به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ آیتالله العظمی نوری همدانی در پیامی به نخستین همایش ملی «عرفان اسلامی در آموزههای رضوی» گفتند: عرفای اسلام چه در عرفان نظری و چه در عرفان علمی راهکار و برنامه خود را از قرآن کریم و سنت حضرت رسول اکرم(ص)، فرهنگ اهل بیت عصمت(ع) گرفتهاند.
متن پیام این مرجع تقلید به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و تحیت به آن مجمع نورانی زادهم الله توفیقا و تاییدا
علمای بزرگ اسلام پس از غور و دقت در معارف اعتقادی و اخلاقی و عملی اسلام و بررسی عناصر هر یک از این معارف، به این مطلب پی بردند که شناسائی حق و رسیدن به کمال انسانی به دو طریق میسر است.
1- طریقه استدلال و اقامه براهین و از اثر پی به مؤثر بردن و از افعال به صفات و از صفات به معرفت ذات رسیدن که این راه راهِ علم و علما است.
2- طریقه باطن و تهذیب نفس و مداومت کامل در جلب رضایت حق تعالی و تقرب به ذات ذیالجلال که از این راه «کشف و شهود» محقق میشود و نور و درخشندگی خاصی در دل انسان متلألی میشود که قرآن مجید آن را نور الهی معرفی کرده و فرموده است: «وَمَن لَّمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ، و خدا به هر کس نوری نداده باشد او را هیچ نوری نخواهد بود»(سوره نور/ آیه 40) و حضرت رسول اکرم( ص) فرمودند: یا اباذر ما زهد عبد فی الدنیا الا اثبت الله الحکمه فی قلبه، وانطق بها لسانه. (بحار الانوار جلد 74 صفحه 80) حضرت صادق(ع) فرمودند: لیس العلم التعلّم، انما هو نور یَقعُ فی قلب من یرید الله تبارک و تعالی أَن یهدیه (بحارالانوار جلد 1 صفحه 224) که این راه عرفان و عرفا است.
به طور کلی علماء و فلاسفه در یافتههای خود تنها به مبادی و اصول عقلی تکیه میکنند و یافتههای خود را با زبان فلسفه بیان میکنند ولی عرفا مبادی و اصول کشفی خود را مایه استدلال خود قرار میدهند.
عرفا میگویند کمال انسان تنها در این نیست که صرفا در ذهن خود تصویری از هستی داشته باشد بلکه راه دیگر و کاملتر آن است که انسان با قدم سیر و سلوک به مقام قرب الهی برسد و در نتیجه از دل او و از اعماق وجود او نور خاصی تلالؤ کند و در پرتو آن نور حقیقت را درک کند و ضمنا عارف برای رسیدن به مقصود اصلی و عرفان حقیقی عبور از یک سلسه منازل و مراحل و مقامات را لازم و ضروری میداند و نام آن را «سیر و سلوک» میگذارد که در کتب عرفانی درباره این منازل و مقامات به تفصیل بحث شده است.
عرفا، انسانها را در پیمودن راه کمال به این ترتیب تقسیم میکنند:
- کسی که در انجام عبادات از قبیل نماز و روزه و ... میکوشد و مواظبت مینماید عابد خوانده میشود.
- و آنکه از تنعّم دنیا برای هدف عالیتر روی برگردانده است زاهد است و کسی که ضمیر خود را از غیر حق بازداشته و با پیمودن مراحل اخلاص، زهد، توکل، تسلیم و رضا به مرتبهای رسیده است که «نور حق» در دل او تابیده است «عارف» خوانده میشود.
از نظر عارف، روح بشر مانند یک کودک است و راه رسیدن به کمالش پله پله است که طبق نظام سیر و سلوک به بالندگی مخصوصی نائل میگردد ولی در علم اخلاق صرفا سخن از یک سلسله فضائل از قبیل صداقت، تقوا، عدالت، عفت، انصاف و ایثار است که روح باید به آنها بدون آنکه ترتیبی در میان باشد متصّف و متزین گردد ولی در عرفان عناصر اخلاقی به صورت دیالکتیکی یعنی متحرک و پویا در نظر گرفته میشود که در سیر و سلوک عرفانی از یک سلسله احوال و و اردات قلبی سخن میرود که آنها منحصراً به یک سالک در خلال مجاهدات و طی طریقها دست میدهد و او پس از تزکیه نفس و تهذیب روح با اتکا به گفتار خداوند متعال: «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ، و کسانی که در راه ما کوشیدهاند به یقین راههای خود را بر آنان مینماییم و در حقیقت خدا با نیکوکاران است» (سوره عنکبوت/ آیه 62) حرکت میکند و مرحله به مرحله پیش میرود تا به مقصد میرسد.
عرفان اسلامی
باید توجه داشته باشیم که عرفای اسلام چه در عرفان نظری و چه در عرفان علمی راهکار و برنامه خود را از قرآن کریم و سنت حضرت رسول اکرم(ص) فرهنگ اهل بیت عصمت(ع) گرفتهاند و در کلمات پیغمبر عظیم الشأن اسلام(ص) و حضرات ائمه(ع) و در دعاهائی که از این پیشوایان معصوم دینی(ع) رسیده است شواهد و مطالب فراوانی برای آنچه که عرفای اسلامی میگویند وجود دارد که عرفای اسلام بر آن اساس حرکت کردهاند و ما در اینجا چند نمونه را به عرض میرسانیم.
1- کلام حضرت امیرمؤمنان(ع):
هجم بهم العلم علی حقیقه البصیره و باشروا روح الیقین و استلانوا ما استوعره المترفون و انسوا بما استوحشن منه الجاهلون و صحبوا الدنیا با بدان ارواحها معلقه بالمحل الاعلی اولئک خلفاء الله فی ارضه و الدعاه الی دینه آه آه شوقاً ال رؤیتهم (نهج البلاغه، کلمات قصار صفحه 139)
2- حضرت سید الشهدا(ع) در دعای روز عرفه
کیف یستدل علیک بما هو فی وجوده مفتقر الیک. ایکون لغیرک من الظهور ما لیس لک حتی یکون هو المظهر لک؟ متی غبت حتی تحتاج الی دلیل یدل علیک؟ و متی یعدت حتی تکون الآثار هی التی توصل الیک؟ عمیت عین لا تراک علیها رقیبا و خسرت صفقه عبد لم تجعل له من حبک نصیبا
در کتاب مستطاب نهجالبلاغه علاوه بر آنچه به عنون نمونه ذکر شده عبارتها و کلمات فراوانی در رابطه با عرفان اسلامی که از جمله در خطبه 86 است، وجود دارد.
عدم ارتباط عرفان اسلامی با تصوّف
مهمترین مطلبی که در اینجا لازم است به عرض محترمتان برسانم این است که عرفان ناب اسلامی هرگز با صوفیگری ارتباط ندارد که متاسفانه در نوشتهها و تصنیفهای بسیار، عرفان را با تصوف همدوش و مخلوط نمودهاند و باید توجه داشت که تصوف یک طریق باطل است و فرقههای متعدد صوفیه همگی راه باطل را در پیش گرفتهاند و اسلام ناب جوشان و خروشان و حماسهساز را در خرقه و چلهنشینی و ... عبادتهای مندرآوردی که جز بدعت و رکود و خمود و خیال حاصلی ندارد، خلاصه نمودهاند که اهل بیت(ع) از آن بیزاری جسته و از آن بدعت مذمت نمودهاند.
در این زمینه برای نمونه به کتاب حدیقه الشیعه محقق اردبیلی و جلد 13 شرح علامه خوئی بر نهجالبلاغه میتوان مراجعه نمود.
حضرت امام خمینی اعلی الله تعالی مقامه که در بعد عرفان نیز مانند سایر ابعاد زندگی خود ممتاز بودند مطالب فراوانی در این باره دارند و استاد معظم له آیتالله شاهآبادی نیز در ارتباط با عرفان نمونههای بسیاری را به یادگار گذاشتهاند که با توجه به آنها عرفان اسلامی را بهتر میشناسیم.
در خاتمه مزید توفیقات حضار محترم آن مجمع را از خداوند مسألت مینماییم.
.................
پایان پیام/ 218