به گزارش خبرگزاری اهل بیت (ع) - ابنا - هواپیمای مسافربری ایرباس ایرانی که صبح روز دوازدهم تیرماه 1367 از فرودگاه بندر عباس به مقصد دبی در حال اوج گیری بود بدون اخطار قبلی توسط دو فروند موشک استاندارد که از عرشه رزم ناو آمریکایی وینسنس شلیک شد در مرز ایران سرنگون گردید و همه 290 سرنشین آن در این جنایت آشکار جان باختند.
امپریالیسم خبری توسط آمریکا و پوشش خبری دروغین آمریکا
سی ان ان در اولین بخش خبری خود پس از واقعه تنها به ذکر این موضوع پرداخت که در جریان واحد های نظامی امروز ایرانی و آمریکا یک هلیکوتر آمریکایی و یک هواپیمای ایرانی سرنگون شدند.
بی بی سی ساعتی بعد در بخش خبری خود به این خبر افزود : ایران ادعا میکند این هواپیما نظامی نبوده است.
در اوایل شب تلویزیون ای وی سی در بخش خبری ضمن تکذیب سرنگونی هلیکوپتر امریکایی توسط قایق های تندروی ایرانی و اعلام آنکه یک هلیکوپتر آمریکایی به دلیل نقص فنی در دریا سقوط کرده است. تلویحا اعلام کرد که به دلیل وضعیت فوق العاده ناشی از درگیری نظامی میان واحد های دو طرف و ترافیک خطوط مخابراتی احتمالا ناو وینسنس موفق به هشدار به هواپیمای ایرانی نشده است و یک هواپیمای مسافربری سرنگون شده است.
در تمام موارد رسانه ها اظهارات مقامات آمریکایی را بیان می کردند که آنها نیز در هر مرحله تلاش میکردند افکار عمومی را به گونه ای گمراه سازند تا وجهه ی دولت ریگان کمترین آسیب را ببیند.
ادعاهای عجیب مسئولان آمریکایی
هواپیمای مسافربری ایرباس ایرانی به جای یک هواپیمای اف 14 اشتباه گرفته شد (در حالی که این هواپیما حداقل 10 بار بزرگتر از هواپیماهای جنگی است)
در اثر یک اشتباه فنی سیستم راداری ناو هواپیمای مسافربری را هواپیمای جنگی تشخیص داد که در حال حمله به ناو میباشد.
این ادعا در مرحله بعدی تغییر ماهیت یافت.
هواپیمای مسافربری در حال پایین آمدن به سوی رزم ناو بوده است و از بیم یک حمله انتحاری به آن شلیک شد.
اما بررسی های اولیه نشان میدهد هواپیما در حال اوج گیری بوده است.
دروغ بزرگ در دادن اخطار و فرستادن هواپیما برای شناسایی
آمریکایی ها گفتند به هواپیمای ایرانی اخطار داده اند اما شواهد نشان میدهد هیچ اخطاری به هواپیما داده نشده و کلیه مکالمات با برج کنترل با علائم مخابراتی کشوری صورت گرفته است.
آمریکایی ها گفتند امکان اعزام هواپیما های جنگی برای شناسایی وجود نداشت در صورتی که رزم ناو آمریکایی حامل هواپیمای جنگی است و به فاصله ی کمی از ناو دوم قرار داشت و میتوانست به سرعت چند هواپیما را به منطقه اعزام کند.
این ادعا ها در حالی گفته میشد که رزم ناو وینسنس پیشرفته ترین رزو ناو آمریکایی ها بوده که تبعا امکان اشتباه یا خطا به حداقل می رسید.
در مرحله آخر سخنگویان دولت آمریکا کوشیدند تا مسئله را خصومت ایرانیان با آمریکا بیان کنند. هر روز از پوشش خبری کاسته می شد تا زمانی که در کمتر از یک هفته دیگر در اخبار غربی ها هیچ مسئله ای از این موضوع حساس باقی نماند. عملکرد واقعی رسانه ها و جرین یک سویه ی اطلاعات و امپریالیسم رسانه ای زمانی مشخص می شود که با یک موضوع مشابه مقایسه می شود.
5 سال پیش از این واقعه یعنی در روز 2 شهریورماه 1362 یک هواپیمای متعلق به هواپیمایی کره جنوبی در حال پرواز اشتباها وارد مرز هوایی شوروی شد. نظامیان شوروی با اخطارهای مکرر از هواپیما خواستند تا از طی مسیر خودداری کند اما پس از مسافتی بالغ بر 500 کیلومتر و 2 ساعت پیشروی در مرز شوروی 3 هواپیمای رهگیری شوروی به هواپیما نزدیک شدند و سعی نمودند توجه خلبان را جلب کنند سرانجام به تصور آنکه توطئه ای صورت گرفته یک موشک به انتهای هواپیما شلیک شد اما هواپیما به دو نیم شده و سقوط کرد.
در این واقعه تمام 270 سرنشین هواپیمای کره ای کشته شدند بلافاصله امواج تبلیغاتی سهمگینی علیه دولت شوروی که از سوی سیاست مداران آمریکایی امپراطوری شیطانی خوانده شد به راه افتاد و تحریم هایی جدی علیه این کشور به اجرا در امد.
دولت شوروی ضمن اعتراف به اشتباه و پرداخت غرامت کلیه مسئولان نظامی را که در این واقعه دخالت داشتند محاکمه نظامی و به زندان های طویل المدت محکوم کرد.
اما این دو واقعه علی رغم مشابهت اصلی در یک عامل یعنی سرنگونی هواپیمای مسافربری توسط نیروهای نظامی و صرفنظر از تفاوت های آشکار، بازتاب های متفاوتی در رسانه های غربی داشت به گونه ای که در مورد هواپیمای کره ای یک جنایت مسلم و در مورد هواپیمای ایرانی یک اشتباه عامل این رخداد ها قلمداد شد.
دو پژوهشگر دو سال بعد دست به پژوهشهایی مشهوری زدند. بر مبنای این پژوهش ثبت پوشش این واقعه یعنی سرنگونی هواپیمای کره ای توسط شوروی و هواپیمای ایرانی توسط امریکا در روزنامه های پرتیراژ آمریکایی کاملا متفاوت بوده است و سرنگونی هواپیمای کره ای دو برابر بیشتر منعکس شده است.
در مورد هواپیمایی کره ای از جملات احساسی استفاده میشد ولی در مورد هواپیمای ایرانی از هرگونه جملات احساسی که احساسات خواننده را برانگیزد خودداری شده است.
در مقایسه عاملان هر دو واقعه در حالی که شوروی ها کاملا منفی نشان داده شدند مقامات آمریکایی کمتر با صفات منفی روبرو شدند.این در حالی است که صفات منفی بیش از همه به ایرانی ها نسبت داده شده است.
نتیجه این پژوهشگران اینگونه است که ملیت پدیدآورندگان واقعه و در واقع خودی و یا غیر خودی بودن آنها عامل اصلی گرایش و جهت گیری تبلیغاتی ابر رسانه هاست. نقش این رسانه ها در شکل گیری افکار عمومی در آمریکا در برابر این واقعه چنان اهمیتی می یابد که چهار روز پس از سرنگونی هواپیمای ایرانی شبکه ی تلویزیونی ای وی سی گزارش داد: نتیجه یک نظرسنجی نشان می دهد آمریکاییان با تمام وجود معتقدند که کار وینسنس در شلیک به هواپیمایی جت ایرانی کاملا توجیه شدنی است و آنها سیاست های ریگان در خلیج فارس را تایید میکنند.
سیاست های امپریالیسم غرب نه تنها برای کشورهای جنوب بلکه در مورد اتباع کشور های شمالی هم به کار میرود.
در دوم دسامبر 1980 چهار راهبه که در السالوادور در حال فعالیت های مذهبی مشغول بودند توسط افراد گارد ملی السالوادور و طرفدار آمریکا با نقشه ی قبلی ربوده و پس از تجاوز به طرز وحشتناکی شکنجه و زنده به گور شدند. رسانه های امریکایی در حالی که اخبار مربوط به یک کشیک لهستانی را با جملات احساسی در راس اخبار خود قرار داده بودند از کنار این واقعه و حتی ترور رهبر مذهبی السالوادور که منتقد دولت طرفدار آمریکا نیز بود به سرعت گذشتند.
جنایت طرح ریزی شده سرنگونی هواپیمای ایرانی و نحوه پوشش خبری آن در جهان نشان داد که کشورهای مستقل باید نظم نوین تک ساحتی ابر رسانه های غربی را از میان بردارند و واقعیت ها و حقایق را بدون عبور از فیلترهای خبری این رسانه ها که منافع مشترکی با این رسانه ها دارند برابر مردم جهان قرار دهند. اما اکنون انقلاب ارتباطات می تواند زمینه ساز این چالش کاذب با امپریالیسنم خبری و منعکس کننده فریاد قربانیان چنین جنایاتی علیه بشریت باشند.
...................
پایان پیام / 300