به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ «حجت الاسلام والمسلمین دکتر رمضانی» در خطبههای نماز جمعه این هفته مرکز اسلامی هامبورگ به ادامه بررسی دو موضوع "اسلام شناسی" و "اسلام و شریعت" پرداخت.
وی اظهار کرد: اگر خدای متعال از طریق شریعت راه درست زندگی را برای انسانها مشخص نمیکرد، در واقع آنها را به حال خود رها میکرد که چنین کاری از جانب خداوند حکیم، قبیح و زشت است.
متن سخنان امام جمعه مرکز اسلامی هامبورگ به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحيم
در مباحث گذشته روشن گردید که شریعت در اسلام امری ضروری است؛ زیرا برای تربیت صحیح فرد و جامعه، همه نیاز به قانون جامع دارند که به عنوان شریعت نامگذاری میشود. مهمترین جهت در فلسفه شریعت نیز همین است که انسانها رها نباشند و وظیفه و تکلیف خود را بدانند؛ زیرا اگر راه برای آنان روشن نباشد به گمراهی خواهند افتاد. در حالیکه فلسفه حضور و بعثت پیامبران الهی همین بوده که راهنمای بشر باشند و راه و مقصد انسانها را به آنها بشناسانند. این نعمت نیز منتی بود که از جانب خدای متعال به بشر داده شده و شکر این نعمت و منت همان است که آدمیان باید تلاش کنند در آن مسیر حرکت نمایند. به همین جهت است که خدای بزرگ را شکرگزاری میکنیم و هر روز بر ثبات در این انتخاب و مسیر دعا مینمائیم و به محضرش اظهار میکنیم: « اهدنا الصراط المستقیم».
پس تاکنون این نکته روشن شد که شریعت الهی در واقع همان قانون نجات بخش برای هدایت انسانها است؛ تا اینکه به سعادت دنیا و آخرت نائل شوند و این سنتی است از جانب خدای متعال به همه بندگان. به این معنی که پس آفرینش انسان از یک طرف هر نوع استعدادی را در وجود انسان قرار داد و از طرف دیگر پیامبرانی را فرستاد که یا خود دارای شریعت بودند و یا تابع شریعت که انسانها را در مسیر هدایت راهنمایی کنند تا اینکه آنها گمراه و متحیر و سرگردان نباشند.
حال باید به این سوال پاسخ داد که اگر شریعت و قانون نبود و انسانها مکلف به تکالیفی نبودند، چه وضعیتی برای انسانها پیش میآمد. در جواب میتوان گفت که اگر خدای متعال راه را برای انسانها از طریق پیامبران مشخص نمیکرد، در واقع آنها را به حال خود رها ساخته بود. این رها کردن موجب میشد انسانها به دنبال کار زشت بروند و چنین رهایی از جانب خداوند قبیح و زشت میبود و خداوند هیچگاه به چنین اموری متصف نمیشود. به همین جهت مرحوم علّامه حلی در این زمینه بیانی دارد که خلاصهاش اینست که اگر خداوند متعال انسانهایی را که شرائط تکلیف ـ یعنی بلوغ، قدرت و اختیار ـ را دارند مکلف نکند، مردم را به انجام امر قبیحی گماشته است و بیشک گماشتن مردم بر انجام کار قبیح، کاری قبیح و مستحق سرزنش است که چنین کاری از جانب خدای حکیم محال و قبیح است. یعنی اگر شریعت و تکلیف را بیان نکند، اغرای به قبیح و جهل خواهد بود و انسانها وادار به امر قبیح میشوند.
توضیح مطلب این است که خدای متعال انسانها را به گونهای آفریده است که از یک طرف، هم نعمت عقل و اراده و وجدان را در وجود آنها به ودیعه نهاده و از طرف دیگر تمایلات و غرایز سرکش را به مقتضای حکمت در نهادن آنها قرار داده است که بر اساس این تمایلات، بشر همیشه میل به شهوت دارد و از فضایل و کمالات که تحصیل آنها دشوار است گریزان است. لذا اگر آنان را به انجام اموری که دارای مصلحت است مکلف نکند و به انجام امور دارای مفسده و یا ترک مصالح، وعده و وعید ندهد، این انسان هیچ نوع انگیزهای برای ترک تمایلات زودگذر نفسانی نخواهد داشت. لذا با تکلیف که همان شریعت الهی است انسانها را تربیت میکند تا مومنانه زندگی کنند و با فساد فردی و اجتماعی مبارزه کنند و خود را در منجلاب معصیت و نافرمانی نیندازند.
این نکته بسیار مهمی است که باید در فلسفه بودن شریعت بدان توجه نمود. چنین بیانی با روایات تائید میشود چه اینکه امیرالمومنین علی(ع) میفرماید: به سوی نیکیها و فضایل و کمالات بالا رفتن و به کمالات اخلاقی آراسته شدن، بسیار دشوار، اما نجات بخش است و متقابلاً فرو افتادن در رذایل اخلاق بسیار آسان، ولی کشنده و هلاک کننده است.
چه اینکه در حدیث دیگری آمده است نفس خود را به سمت کمالات و فضایل انسانی وادار ساز و مجبور کن. اما در رابطه با رذایل و پستیها، نفس خود به خود در حرکت است و نیازی به زحمت نیست. به تعبیر دیگر، بهرهمندی از لذتهای مادی در دسترس است. ولی وعده و وعیدهای به بهشت و جهنم نسیه است. از این رو اگر شریعت الهی به صورت جدی در این عرصه برای هدایت انسانها حضور پیدا نمیکرد، بسیاری از انسانها از لذتهای مادی نقد، دست نمیکشند و در اینجاست که شریعت و تکلیف الهی نقش خود را برای جلوگیری از فساد ایفاء میکند. و به انسانها گفته میشود که این وعده و وعید الهی است؛ یعنی خدایی که قادر، حی، عالم و حکیم است و بی شک آنچه را که وعده و یا وعید داده، قدرت برای اعمال و اجرای آن دارد و لذا همه انبیاء آمدند تا به بشریت اعلام کنند که باید قانون و شریعت الهی را جدی گرفت و حتی برای اینکه خودشان ضرر و خسران نکند، پایبند به تکالیف الهی شوند و لذا در یک جمع بندی میتوان اظهار کرد که شریعت و قانون الهی زمینه ساز رشد معنوی انسان و دریافت پاداشهای عظیم اخروی است و نیز نظام اجتماعی بشر را بر پایه قسط و عدل سامان میدهد و قوای شهوانی و غضبی انسان را تربیت میکند و تعدیل مینماید و زمینه را برای هر انسانی فراهم مینماید که خود به غرض آفرینش که عبودیت و قرب به سوی خداست رهنمون میسازد.
..................
پایان پیام/ 218