به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ آیتالله العظمی مسلم ملکوتی نماینده ولی فقیه و امام جمعه سابق تبریز امروز در سن 91 سالگی در بیمارستان مسیح دانشوری تهران درگذشت.
ایشان از اسفند ماه سال گذشته به دنبال مشکلات جسمی و بیماری ریوی در این بیمارستان بستری شده بودند و در این مدت شخصیت ها و مقام های مختلف کشور از ایشان عیادت کردند.
زندگینامه
مسلم ملکوتی در هفتم شهریور سال 1302 هجری شمسی مطابق با 17 محرم 1342هجری قمری در خانواده ای مذهبی بدنیا آمد. پدرش مشهدی یوسف کشاورزی متدین، خیر و خوشنام بود و باعلمای منطقه ارتباط مستمر داشت. وی که به آموزش علم و خواندن و نوشتن علاقه مند بود به مکتب خانه می رفت و فرزندش مسلم را نیز با خود بدان جا می برد. والدین مسلم بر اساس اعتقادات مذهبی خوداین نام را برای او برگزیدند. دوران رشد و طفولیت مسلم در خانواده ای سپری شد که اعضای آن به باورهای دینی پایبند و به احکام الهی ملتزم بودند.
تحصیلات
از پنج سالگی نزد پدرش به آموختن روخوانی و حفظ قرآن پرداخت، در شش سالگی حافظ سوره های قرآن (از اوّل تا سوره قاف) بود، سپس نزد یکی از علمای منطقه که از منسوبانش بود به تکمیل آموخته های خود پرداخت و با هوش و استعداد فوق العاده ای که داشت در مدتی اندک خواندن، نوشتن و قرآن مجید را فراگرفت. سپس برای ادامه تحصیل به شهر سراب در چهار کیلومتری زادگاهش رفته و در آن شهر کتابهای متداول ادبی از قبیل مقدمات، سیوطی، شرح جامی، مغنی، مطول و مقداری از منطق و اصول فقه مانند کتاب های حاشیه ومعالم را نزد علمای آن زمان همچون آقایان، میرزا رضا قلی، میرزا یعقوب، میرزا غلامعلی اصغری و میرزا حسین محدثی فرا گرفت.
در هفده سالگی برای ادامه تحصیل به تبریز مهاجرت و در مدرسه طالبیه به تحصیل مشغول گشت. در تبریز به مدت چهار سال از علمای آن عصر، کتاب های شرح لمعه، رسائل، مکاسب و کفایه را فراگرفت. اساتید او در این زمان آیات سید مهدی انگجی، حاج میرزا فتاح شهیدی (نماینده آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی)، حاج میرزا محمود دوزدوزانی و حاج سید محمد بادکوبه ای و جمعی دیگر بودند. در طول اقامت وتحصیل مستمر در حوزه علمیه تبریز، به عنوان مدرسی پرکار و دقیق کتاب هایی را که پیشتر خوانده بود به طلاب تدریس می کرد.
مهاجرت به قم
درسال 1321 پس از به پایان رساندن دوره سطح در حوزه علمیه تبریز، برای ادامه تحصیل و بهره گیری ازعلما و دانشمندان حوزه علمیه قم، به شهر مقدس قم مهاجرت کرد. در آن زمان به دلیل تلاش ها و زحمات آیت الله شیخ عبدالکریم حائری بنیانگذار حوزه علمیه قم دانشمندان و علمایی در این حوزه تربیت شده و حضور داشتند که بعد از فوت او هر کدام در حد توان خود برای تربیت و تعلیم طلبه های جوان و علاقه مند تلاش میکردند.
استقرار در حوزه علمیه قم با آن کیفیت بالا، نهایت آرزوی او بود. برای همین از آغاز ورود بدون از دست دادن کمترین فرصت با عشق و علاقه مشغول تحصیل در نزد علمای موجود شد. وی از حوزه درسی فقه واصول آیات عظام آقایان شیخ عبدالنبی نمازی، فیض، سید محمد حجت کوه کمری بهره برده در زمره طلاّب ممتاز درس آنان محسوب می شد.
او همچنین از شاگردان برجسته امام خمینی (ره) و مورد علاقه و توجه ایشان بود، در حوزهٔ درس علوم عقلی وی حضوری مداوم داشت و تا آخرین سال هائی که بنیانگذارانقلاب فلسفه تدریس می کرد جزء شرکت کنندگان در درس های آن حضرت بود. زمانی که امام تدریس خارج را شروع کرد، آیت الله ملکوتی مشتاقانه از درس ایشان فیض برده و دیگران را نیز به این کار ترغیب می نمود.
در زمان اقامت وی در قم، آیت الله بروجردی که تا آن زمان بعد از مراجعت از نجف اشرف در شهر بروجرد اقامت می کرد در پاسخ به دعوت جمعی از بزرگان قم از جمله حضرت امام به قم آمد و آیت الله ملکوتی تا زمان مهاجرت به نجف اشرف در دروس او شرکت می کرد.
آیت الله ملکوتی در علم فلسفه از آیت الله میرزا مهدی مازندرانی، آیت الله شیخ ابوالقاسم اصفهانی، آیت الله میرزا مهدی آشتیانی و آیت الله علامه طباطبائی شرکت کرد و قسمت الهیات شرح منظومه را در به طور خصوصی از علامه طباطبائی خواند.
آیت الله ملکوتی در یک دوره یک ساله به همراه دوستانش، همچون احمدی میانجی، موسوی اردبیلی و حقی سرابی به مشهد مقدّس رفت و در مدرسه خیرات خان سکونت گزید. در این حوزه در درس فقه و معارف دینی استادانی چون سید یونس اردبیلی و میرزا مهدی غروی اصفهانی شرکت جست و نزد آیت الله شیخ محمّدرضا کرباسی، ریاضیات و هیئت را آموخت. بخشی از شرح اشارات را نیز نزد آیت الله شیخ سیف الله ایسی میانجی فراگرفت و آنگاه دوباره به قم بازگشت.
آیت الله ملکوتی در کنار تحصیلات مداوم خود همیشه به عنوان مدرسی محقق و محققی متتبع مشغول تربیت طلبه ها در علوم مختلف بود و قبل از رفتن به نجف در حوزة علمیه قم از اساتید فلسفه، کلام، فقه واصول به شمار می آمد. مجالس درس وی از مجالس پرجمعیت و حوزه تدریسش از حوزه های گرم و پر بار حوزه علمیه قم بود.
سفر به نجف
آیت الله ملکوتی، پس از سیزده سال اقامت و تحصیل مداوم و استفاده عمیق از استادان بزرگ فقه، اصول و فلسفه در قم و مشهد، در سال 1334شمسی برای تکمیل اندوخته های علمی و کسب معارف بیشتر، از استادان حوزه علمیه نجف اشرف، عازم این شهر شد و پس از ورود در درس های خارج فقه و اصول آیت الله سیدمحسن حکیم، آیت الله سید عبدالهادی شیرازی، آیت الله سیدمحمود شاهرودی، آیت الله سیدابوالقاسم خویی و آیت الله شیخ حسین حلّی حاضر شد و به مدت دوازده سال از این استادان بهره برد و در این مدت یک دوره کامل درس اصول آیت الله خویی را به رشته تحریر درآورد و از شاگردان بارز وی بود. او با بیش از سه دهه تلاش و فداکاری در وادی تحصیل و تحقیق در علوم مختلف حوزوی و علوم غریبه، سرانجام به قله اجتهاد رسید و از استادان بزرگی همچون آیت الله حجت، آیت الله سید عبدالهادی شیرازی، آیت الله حکیم و آیت الله خویی، اجازه اجتهاد دریافت کرد و با شخصیت هایی مانند آقابزرگ تهرانی و علامه امینی ارتباط علمی و دوستی پیدا کرد و از محضر این دو بزرگوار نیز موفق به کسب اجازه روایت شد.
تدریس
آیت الله ملکوتی از همان دوران ابتدایی تحصیل در سراب و تبریز، به تدریس اهتمام داشت. او در کنار تحصیل، آموخته های خود را به طلاّب و روحانیون دیگر تعلیم می داد و در طول تدریس در حوزه های علمیه سراب، تبریز، قم، مشهد و نجف، طلاّب و روحانیون بسیاری را تعلیم و تربیت نمود و هم اکنون اغلب شخصیت های برجسته حوزوی و بیشتر روحانیونی که در مسئولیت های سیاسی و اجرایی فعالیت می کنند، از شاگردان او به شمار می آیند.
آیت الله ملکوتی در اوایل دهه سی، در حوزه علمیه قم، از استادان برجسته سطوح عالی به شمار می آمد و از این جهت، مورد توجه مراجع و طلاّب و روحانیون این حوزه بود. او علاوه بر کتاب های رسائل، مکاسب و کفایه، کتاب شفای بوعلی را در قم برای طلاّب تدریس می کرد به طوری که آوازه علمی اش به حوزه نجف رسیده بود. از این رو، چون وارد این حوزه کهن شیعی شد با اینکه قصد داشت تنها به استفاده علمی از محضر بزرگان این حوزه بسنده کند و تدریس را موقتاً کنار بگذارد، با استقبال و درخواست طلاّب و روحانیون نجف مواجه شد و او را به تدریس و تعلیم علمی واداشتند از این رو، وی در حوزه نجف، در مقبره میرزای شیرازی به تدریس رسائل، مکاسب، کفایه، شرح اشارات، شرح منظومه، اسفار، ریاضیات و علم هیئت همّت گماشت.
آیت الله ملکوتی علاوه بر فقه و اصول، در فلسفه نیز صاحب نظر بود و بر کتاب های اسفار، منظومه سبزواری و شفای بوعلی حاشیه نگاشته است. نام «میرزا مسلم سرابی» حوزه نجف را تحت الشعاع قرار داده بود.
تدریس فلسفه و در حوزه نجف شهره آفاق شد و این در حالی بود که در اثر مخالفت برخی محافل، تدریس فلسفه در این حوزه ممنوع بود و کرسی درس فلسفه شخصیت های بزرگی همچون، شیخ صدرای بادکوبه ای و میرزاباقر زنجانی منتهی به تعطیلی و انزوا شده بود.
جسارت علمی، اهتمام ذاتی و اعتقاد قلبی آیت الله ملکوتی به راه و مبانی خویش از یک سو و حمایت و عنایت برخی مراجع تقلید از شخصیت علمی او از سوی دیگر، آیت الله ملکوتی را در ادامه مسیر مقاوم و استوار ساخت و موفق شد تا آخرین روز اقامت خود در آن حوزه، علاوه بر فقه، اصول و… همچنان به تدریس فلسفه ادامه دهد، به گونه ای که درس فلسفه او در نجف منحصر به فرد شده بود.
مراجعت به شهر قم و تدریس
آیت الله ملکوتی در سال 1347 شمسی برای صله ارحام، دیدار با بستگان و دوستان، با هدف بازگشت به نجف به ایران آمد. کمی پس از ورود به ایران روابط دولت های ایران و عراق تیره شد و دولت عراق، اقدام به اخراج ایرانیان کرده و دیگر امکان بازگشت او به نجف نبود در حالیکه کتابخانه و نوشته های علمیاش در نجف مانده بود، برای همین تصمیم گرفت تا در شهر مقدس قم اقامت کند، سرانجام پس از یک سال با پیگیرهای بسیار شاگردان پاکستانی اش توانست کتابخانه را به قم انتقال دهد که در این نقل و انتقال، بعضی از کتاب های خطی و نفیس و یادداشت ها و تقریرات او خسارت اساسی دید، آیت الله ملکوتی پس از استقرار در حوزه علمیه قم، بنابه درخواست استادان و عالمان بزرگ این حوزه، به تدریس خارج فقه و اصول اقدام کرد.
درس خارج فقه و اصول او تا انقلاب اسلامی به مدت یک دهه، همچنان به طور مستمر و پرنشاط ادامه پیدا کرد. او از استادان برجسته درس خارج در این حوزه مطرح و مورد توجه و احترام همگان گشت. آیت الله ملکوتی علاوه بر فقه، اصول، در فلسفه، حدیث، رجال، درایه که از علوم رایج در حوزه های علمیه به شمار می آید و نیز در رشته هایی همچون ریاضیات، هیئت، تاریخ اسلام و تاریخ گذشته و معاصر ایران نیز بسیار کار کرده؛ در هر کدام از این رشته ها صاحب نظر است.
فعالیتهای اجتماعی و سیاسی
با اینکه آیت الله ملکوتی از دهه سی به نجف اشرف هجرت کرد و در سال های آغازین و سرنوشت ساز انقلاب اسلامی در حوزه علمیه قم حضور نداشت، ولی به اعتبار اینکه از شاگردان خاص امام خمینی(ره) به شمار می آمد، ناگزیر مسائل انقلاب را در نجف دنبال می کرد.
هنگامی که امام خمینی(ره) در سال1344شمسی به نجف تبعید شد، وی جزو اوّلین کسانی بود که در منطقه خان یونس، مکانی در میان کربلا و نجف، به استقبال امام رفت و وقتی اکثر علمای مقیم نجف جهت دیدار او به صف ایستاده بودند، چون امام خمینی با وی مواجه شد، خیلی با محبت و چهره ای گشاده از شاگردش احوال پرسی کرد و بعد برای بازدید، به منزلش آمد. از آن پس، دوباره ارتباط استادی و شاگردی همچنان در میان آن دو استمرار یافت تا اینکه آیت الله ملکوتی در سال 1347شمسی به ایران آمد. با این حال، ارتباط معنوی و انقلابی این شاگرد با استادش، همچنان ادامه پیدا کرد; به گونه ای که آیت الله ملکوتی در فعالیت های تبلیغی و اجتماعی خود، از مبانی فکری و انقلابی بنیانگذاری جمهوری اسلامی الهام می گرفت و وقتی برای تبلیغ به شهر سراب و روستاهای اطراف آن می رفت، در آبان ماه سال 1356شمسی که حرکت انقلاب با شهادت حاج آقا مصطفی، روند تکاملی خود را آغاز کرد، آیت الله ملکوتی به عنوان عضو برجسته جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در عرصه های مختلف و سرنوشت ساز انقلاب حضوری پررنگ داشت و در اکثر اعلامیه های جامعه مدرسین صادر می شد آیت الله ملکوتی اوّلین یا دومین امضا کننده بود.
این حقیقت، جایگاه ویژه ای به آیت الله ملکوتی در میان اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم داده است و عمق شخصیت انقلابی او را به خوبی آشکار می سازد، چنانکه در بیانیه معروف و موصوف به خلع شاه از سلطنت امضای آیت الله ملکوتی اوّلین امضا در این بیانیه است.
این مجتهد در طول زندگی پیوسته به دنبال وظیفه الهی، انسانی و اجتماعی خود بود و هرگز به نتیجه و منافع شخصی خود نیاندیشید. در اوایل پیروزی انقلاب، امام خمینی (ره) آقای ملکوتی را به عنوان نماینده ولی فقیه در آذربایجان و امام جمعه شهر تبریز برگزید.
با توجه به اینکه قبلا دو شخصیت بزرگ از سلسله روحانیت در این سِمت در تبریز به شهادت رسیده بودند و اوضاع آذربایجان و تبریز، به خاطر فعالیت های وابستگان به حزب جمهوری خلق مسلمان، آشفته بود و کنترل آن بس دشوار و حتی غیر ممکن به نظر می آمد و قبول این مسئولیت، به نوعی استقبال از مرگ بود، ولی ایشان با درایت و قدرت در این مدت منشا خدمات بزرگی در استان آذربایجان شرقی شد.
یکی از آثار ارزشمند این فقیه، کتاب «مسجد، مسجد شد» است. انگیزه نگارش او از این اثر، احیا و تجدید بنای مصلای بزرگ تبریز بود. این کتاب، در سال 1364ش. در دو جلد در تبریز به چاپ رسید. یک بخش آن از تحقیق عالمانه وعمیق تاریخ موقوفات در آذربایجان حکایت دارد و بخش های دیگر آن، درباره رویدادهای مهم تاریخی در آذربایجان و ایران است. این اثر نفیس را می توان یک دوره کامل تاریخ ایران و آذربایجان به شمار آورد.
کتابخانه شخصی
بیش از پنجاه هزار جلد کتاب، با موضوعات گوناگون به زبان های فارسی، عربی، ترکی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، لاتینی و… در کتابخانه آیت الله ملکوتی وجود دارد از این تعداد یک هزار جلد آن متعلق به نسخه های خطی است که در میان آنها نسخه های نفیس و گرانبها نیز دیده می شود.
..................
پایان پیام/ 218