به گزارش خبرگزاری اهلبیت (ع) ـ ابنا ـ نماز جمعه مسجد جامع امام علی (ع) به امامت حجت الاسلام والمسلمین دکتر ترابی در هامبورگ برگزار شد.
مشروح سخنان دکتر ترابی در خطبههای نماز جمعه هامبورگ به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله ربّ العالمین و الحمد لله الذی لا مُضادّ له فی مُلکه و لا مُنازِعَ لَهُ فی أمره. الحمدالله الذی لا شریک لَهُ فی خلقه ولا شبیه لَهُ فی عَظَمَتِه (جزء من دعاء الإفتتاح) وصلّی الله علی سیدّنا ونبیّنا محمّد صلّی الله علیه وعلی آله الطاهرین واصحابه المنتجبین.
عبادالله! أُوصیکم و نفسی بتقوی الله و اتّباع امره و نهیه.
در این جلسه به جمع بندی مباحث اسلام و شریعت میپردازیم. در جلسات پیشین این نتیجه به دست آمد که دین اسلام دارای شریعتی جامع در همه زمانها و مکانها و برای همه انسانهاست و دانش فقه نقش اصلی را برای بیان این شریعت جامع و فراگیر عهدهدار است. لذا فقهاء با تلاشهای بسیار زیاد، آن هم در سخت ترین شرائط درصدد بودهاند که احکام الهی را از منابع استنباطی به دست آورند و راه و قانون زندگی مسلمانی را نشان دهند. دست یابی به قواعد و ضوابط قوانین الهی باید با اجتهاد فقیهانه و عمیقانه صورت گیرد و این همان راه مطمئنی است که ما را به شریعت اسلام میرساند. علم فقه دانشی است که با چند علم دیگر مانند اخلاق، عرفان عملی و تربیت رابطهای تنگاتنگ دارد و حتی بر یکدیگر به لحاظ نتیجه اثر میگذارند. البته به نظر میرسد باید و نباید در علم فقه تا پایان عمر این دنیایی مورد نیاز میباشد و نمیتوان زمانی خود را از آن بینیاز دانست. پس اگر انسانی درصدد آن است که خود را به کمال برساند، هر کدام از این علوم نقش تکمیلی را دارد. به عنوان مثال گفته شد که فضایل اخلاقی در استفاده بهتر از احکام فقهی نقش ایفا میکنند؛ مثلاً کسانی که از راستی، درستی و صداقت، عفت، بخشش، خضوع و خشوع برخوردارند، از اعمال عبادی که در شریعت مشخص شده است بیشتر بهرهمند میشود. چه اینکه وجود رذائل اخلاقی مانند دروغ، کینه، کبر و... مانع بزرگی برای مقبولیت عمل خواهد بود. همین رابطه را در نسبت به تاثیر فقه در به وجود آوردن فضائل و دوری از رذائل میبینیم؛ زیرا اعمال عبادی، باعث میشود انسان از ارزشهای اخلاق بیشتری برخوردار گردد؛ به عنوان مثال اگر کسی نماز بخواند، همین نماز او را از فحشا و منکر دور میکند و اگر آداب نماز را بیشتر مورد توجه قرار دهد، آرامش او هم بیشتر خواهد بود و مرتبه این آرامش روحی چه بسا برای برخی انسانها دائمی و همیشگی خواهد بود. قرآن کریم هم بر این نکته تاکید میکند: «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری» و در آیه دیگر میفرماید: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ».
در خصوص رابطه فقه با عرفان عملی هم موضوع به همین صورت است؛ عارف سالک با دقتهایی که در انجام احکام فقهی از خود نشان میدهد بهرهاش از فقه بیشتر از دیگران خواهد بود. او با مراقبتهای ویژه و محاسبه نفس، تلاش میکند از احکام استحبابی و هر آنچه که پیروی محض از خدای متعال را نتیجه دهد، قرب و نزدیکی معنوی خود را به خدای متعال در هر روز و لحظه افزایش دهد. عارف نیاز به شریعت اسلام را برای سلوک عارفانه خود تا پایان عمر ضروری میداند و لحظهای از آن فاصله نمیگیرد.
میان دانش فقه و تربیت رابطه بسیار روشنتر است؛ زیرا تاثیر فقه در تربیت و شکوفا شدن استعدادها به قدری عمیق است که در انجام هر وظیفه شرعی این نتیجه تربیتی به دست میآید و بلکه فقه برای شکوفایی همه استعدادها و ظرفیتهای وجودی نقشی بیبدیلی دارد و تاثیرش بسیار برجسته خواهد بود.
در خصوص رابطه حق و تکلیف در شریعت اسلامی این نتیجه به دست آمد که هر جا تکلیف باشد حق هم خواهد بود و این دو نسبت به هم ملازمه دارند و دو روی یک سکه میباشند. البته این مطلب در رابطه با حق الناس بسیار واضح و روشن است؛ زیرا اگر فردی نسبت به کسی تکلیفی داشته باشد، آن دیگری حقی بر فرد اول خواهد داشت؛ مانند حق و تکلیف زن و شوهر و یا والدین نسبت به فرزند و بالعکس و یا رابطه میان مردم با حکومت و مانند آنها. اما احکامی که حق الله است مانند نماز، این طور نیست که تکلیف بر عهده انسانها سودی برای خدای متعال داشته باشد؛ بلکه خدای متعال برای هدایت انسانها بر همه آنها لطف نموده و از طریق پیامبرانش راه سعادت را نشان داده، در عین آنکه همه انسانها را از مواهب و نعمتهای وجودی بهرهمند ساخته است. آنچه در این میان مهم میباشد این است که تکالیف الهی در شریعت اسلام، الطاف الهی است که اگر وجود نداشت، بشر مسیر زندگی خود را به درستی نمیشناخت.
از نکات قابل توجه اینکه همه مکلفین تا پایان عمر نیاز به شریعت دارند؛ حتی کسانی که به قرب الهی رسیدند نیز باید به تکالیف فردی و اجتماعی خود عمل کنند و بلکه آنان که درجات و مراتب کمال را طی کردهاند به شریعت بیشتر نیازمندند؛ زیرا آنها مانند کسی هستند که پلههای بسیاری را پیمودهاند. قطعا چنین فردی باید حفاظت بیشتری از خود داشته باشد؛ چون خطر بیشتری او را تهدید میکند. لذا در صورتی که کبر و عجب و خودپسندی در فرد ایجاد شود سقوط خواهد کرد.
از دیگر نکات مهم درباره شریعت آنست که باید به همه احکام و قوانین الهی توجه داشت تا تحلیل جامع و کاملی بتوان از آن ارائه داد. بیشک مجموعه احکام الهی و شریعت اسلام برای هدایت و راهنمایی انسانها است تا در مسیر انحراف قرار نگیرند و البته در صورتیکه انسانها تخلف کنند، باید جریمه آنرا پرداخت کنند که این در نظامهای اجتماعی امری طبیعی است. بنابراین در پاسخ کسانی که شریعت محوری اسلام را ترویج خشونت میدانند باید گفت که اینها با الفبای اسلام آشنا نیستند. البته آنانی که به نام اسلام ترویج خشونت میکنند بدون شک یا جاهلند و یا دست نشاندههای مخالفان اسلام میباشند. به هر حال شریعت اسلام برای قانون شکنان و کسانی درصدد ایجاد هرج و مرج در جامعه هستند، مانند دیگر نظامهای اجتماعی مجازات گذاشته و این امر برای اینکه جوامع بشری به درستی مدیریت شود، معقول و ضروری است.
در رابطه با شریعت اسلام و اخلاق، عرفان عملی و تربیت مباحث دقیقی مطرح است و اجمالش آنست که شریعت به معنای دانش فقه که به شرح وظائف فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی مسلمانها میپردازد، رابطهای تنگاتنگ با اخلاق و معنویت دارد و بلکه در حقیقت نوعی تعامل و تاثیرپذیری متقابل میان آنها وجود دارد؛ چه اینکه همین رابطه میان شریعت و عرفان عملی و تربیت وجود دارد و از نظر اسلام هر آنچه که به تحقق شخصیت انسان کمک میکند و نقش ایفا مینماید مانند عقاید، اخلاق و اعمال و به تعبیر دیگر جهان بینی و ارزشهای انسانی اعم از اخلاقیات و کردار رابطهای منطقی با یکدیگر دارند که در جای خود با عنوان رابطه بایدها و هستها و یا جهان بینی و ایدئولوژی به نحو تفصیل درباره آن مباحثی مطرح میباشد. پس همه اینها در تکوین شخصیت انسان و تکامل به سوی فلسفه آفرینش کمک میکند.
نتیجه مباحث درباره دیدگاه اسلام در حوزه شریعت آنست که شریعت به معنای مجموعه قوانین و ضوابط زندگی برای مشخص کردن رسالت زندگی جزء دین اسلام است و از عوامل مهم تشکیل دهنده شخصیت انسان به شمار میرود و خداوند، توسط پیامبر اکرم (ص) قانون و راه برای ما مشخص نمود تا انسان در مسیر گمراهی قرار نگیرد و آدمیان در مسیر سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت قرار گیرند و خود را به مقصد نهایی از خلقت که قرب الهی و مظهریت جلال و جمال الهی برسانند.
.................
پایان پیام/۲۳۱