به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ "رافضی" کلمهای آشناست که گروههای تکفیری برای طعنه زدن به شیعیان، آنان را به این نام میخوانند؛ البته رافضی خواندن شیعیان مختص قرون اخیر نبوده و به استناد تواریخ، از صدر اسلام چنین اقدماتی سابقه داشته است.
دشمنان اهلبیت(ع) در عصر بنی امیه برای ابراز عداوت خود، اصطلاح رافضی را نسبت به شیعیان به کار برده و رافضی بودن را جرمی نابخشودنی اعلام میکردند. در حدیثی آمده است که ابوبصیر به امام باقر(ع) عرض کرد: فدایت گردم، ما را به نامی لقب دادهاند که زمامداران اموی به واسطه آن ریختن خون، غارت مال و شکنجه شیعیان را مباح میدانند. امام فرمودند: آن نام چیست؟ ابوبصیر گفت: آن نام "رافضی" است.
یکی از معانی لغوی رافضی "رد کننده" و "رها کننده" است و گروههای تندرو با به کار بردن این کلمه، قصد دارند که شیعیان را "رها کنندگان دین" یا "رد کنندگان خلافت" به جهانیان معرفی نمایند.
هدف از چنین اقدامی، مباح کردن خون شیعیان است و آنان با مرتد خواندن پیروان اهلبیت(ع) به دلیل عقاید کفر آمیز آنان(!)، کشتن شیعه را نه تنها گناه ندانسته بلکه موجب ترفیع درجات قاتل شیعه در فردوس برین و همنشینی با پیامبر(ص) بر سر سفره طعام میدانند!!
توسل و زیارت قبور، یکی از عقاید اسلامی است که گروههای تروریستی ـ تکفیری بشدت به مخالفت با آن پرداختهاند. حساسیت این موضوع تا آنجا افزایش مییابد که حتی داعش ـ یکی از گروههای تکفیری ـ سخنانی مبنی بر تخریب خانه کعبه و بارگاه ملکوتی پیامبر عظیم الشان(ص) به میان آورده است.
در موضوع زیارت قبور، آنان رفتن بر سر مزار مردگان را حرام دانسته و توسل به غیر خدا میدانند که موجبات شرک یک مسلمان را فراهم میسازد.
با این وجود، انتشار تصویر سرکرده یکی از گروههای تروریستی و تکفیری به نام سپاه صحابه ـ که در رأس قاتلان شیعیان در پاکستان قرار دارد ـ بر سر مزار مادر خود، امری تعجب برانگیز است که اینک سوژه جدید شبکههای اجتماعی در این کشور شده است.
به گزارش خبرنگار ابنا از کراچی پاکستان، در سمت راست تصویر زیر «اورنگزیب فاروقی» یکی از سرکردگان سپاه صحابه پاکستان دیده می شود که با دستاری مشکی به زیارت قبر مادر خویش آمده است.
پس از آنکه این تصویر بر روی خروجی صفحه رسمی سپاه صحابه پاکستان در شبکه اجتماعی فیسبوک قرار گرفت؛ بسرعت با عناوینی همچون «سندی بر کفر کافران» در میان شیعیان بازنشر داده شد.
اگر قرار باشد اورنگزیب فاروقی را با ترازوی عدل تکفیریون محاکمه نماییم؛ حکم وی تنها اعدام است، آنهم با روش انتحار و اعمال شاقه(!) چراکه وی مشرک شده و از دین اسلام خارج گردیده است.
اولین کسانی که رافضی خوانده شدند چه کسانی بودند؟
خدمت امام صادق علیه السلام گزارش دادند که امروز نزد «ابن ابی لیلی» قاضی کوفه، «عمار دهنی» برای شهادت حاضر شد. ولی قاضی شهادتش را نپذیرفت و گفت: "ما تو را می شناسیم ، تو رافضی هستی".
عمار از این سخن پریشان شد و لرزه بر اندامش افتاد و اشکش جاری گردید و از جای برخاست. قاضی که چنین حالی را در او دید گفت: "تو مرد دانشمندی هستی ، اگر بدت می آید که به تو رافضی گفته شود، از رفض اظهار تنفر کن تا از برادران ما بشوی".
عمار گفت: "تأثر من از این نیست؛ بلکه گریه من برای خودم است و برای تو. برای خودم می گریم ، چون تو برای من ، مقامی عالی قائل شدی که من شایسته آن مقام نیستم ؛ تو مرا رافضی خواندی ، در صورتی که سرور من امام صادق علیه السلام چنین فرموده : « نخستین کسانی که رافضی خوانده شدند ، ساحران فرعون بودند . آن ها تا دیدندعصای موسی اژدها گردید ، به موسی ایمان آوردند و فرمان فرعون را زیر پا نهادند و برای هر گونه شکنجه ای آماده شدند . فرعون آن ها را رافضی نامید ، چون دین فرعون را رفض کردند . رافضی کسی است که از آن چه خدا از آن بیزار است ؛ دوری کند وهر چه را که خدای بدان امر کرده اطاعت کند». کجا در این زمان چنین کسی پیدا می شود ؟ من از آن بر خویش می گریم که خدا ازقلب من آگاه شود که من از این نام خوشم آمد ، آن گاه مرا مورد عتاب قرار دهد وبگوید : عمار آیا کسی بودی که باطل ها را لگد زدی و طاعت ها را انجام دادی ؟
سپس از درجات من بکاهد ، اگر بر من آسان بگیرد و یا سزاوار کیفر باشم ، اگر برمن جد بگیرد ، مگر آن که سروران من به داد من برسند".
عمار ادامه داد: "و چرا بر تو می گریم؟ چون که گناهی بزرگ مرتکب شدی و مرا به دروغ لقبی دادی. من از عذاب خدای بر تو می ترسم ، زیرا شریف ترین نام ها را به من دادی ، ولی به صورت پست ترین نامش در آوردی. پیکرت چگونه می تواند عذاب این کلمه ات را تحمل کند؟".
هنگامی که امام ششم از گفته های عمار و دلیری و فداکاری او آگاه شد ، فرمود: "اگر عمار گناهانی از آسمان و زمین بزرگ تر داشت ، بر اثر این حق گویی گناهانش پاک شد و حسناتش نزد پروردگار در افزایش خواهد بود".
منبع: بحارالانوار، ج 65 ، ص 156 .
...............................
پایان پیام/ 226-124