرد. لذا بازبان دل می گوییم؛ای فصل با باران ما ، برریز بر یاران ماچون  اشک غمخواران ما در هجر دلداران ماای چشم ابر، این اشکها می ریز همچون مشکهازیرا که داری رشکها  بر ماه رخساران مابربند لب همچون صدف ، مستی ! میا در پیش صف!تا باز آیند این طرف از  غیب هشیاران ما

...............پایان پیام/ 218