خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

چهارشنبه ۷ آذر ۱۴۰۳
۱۱:۵۰
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
چهارشنبه
۱۶ مهر
۱۳۹۳
۱۲:۱۲:۰۵
منبع:
اختصاصی ابنا
کد خبر:
643012

ماجرای خانم معلمی که سر از «جهاد نکاح» درآورد!

یک عضو رها شده از داعش گفت: من به شدت از مردی که برای مبارزان همسر فراهم می‌کرد و از زن درشت هیکلی به نام «ام حمزه» که همواره مرا وادار به هم‌بستر شدن با اعضای داعش می‌کرد؛ متنفر بودم.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ شبکه تلویزیونی "سی‌ان‌ان" در گفتگو با دختر 25 ساله‌ای که خود را خدیجه معرفی می‌کند، به عمق فاجعه سوء استفاده از زنان یا آنچه داعش آن را جهاد نکاح می‌خواند پرداخت.

وی در سوریه متولد شده و دارای تحصیلات دانشگاهی است که در دوره‌هایی نیز در مدارس این کشور به تدریس می‌پرداخت.

حدود سه سال و نیم قبل که اعتراضات علیه دولت سوریه شکل گرفت، از طریق اینترنت با یک مرد تونسی آشنا شد؛ مردی که او را مجاب کرد تا برای عمل کامل به دستورات اسلام به داعش بپیوندد(!) و این رابطه تا آنجا پیش رفت که حتی آن دو در شهر رقه قرار ازدواج می‌گذارند.

با اصرار خدیجه، خانواده‌اش به این شهر نقل مکان می‌کنند و او به توصیه دختر عمویش که در رقه ساکن و همسرش عضو داعش بود، با حقوق ماهیانه 200 دلار جذب پلیس زنان این گروه تروریستی می‌شود.

در ابتدای ورودش به داعش از احساس قدرتی که در این گروه به او دست می‌داده لذت می‌برد، اما با دیدن صحنه‌هایی متوجه می‌شود که آن طور که سرکرده‌های این گروه ادعا می‌کنند، در صدد پیاده ساختن اسلام واقعی نیستند.

از جمله آن صحنه‌ها این بود که اعضای داعش در مقابل دیدگانش، مَردی را سر بریده و پسر 16 ساله‌ای را به صلیب کشیدند.

خدیجه به شدت از مردی که برای مبارزان همسر فراهم می‌کرد و از زن درشت هیکلی به نام «ام حمزه» که همواره وی را وادار به جهاد جنسی (آنچه که داعش آن را جهاد نکاح می‌خواند) با اعضای داعش می‌کرد؛ متنفر بود.

وی رفتار مردان مجاهد را بسیار وحشیانه توصیف کرد و گفت: شبی نبود که زنی را از شدت جراحات وارده در زمان انجام جهاد نکاح به بیمارستان منتقل نکنند.

این عضو رها شده از داعش در توصیف حال و هوای آن روزها همچنین اظهار داشت: در طول این مدت دائما با خود فکر می‌کردم که من برای تن دادن به این افراد ساخته نشده‌ام و توانایی‌های من فقط در این یک مورد خلاصه نمی‌شود.

خدیجه ادامه داد: احساس می‌کردم که انسانیتم به تدریج درحال از بین رفتن است و تمام زندگی‌ام صرف هم‌بستر شدن با مجاهدان شده است.

وی با بیان اینکه مادرم طی تماس‌های مکرر مرا تشویق به جدا شدن از داعش می‌کرد گفت: تمام این موارد دست به دست هم داد تا تصمیم بگیرم از این گروه جدا شوم؛ تصمیمی که مخاطرات خاص خود را داشت.

این عضو رها شده از داعش اضافه کرد: پیش از آغاز حملات هوایی آمریکا به مواضع داعش، از مرز ترکیه موفق به فرار شدم.

خدیجه با اشاره به فشار روحی شدیدی که با فکر کردن به گذشته تلخ خود او را رها نمی‌کند، خاطرنشان کرد: هنوز از تجارب دردناک آن زندگی به طور کامل رها نشده‌ام و مجبورم که به دلیل مسایل امنیتی مخفیانه زندگی کنم.

وی تصریح کرد: اعضای داعش با من کاری کردند که هم اکنون از تمام ادیان و مذاهب متنفرم، آنان به دروغ سنگ اسلام را به سینه می‌زدند.

این عضو رها شده از داعش در پایان ابراز امیدواری کرد: از خدا می‌خواهم روزی بیاید که با بهبود یافتن روحیه و درد روحی‌ام، به مدرسه‌ها بازگردم و تدریس را مجددا آغاز کنم.

....................................
پایان پیام/ 226-265