به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ ۵۰ روز از ربودن ۳۱ مسافر شیعه از هزاره افغان در شاهراه کابل-قندهار میگذرد و هنوز از سرنوشت گروگانها، محل نگهداری آنها و هویت گروگانگیرها جزئیاتی به دست نیامده است.
مقامهای حکومت افغانستان برای رهایی این گروگانها هم از طریق وساطت بزرگان محل و هم از راه عملیات نظامی پیش رفتهاند که به نتیجهای نرسیده و هیچ نوع تماسی با گروگانگیرها و گروگانها در این مدت برقرار نشده است.
آیت الله العظمی محقق کابلی از مراجع عالیقدر شیعیان در افغانستان اعلام کردند که گروه داعش مسؤول ربوده شدن دهها مرد و پسر شیعه در ماه فوریه است.
ایشان گفتند: دو نفر از سرکردههای سابق طالبان که با داعش اعلام همبستگی کردهاند مسؤول ربوده شدن ۳۱ نفر از اعضای جامعه اقلیت شیعه هزاره هستند.
این نخستین بار است که یک مرجع تقلید دست داشتن داعش را در ربوده شدن افراد در افغانستان تایید میکند.
در پنجاهمین روز این آدمربایی فعالان مدنی، شهروندان کابل و بستگان ربوده شدهها در پارک زرنگار کابل، به خاطر جلب توجه حکومت حدود هزار بادکنک را به آسمان فرستادند.
به رغم سکوت دولت در مورد سرنوشت ۳۱ مسافر ربوده شده، فعالان مدنی و شهروندان افغان در داخل و خارج از کشور تجمعاتی برگزار کردهاند. در کابل پایتخت افغانستان دو چادر تحصن از ۹ روز پیش به این برپا شده است.
معصومه: «پسرانم، سید رضا ۱۵ و سید گوهر ۳۰ ساله و یکی از نزدیکانم در جمع گروگانها هستند. رفته بودند ایران برای کار که رد مرز شدند و میخواستند کابل بیایند. از قندهار زنگ زدند که ما به طرف کابل حرکت میکنیم و بعد گوشیشان قطع شد، حالا پنجاه روز میشود که خبری از آنها ندارم. خواهش میکنم که حتما حتما باید رها شوند، تا رها نشوند در همین چادر هستیم، یا اسیران ما را بدهند یا ۳۱ خانواده را بکشند.»
سرور: «دو برادرزاده و پسرکاکایم در جمع ربوده شدهاند. ساعت دو روز دوشنبه از ایران آمده بودند و زنگ زدند که ما عصر کابل میرسیم، ساعت ۳ تلفنشان خاموش شد و تا فردا خاموش بود، فردایش هم تا شام منتظر بودیم ولی هیچ خبری نشد تا اینکه تلویزیون و رادیو اعلان کرد که ۳۱ نفر در راه زابل ربوده شدهاند. از آن وقت تا حالا هیچ نمیدانیم که چه کسی آنها را برده، چرا برده و کجا برده است.»
«مادر یوسف هستم، یوسف ۲۳ ساله است و در دانشگاه هرات مهندسی میخواند و سال اول را تمام کرده بود و برای امتحانات رفته بود و امتحان را سپری کرد و وقت برگشت در راه ناپدید شد و دیگر ندیدم. همکلاسیهایش زنگ میزنند که یوسف قبول شده و باید سر درس خود بیاید، اما نیست که سر درس خود برود. تا پسرم بیاید اینجا به تحصن ادامه خواهم داد. تا نیاید جایی نمیروم. ریش سفیدان و بزرگان محل و فعالان مدنی زیاد تلاش کردند اما دولت هیچ کاری نکرده است و ما هم راضی نیستیم.»
علی محمد: «برادرم خدابخش ۳۲ ساله، در جمع ربوده شده است. رفته بود هرات برای کاری وقت برگشت به دست آدمرباها افتاد. بعد از آن دیگر هیچ خبری از او ندارم. مسئولان دولتی کاری نکردهاند. چند روز پیش عبدالله عبدالله آمد و یک حرفی زد و رفت و حرفی نزد که قناعت کنیم. تا وقتی که مسافران ما به همین چادر نیایند ما به تحصن خود ادامه میدهیم. هر قدر که دوام کند.»
احسان: «پدرم محمد حسین، در جمع ربوده شدهها است. ساعت یازده چهارم حوت آخرین باری بود که با او صحبت کردم و حالا پنجاه روز گذشته برنگشته است. عصر روزی که از هرات حرکت کرد ساعت چهار و نیم در کابل من سر راهش رفته بودم ولی هشت و نیم خبر شدم که این اتفاق افتاده است، از همان شرکت مسافری بلیط گرفته بود که آدمرباها مسافران آن را ربودند. مسئولان گفتند که ما را در مورد پیشرفتها در جریان میگذارند اما ما هنوز بیخبریم و دیگر تحمل به سر رسیده است.»
عبدالقادر: «داماد من در جمع گروگانها است، رفته بود قندهار و میخواست پاسپورت و ویزا بگیرد و برای کار برود ایران، موفق نشده بود که ویزا بگیرد و میخواست خانه برگردد. آن روز زنگ زد و گفت که میآیم کابل، بعد هرچه زنگ زدم تلفنش خاموش شده بود. در این مدت تلاش زیاد کردیم ولی هیچ خبری از دامادم نیست. سه روز پیش نمایندههای زابل برای ما خبر دادند که گروگانها زندهاند و امیدواریم که رها شوند.»
...............
پایان پیام/ ۲۱۸