خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳
۱۶:۱۶
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
سه‌شنبه
۱۴ بهمن
۱۳۹۳
۱۷:۴۶:۴۴
منبع:
اختصاصی ابنا
کد خبر:
669104

نگاه دینی به سیمرغ سی و سوم ـ 7

دغدغه بیداری و اراده خواب آلود / نقد فیلم کوچه بی نام

"کوچه بی نام" سومین درام خانوادگی هاتف علیمردانی است. این کارگردان جوان علاقه زیادی به فیلم سازی در موضوعات اجتماعی دارد و این بار نیز به نوعی در ادامه همان آثار سینمایی قبلی اش به فیلم سازی پرداخته است. او در این فیلم نسبت به فیلمهای پیشین خود: "به خاطر پونه" و" مردن به وقت شهریور" با انعطاف بیشتری دست به کار ساخت برده است.

آآ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به قلم: سوده موحدی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فیلم سینمایی کوچه بی‌نام به کارگردانی و تهیه‏ کنندگی «هاتف علیمردانی» لابه لای اکران های سی و سومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. آنچه در پی می‏آید نگاهی نقادانه به این اثر است.

مشخصات فیلم کوچه بی‌نام

کارگردان: هاتف علیمردانی - تهیه کننده و نویسنده: هاتف علیمردانی – تصویر برداری: محمود کلاری – تدوین: امیر ادیب ‌پرور – دستیار کارگردان: علي افشين راد - عکس: محمد بدرلو - طراح صحنه و لباس: اصغر نژادايماني – صدابردار: محمود خرسند - برنامه ريز: علي افشين راد - بازیگران: فرهاد اصلاني، فرشته صدرعرفايي، امير آقايي، باران كوثري، پانته‌آ بهرام، فرشته صدرعرفايي، مليسا ذاكري، ستاره پسياني، محمدرضا غفاري، عليرضا استادي، فرخنده فرماني‌زاده، حميدرضا محمدي، پروين ملكي، عليرضا علويان، نيوشا جهاني و حسام رحيمي منش.

خلاصه داستان فیلم کوچه بی‌نام

دو خانواده معمولی در يكي از محله‌هاي جنوب شهر تهران زندگي مي‌كنند و درگير اتفاقاتي مي‌شوند که در ظاهر روزمره و عادی به نظر می آیند، اما دارای لایه های پنهان و ابعاد شناختی فراوانی هستند.

درباره کارگردان فیلم کوچه بی‌نام

کوچه بی‌نام سومین درام خانوادگی هاتف علیمردانی است. این کارگردان جوان علاقه زیادی به فیلم سازی در موضوعات اجتماعی دارد و این بار نیز به نوعی در ادامه همان آثار سینمایی قبلی اش به فیلم سازی پرداخته است. او در این فیلم نسبت به فیلمهای پیشین خود: "به خاطر پونه" و" مردن به وقت شهریور" با انعطاف بیشتری دست به کار ساخت برده است.

نقد فیلم کوچه بی‌نام

این فیلم از یک قصه اجتماعی برخوردار است. طبقه متوسط جامعه را به گونه ای به تصویر کشیده که لایه های تودرتوی اجتماع را با خود همراه می سازد و تعداد زیادی از مخاطبان می توانند با این فیلم هم ذات پنداری کنند. فیلم رئال است و آدم هایش، افرادی هستند که به راحتی در جامعه قابل مشاهده اندکوچه بی‌نام روایتگر اتفاقاتی است که برای یک خانواده رخ می دهد ولی هدف او این بار بیشتر بررسی و آسیب شناسی معضلات دختران جوان است.

فیلم شروع خوبی داشت و از همان سکانس های آغازین می شد به برخی از دغدغه های کارگردان پی برد. کوچه بی‌نام کوچه ای که به عنوان لوکیشن اصلی در آن جا تصویربرداری شده بود و تکرارنمایش عنوان کوچه در چند پلان مختلف؛ با داستان فیلم هم خوانی قابل ملاحظه ای داشت. 

سینمای اجتماعی گونه ای موثر است که نقاط قوت و ضعف جامعه را به تصویر می کشد و بسیار مورد توجه کارگردانان و مخاطبان قرار می گیرد. به واقع باید اذعان داشت که یکی از محاصن فیلم علیمردانی دید بی طرفانه ای است که در نشان دادن اجتماع به کار گرفته است. ولی نکته مهم این است که آیا کشش فیلمنامه به این اندازه ای هست که از پس تحلیل و نتیجه گیری این دغدغه های اجتماعی برآید؟ آیا مخاطب با طرح این سلسله پرسش ها به نتیجه درست و معقولی می رسد؟ آیا مخاطب با دیدن این معضلات به فکر فرو می رود و یا فقط به یاد مشکلات خودش می افتد؟ فیلمنامه او پر از دغدغه های اجتماعی است، اما از جسارت لازم برخوردار نیست، فیلم سوژه خوبی دارد و به معضلات خانواده ها می پردازد اما راه حل های کامل یا حداقل نسبی تامی برای آن ارائه نمی دهد. هر چند در دیالوگ هایی که بین "حاج مهدی" و همسرش رد و بدل شد و یا هنگامی که دخترش "محدثه" را نصیحت می کرد گفت که "هیچ فکری و هیچ حرفی در دنیا ارزش جنگیدن را ندارد"، ولی به واقع اصلا کافی نبود.

ضعف دیگر فیلمنامه، در مورد پردازش موضوع تقابل سنت و مدرنیته است. موضوع احترام به عقاید و افکار دیگران و اهمیت زندگی مسالمت آمیز در کنار یکدیگر؛ حائز اهمیت است. در این فیلم هم به اختصار نشان داده شد که در صورت وجود احترام، هر یک از طرفین از لجاجت دست بر می دارند و یک یا چند قدم عقب می نشینند. به طوری که در فیلم می بینیم مادر که از ابتدا با رفتار و حرکات و ظاهر "محدثه" برخورد می کرد، در سکانس های پایانی متوجه می شود که باید به عقاید دخترش احترام بگذارد تا حدی که در مسجد و در جمع دوستانش او را معرفی می کند که باعث تعجب "محدثه" می شود و هم در جواب یکی از دوستانش، می گوید هر کس را در قبر خودش می گذارند. این حرکت هر چند که حالتی شعاری داشت و اصلا علت این تحول ناگهانی مشخص نشد، اما نکته حائز اهمیت آن این است که اگر احترام به عقاید و افکار دیگران بدون امر به معروف باشد و احترام را "کاری به کار کسی نداشتن" معنا کنیم، به واقع در اشتباهیم. مخصوصاً در این فیلم که حول محور خانواده می چرخد و می دانیم که اعضای خانواده مخصوصا پدر و مادر در قبال آینده و سرنوشت فرزندانشان مسئول هستند. پر واضح است در صورتیکه فیلمنامه بخواهد بر اینگونه احترام و زندگی مسالمت آمیز تاکید کند راه را به اشتباه پیموده است.

با نگاهی گذرا به شخصیت و ماجرای "محدثه" نیز با تناقض هایی در رفتار او مواجه می شویم. چه طور می شود این شخصیت که دلباخته "بابک" است و رویای خارج رفتن را در ذهن می پروراند و به سبک زندگی فعلی که با آن درگیر است مضحکانه می نگرد؛ به یکباره و یا در خوشبینانه ترین حالت با چند کلام پدر نسبت به اشتباه خود آگاه و متنبه می شود و رابطه اش را با "بابک" به سادگی به هم می زند.

نکته دیگری که ضروری است به آن پرداخته شود به تصویر کشیدن شخصیت مذهبی همسر "حاج مهدی" است. علیمردانی در نوع نگاه و شخصیت پردازی او به عنوان یک کاراکتر مذهبی و سنتی، همچنین خلق موقعیت های مذهبی موفق نبوده است. در شرایطی که عده ای بی رحمانه به تحلیل جلوه های بارز سنت می پردازند، آیا عادلانه است پیامی از موقعیت های مذهبی موجود در فیلم ها بگیریم که حالتی شعاری داشته و سوژه مضحکه مخاطب شود؟ همچنان که متاسفانه در چندین سکانس، از جمله حضور زنان در مسجد و هنگام خواندن دعا و مولودی و... شاهد آن بودیم.

داستان این فیلم به نوعی القا کننده این موضوع است، که رفتار هر کس در زمان حال، حاصل افعال گوناگون در گذشته اوست. به عنوان مثال دلیل آرامش و خونسردی "حاج مهدی" در برابر دخترش "محدثه"، به سالها پیش برمی گردد: زمانی که همسرش در کما بود و بعد از به هوش آمدن او به مخفی کاری افتاد. تاکید همسر"حاج مهدی" در مسائل دینی نیز به زندگی دوباره ای که از خدا گرفته ارجاع دارد. به طوریکه در سکانس های آغازین بر تخت دراز کشیده و روی خود را با کفن پوشانده است. البته شاید کارگردان نمی خواسته چنین مفهومی را به نمایش بگذارد؛ اما آن چیزی که بر پرده دیده می شود ملاک قضاوت و ادراک قرار می گیرد.

فیلمنامه اشکالات زیادی داشت که نادیده گرفتنشان دشوار است. عدم ربط بعضی صحنه ها به اصل داستان توی ذوق می زد. به عنوان مثال سکانس افتادن نوه "حاج مهدی" در چاه و یا رفتار عجیب زن همسایه در واکنش به خبر سقوط هواپیما از تلویزیون، ربط مشخصی به داستان نداشت و چه بسا بودن و یا نبودن آن هم بر داستان بی تاثیر بود.

خانواده مناسب ترین بستر برای تامین امنیت و آرامش روانی است. از این رو پسندیده نیست فیلم هایی که در این زمینه ساخته می شوند و مدعی دغدغه هایی همانند تحکیم بنیان خانواده هستند، برای نشان دادن یک معضل به عادی سازی یک حرکت  ناپسند دیگر روی بیاوردند. "روابط خصمانه" و "زخم زبان های مکرر" خواهران – سه دختر حاج مهدی - و احساسی از نارضایتی که نسبت به هم داشتند، فضای زیبایی را خلق نکرد.

علیمردانی در این فیلم از چهره های حرفه ای بیشتری نسبت به دو فیلم قبلی اش استفاده کرده است. از حق نباید گذشت که این فیلم پر از بازی های خوب است. بازی ها گیرا و هوشمندانه بود؛ شخصیت ها چینش خوبی داشتند و باور پرسوناژها برای تماشاگر کاملاً ممکن و راحت بود. به واقع که بازیگران فیلم به سهم خود در بار"دراماتیک" اثر نقش داشتند. از جمله نقاط قوت کوچه بی‌نام تصویربرادری خوب آنست. نماهای دقیق و قدرتمند به لحاظ حرفه ای و هنری، کیفیت فنی بالای فیلم را به رخ می کشید.

این فیلم از قدرت کارگردانی و بازی قابل قبولی برخوردار است؛ اما متاسفانه داستان های بسیار ابتدایی و گاه تکراری فیلمنامه نویس لابه لای قصه اصلی برای پر کردن حفره های فیلمنامه، باعث شده در عین انتخاب سوژه خوب، فیلمنامه در حد متوسط باقی بماند.

برای دیدن لینک این نقد در سایت "هنر اسلامی" اینجا را کلیک کنید.

.......................

پایان پیام/ 272