خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳
۱۴:۵۴
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
چهارشنبه
۲۵ تیر
۱۳۹۳
۸:۴۴:۲۷
منبع:
کد خبر:
624362

اهمیت زیارت حضرت امام رضا(ع) در کلام آیت‌الله وحیدخراسانی

یکی از مراجع عالیقدر شیعیان در دیدار جمعی از رؤسای هیئات مذهبی استان خراسان رضوی، به بیان اهمیت زیارت حضرت امام رضا(ع) و وظیفه مسلمانان در روز شهادت حضرت امیرالمؤمنین(ع) پرداختند.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت (ع) ـ ابنا ـ آیت‌الله العظمی وحید خراسانی در دیدار جمعی از رؤسای هیئات مذهبی استان خراسان رضوی، پس از برشمردن اهمیت زیارت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام به بیان وظیفه مسلمانان در روز شهادت حضرت امیر المؤمنین علیه السلام پرداختند.

ایشان اظهار داشتند: روایت معتبری است از رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم)راجع به ماه رمضان که فرمود : قد أقبل إلیكم شهر الله بالبركة والرحمة والمغفرة ، بعد به بیان اوصاف ماه رمضان در این خطبه‌ی غرّاء پرداخت و ماه رمضان را وصف كرد كه نَفَس‌ها در این ماه ، تسبیح است و خوابتان عبادت . . . ؛ یك مرتبه صدای گریه‌ی خاتم النبیین بلند شد . همه مبهوت‌اند ، چه شده ؟ پیامبر خاتم ، آن هم گریه با صدای بلند . . . ؛ همه حیران‌اند ؛ چرا ؟ این اشك ریزان برای چیست ؟ . . . اشاره كرد به امیرالمؤمنین و گفت : برای آن ضربتی كه بر سر تو در این ماه وارد می‌شود !

اگر خاتم النبیین قبل از این ضربت با صدای بلند برای این مصیبت گریه می‌كند، آیا من و تو باید چه كنیم ؟ آیا روز بیست و یكم چه روزی است ؟ إنفصمت والله العروة الوثقی؛ وقتی كه چنین ضربتی به سر رسید ، جبرئیل میان زمین و آسمان ، اعلانش این بود و هر سنگی را كه از زمین برداشتند ، خون جوشید ، امّا خود او گفت : فزت و ربّ الكعبة !

متن کامل بیانات این مرجع تقلید درباره اهمیت زیارت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام و وظیفه مسلمانان در روز شهادت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین وصلّی الله علی سیدنا محمّد وآله الطّاهرین سیما بقیه الله فی الأرضین واللعن علی أعدائهم إلی یوم الدین

اولاً مردمی مستغرق‌اند در نعمتی كه ارزش آن نعمت را نمی‌دانند ؛ قضایا سه قسم است : یك قسم قضایایی است كه هم قابل درك است و هم قابل بیان ، هم می‌شود فهمید ، هم می‌شود فهمیده را مبین كرد ؛ یك قسم از قضایاست كه فهمیدنی است ، امّا بیان قاصر است ؛ قسم سوم قسمی است كه نه قابل ادراك است و نه قابل بیان ؛

جوار امام هشتم علی بن موسی (علیه السلام ) نه قابل درك است ، نه قابل وصف است . من خودم هر وقت متذكّر این حدیث می‌شوم متحیرم ! اولاً: حدیث صحیح السند ، آن هم به تصحیح قُدما . از جهت رجالی تصحیح سند در مقام فقاهت ، امر لازمی است ؛ تارة تصحیح از متأخّرین است ، مثل : وحید بهبهانی ، علامه مجلسی ، میر داماد . . . امّا تارة صحّت سند از طریق تصحیح و توثیق قدماست ، مثل : نجاشی ، شیخ الطائفه، شیخ طوسی ؛ این حدیث از جهت فقهی ، حدّی دارد كه مثل شیخ انصاری درك می‌كند .

دو احتیاط در دین برای فقهای عظام هست : یكی احتیاط اصولی ، یكی احتیاط فقهی ؛ بحث در این‌ها ، فوق این مجلس است ، فقط مقدّمه‌ای است برای درك این حدیث . صحّت سند این روایت به حدّی است كه فقیهی مثل شیخ انصاری كه مجسّمه‌ی احتیاط در فتواست ، با آن سعه‌ی علم، به این سند دست از احتیاط بر می‌دارد و فتوای قاطع می‌دهد. حدیث ، یك چنین حدیثی است ! رجال حدیث همه موثّق‌اند به توثیق شیخ و نجاشی ؛ علاوه ، راوی حدیث از اصحاب اجماع است؛ ممّن اجمعت العصابه علی تصحیح ما یصحّ عنهم ! حدیث ، چنین حدیثی است ؛ آن وقت ، بَزَنطی كه از اعلام طائفه است ، مخاطب در این روایت است.

امامی كه ضمان عصمت از خدا دارد ، بیانش این است ؛ به بَزَنطی فرمود : كسی كه علی بن موسی الرّضا را زیارت كند ، كُتِبَ ـ نوشته می‌شود ـ قطعاً ، كتب معنای دقیقی دارد ؛ كتب علیكم الصیام كما كتب علی الذین من قبلكم ؛ فرمود : مكتوب است برای كسی كه علی بن موسی را در طوس زیارت كند به یك زیارت ، هزار حجّ قبول شده . بَزَنطی مبهوت شد ؛ او می‌فهمد یعنی چه ! چه كسی در این جا خوابیده است كه یك زیارت قبر او هزار حجّ بیت الله است ! آن هم حجّی كه به امضای قبول الهی رسیده است. بَزَنطی متحیر ماند ؛ بعد دوباره سؤال كرد : برای زیارت علی بن موسی هزار حجّ است؟ او می‌فهمد حجّ بیت یعنی چه ! جعله سبحانه وتعالی للاسلام علماً وللعائذین حرماً فرض حجّه و اوجب حقّه و كتب علیكم وفادته فقال : و لله علی النّاس حجّ البیت من استطاع الیه سبیلا ؛ بعد كه مبهوت شد كه یك زیارت ( برابر با ) هزار حجّ بیت الله، آن هم حجّ قبول شده ، امام جمله‌ای فرمود كه عقل مبهوت است و مثل شیخ انصاری باید این حدیث را بفهمد ؛ فرمود : إن كان عارفاً بحقّه فالف الف حجّة ؛ اگر آن زائر ، معرفت به حقّ علی بن موسی داشته باشد ، یك زیارتش برابر با هزار هزار حجّ قبول شده است !

این جا چه كسی است ؟ كسی چه خبر دارد ؟ این بیان از پیغمبر ( اكرم ) در دو مورد است : یكی : فاطمة بضعة منّی ، دوم : ستدفن بضعة منّی بأرض خراسان ؛ این كلمه یعنی چه ؟ یعنی : ایها النّاس ! زیارت او زیارت من است .

خوشا به حالتان ! از امروز تصمیم بگیرید كه اولا: زیارت را ترك نكنید؛ و به این ترتیب به زیارت بروید كه آن زیارت ، اكسیر اعظم بشود ؛ عمده علم و معرفت است ؛ یك وقت امام هشتم را زیارت می‌كنی ، این زیارت توست ، امّا اگر این جور به زیارت بروی ، (زیارت تو ) منقلب می‌شود - اضافه هر نكره‌ای را معرفه می‌كند ؛ به قدر معروفیت مضاف الیه ، به مضاف عظمت می‌دهد - یكبار به نیابت پدرش حضرت موسی بن جعفر ( علیه السلام ) به زیارت برو ، و بار دیگر به نیابت از پسرش امام نهم ؛ آن وقت زیارت تو زیارت زید و عمرو نیست ، بلكه زیارت موسی بن جعفر(علیه السلام ) و زیارت امام محمّد جواد (علیه السلام ) می‌شود ! و به نظر دیگر ، به تو نظر می‌كند ؛

این ، قدر و منزلت مجاورین این بقعه است ؛ آن وقت باید فهمید كه این مجاورت كه منشأ این عظمت و مبدأ این سعادت است ، در مقابل ، مسؤولیت‌ها دارد ! عمده‌ی مسؤولیت این است كه امام هشتم ، تمام تعلّق وجودش به مادرش فاطمه زهراست ! تمام تعلّق هستی‌اش به جدّش امیرالمؤمنین است ! روز شهادت این جد و این جدّه ، باید شما هیئات مشهد آبرویی نزد این حضرت پیدا كنید ، مبادا غفلت كنید ! مبادا شهر دیگری در ایران در تعظیم شعائر جد و جدّه‌ی او بر مشهد مقدّم باشد ! وظیفه‌ی شما هیئات این است كه روز شهادت امیرالمؤمنین (علیه السلام ) ـ همه‌ی هیئات مشهد ـ با زبان روزه . . . مهم این است كه در ایام دیگر ، روزه‌دار نیستید ، امّا روز بیست و یكم همه گرسنه و تشنه ، به یاد آن فرق شكافته ، وقتی آن هیئات بیرون بیایند ، آیا رضایت امام هشتم با شما چه می‌كند ؟!

این زندگی سر می‌آید ؛ شما همه سال قبل چنین روزی بودید ، امسال هم همین روز هستید ، این سال كه گذشت ، برای شما چه ماند ؟ هیچ ؛ كأن لم یكن شیئاً مذكورا ! مگر عمر من و تو چند ورق دارد ؟ یك ورق آن این جور برگشت ، چند ورق دیگر هم همین جور برمی‌گردد ! و أنذرهم یوم الحسرة إذ قضی الأمر ! حسرت ، هنگام جان دادن است كه ای كاش! می‌توانستم یك قدم در راه امیرالمؤمنین بردارم و برنداشتم ؛ می‌توانستم یك عَلَم برپا كنم و نكردم ؛ این حسرت چه وقت است ؟ اجتمعت علیهم سكرة الموت وحسرة الفوت ! دو چیز هنگام جان دادن فشار می‌آورد : اول حسرت فوت ، دوم سكرات موت ؛ آن وقت جدایی از همه ـ كه احدی به داد نمی‌رسد ـ كیست ( كه به داد می‌رسد ) ؟ یا حار همدان ! من یمت یرنی . . . هر كس كه بمیرد ، هنگام جان دادن ، علی ( علیه السلام ) را می‌بیند ؛ بعد كه او را دیدی...

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مكن ************ كه خواجه خود روش بنده‌پروری داند

تو كه روز شهادت او ، آن هیئت را به راه انداختی ، به سر و سینه زدی ، با آن شكم گرسنه و لب تشنه ، آیا دم جان دادن آن ( صاحب ) كَرَمی كه عقل در او مبهوت است، با من و تو چه خواهد كرد؟

كسی ( نزد او ) آمد و گفت : یا علی ! من گرفتارم ؛ . . . به قنبر رو كرد و فرمود : به او هزار بده ! قنبر پرسید : یا امیرالمؤمنین ! هزار دِرهم بدهم یا هزار دینار ؟ ـ هزار درهم هزار مثقال نقره می‌شود و هزار دینار هزار مثقال طلا ـ كَرَم ، این كَرَم است كه فرمود : ببین به حال او كدام بهتر است ! كلاهما عندی حجران ؛ هر دو نزد من سنگ است ؛ برای من تفاوتی نمی‌كند ، چه طلا چه نقره ، ببین برای كدام سودمندتر است! كسی كه این دستِ باز را دارد، هنگام جان دادن با تو چه خواهد كرد؟!

این پرده‌ای را كه در پشت سر است می‌بینید ؟ این پرده و پرده‌ی فاطمیه ، ما این دو پرده را ترتیب دادیم كه اگر شیخ ازهر، علمای حجاز گفتند كه در روز سوم جمادی الثانیه و روز بیست و یكم ( رمضان ) در ایران چه خبر است ، ( مطالب ) این دو پرده ، جواب تمام علمای عامّه در دنیاست ! و من در مسجد اعظم اعلام كردم و این اعلام به دنیا منتشر شد كه اگر فخر رازی هم سر از خاك بردارد و جواب این پرده را بدهد ، اول سنّی من خواهم بود ! ده سال است كه این اعلام انجام شده و به مصر و حجاز هم منتشر شده ، امّا همه از جواب ، عاجز و درمانده‌اند !

مطالب این پرده‌ها از قرآن شروع می‌شود و سپس سنّت قطعیه ، و باز قرآن و سنّت قطعیه ؛ ( و مستند به ) صحیح بخاری ، و بعد اثبات می‌شود كه چه مظلومی در عالَم رفت ! چه مظلومی ! به اتّفاق تمام مفسّرین ، تمام محدّثین ، تمام اصحاب مسانید از عامّه ، در آیه‌ی مباهله مراد از أنفسنا علی بن ابیطالب است ، این یك جمله از كتاب الله ؛ امّا متن صحیح بخاری این است كه در سه موضع این حدیث را نقل كرده است كه : یا علی ! أنت منّی و أنا منك ؛ حجّت این جور بر دنیا تمام می‌شود ،. اعظم صحاح نزد همه‌ی عامّه ، صحیح بخاری است و او این حدیث را در سه مورد نقل كرده است : یا علی ! تو از منی و من هم از تو ام ! این دو كلمه از كتاب و سنّت است و آیا دنیا می‌تواند جواب بدهد ؟ اگر به حكم خداوند ، علی جان پیغمبر است ، اگر به حكم سنّت قطعیه ، علی از خود پیغمبر و پیغمبر هم از علی است ، فاصله‌ی میان پیغمبر و علی به سه خلیفه ، با چه عنوانی قابل توجیه است ؟! دنیا ( اگر می‌تواند ) جواب این دو كلمه را بدهد .

كسی از پای منبر او برخاست و گفت : وا مظلمتاه ! یا امیرالمؤمنین ! به من ظلم شده است ؛ حضرت فرمود : اگر به تو یك ظلم شده ، امّا به من به عدد ریگ‌های بیابان ، ظلم شده است . حال ، وظیفه‌ی ما در روز شهادت چنین كسی چیست ؟ دو جمله كافی است ؛ روایت معتبری است راجع به ماه رمضان ؛ فرمود : قد أقبل إلیكم شهر الله بالبركة والرحمة والمغفرة ، بعد به بیان اوصاف ماه رمضان در این خطبه‌ی غرّاء پرداخت و ماه رمضان را وصف كرد كه : نَفَس‌ها در این ماه ، تسبیح است و خوابتان عبادت . . . و یك مرتبه صدای گریه‌ی خاتم النبیین بلند شد . همه مبهوت‌اند ، چه شده ؟ پیامبر خاتم ، آن هم گریه با صدای بلند . . . ؛ همه حیران‌اند ؛ چرا ؟ این اشك ریزان برای چیست ؟ . . . اشاره كرد به امیرالمؤمنین و گفت : برای آن ضربتی كه بر سر تو در این ماه وارد می‌شود !

اگر خاتم النبیین قبل از این ضربت با صدای بلند برای این مصیبت گریه می‌كند، آیا من و تو باید چه كنیم ؟ افسوس كه عمر گذشت و نفهمیدیم ؛ قدر ندانستیم و باختیم ؛ َرحِمَ الله مَنْ أحیا أمْرَنا ! هر هیئتی كه روز بیست و یكم بیرون بیاید، ( حركت آن هیئت ) احیای امر امیرالمؤمنین است . امام ششم فرمود : خدایا ! آن رحمتت را بر آن كسی بفرست كه امر ما را زنده كند ؛ آن رحمت چه رحمتی است ؟ ورحمة ربّك خیر ممّا یجمعون . آن هیئت بیرون آمد ، این رحمت را برد ، آن دیگری بیرون نیامد ، این رحمت را از دست داد .

افسوس كه عظمت و اهمّیت این مصیبت ، نه قابل وصف است و نه قابل درك ! من مبهوتم كه چه بگویم ؟!

در غزوه‌ی احد ، نود جراحت به بدنش رسید ؛ پیغمبر به عیادت او آمد ، دید ( جراحت‌ها را ) فتیله می‌كنند ، جراحت‌ها بدن را سوراخ سوراخ كرده است و داخل این جراحت‌ها فتیله وارد می‌كنند ؛ وقتی كه چشم رسول خدا به این منظره افتاد ، به صدای بلند گریه كرد ! ( امیر المؤمنین ) گفت : یا رسول الله ! همه‌ی این‌ها سهل است ، همه در راه خدا سهل است . . . .

صبح نوزدهم (ماه رمضان به مسجد ) آمد و قاتل خود را بیدار كرد و فرمود : خبر دارم كه زیر ردا چه مخفی كرده‌ای . بعد در محراب ایستاد ؛ آن روز در نماز خویش ، سوره‌ی انبیاء را خواند ؛ یعنی چه ؟ یعنی یك صد و بیست و چهار هزار پیغمبر ، همه دور این محراب‌اند . سپس به سجده رفت و سر از سجده برداشت ؛ جبرئیل امین وحی خداست . قرآن بخوانید تا بفهمید جبرئیل كیست ! علّمه شدید القوی ذو مرّة فاستوی وهو بالأفق الآعلی ؛ چنین كسی میان زمین و آسمان سه جمله دارد و هر جمله‌ای هم با والله ( همراه شده است ) . این جاست كه عقل شیخ انصاری ، شیخ طوسی ، شهید اول و ثانی مبهوت است . وقتی ضربت به آن سر وارد شد ، جبرئیل بین زمین و آسمان گفت : تهدّمت والله أركان الهدی ! این كلام امین وحی خداست ؛ تهدّمت والله أركان الهدی ؛ قسم به ذات قدّوس خدا كه اركان هدایت خراب شد . كلمه‌ی دوم كه من از گفتن آن عاجزم تا چه رسد به درك آن ! گفت : إنطمست والله نجوم السّماء وأعلام التقی ؛ همه‌ی عَلَم‌های تقوا خاموش شد و نور و بهاء ستارگان آسمان هم رفت ! كلمه‌ی سوم كه عقل را مبهوت می‌كند این است : إنفصمت والله العروة الوثقی ؛ به ذات خدا قسم كه عروه‌ی وثقی پاره شد ! این عروه‌ی وثقی كه شب بیست و یكم پاره شد چیست ؟ قرآن را بخوانید تا بفهمید : فمن یكفر بالطاغوت ویؤمن بالله فقد استمسك بالعروة الوثقی ؛ معنی این جمله این است كه در این ضربت ، ایمان به خدا به كلّی منفصم شد !

آیا روز بیست و یكم چه روزی است ؟ إنفصمت والله العروة الوثقی ؛ وقتی كه چنین ضربتی به سر رسید ، جبرئیل میان زمین و آسمان ، اعلانش این بود و هر سنگی را كه از زمین برداشتند ، خون جوشید ، امّا خود او گفت : فزت و ربّ الكعبة ! غوغایی است ! و همان كسی كه در آن ضربت گفت : فزت و ربّ الكعبة ، وقتی جنازه‌ی زهرا ( سلام الله علیها ) را تحویل پیغمبر داد ، گفت :

نفْسی علی زفراتها محبوسة *** یا لیتها خرجت مع الزفرات !

ای كاش علی مرده بود !

اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه، فی هذه الساعة وفی کل ساعة ولیا وحافظا وقائدا وناصرا ودلیلا وعینا حتی تسکنه أرضک طوعا وتمتعه فیها طویلا.

.................
پایان پیام/ ۲۱۸