به گزارش خبرگزاری اهلبیت (ع) ـ ابنا ـ رنج هر انسانی در هر نقطه از جهان، بهخودیخود برای همنوعان اندوهبار است. منظرهی کودکی که در برابر دیدگان عزیزانش جان میدهد، مادری که شادی خانوادهاش به عزا مبدّل میشود، شوهری که پیکر بیجان همسرش را شتابان به سویی میبرد و یا تماشاگری که نمیداند تا لحظاتی دیگر آخرین پرده نمایش زندگی را خواهد دید، مناظری نیست که عواطف و احساسات انسانی را برنینگیزد.
درست است که امروز تروریسم درد مشترک ما و شما است، امّا لازم است بدانید که ناامنی و اضطرابی که در حوادث اخیر تجربه کردید، با رنجی که مردم عراق، یمن، سوریه و افغانستان طیّ سالهای متمادی تحمّل کردهاند دو تفاوت عمده دارد؛ نخست اینکه دنیای اسلام در ابعادی به مراتب وسیعتر، در حجمی انبوهتر و به مدّت بسیار طولانیتر قربانی وحشتافکنی و خشونت بوده است؛ و دوّم اینکه متأسّفانه این خشونتها همواره از طرف برخی از قدرتهای بزرگ به شیوههای گوناگون و به شکل مؤثّر حمایت شده است.
امروز کمتر کسی از نقش ایالات متّحدهی آمریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنبالههای شوم آنان بیاطّلاع است. در کنار این پشتیبانی مستقیم، حامیان آشکار و شناختهشدهی تروریسم تکفیری، علیرغم داشتن عقبماندهترین نظامهای سیاسی، همواره در ردیف متّحدان غرب جای گرفتهاند، و این در حالی است که پیشروترین و روشنترین اندیشههای برخاسته از مردمسالاریهای پویا در منطقه، بیرحمانه مورد سرکوب قرار گرفته است. برخورد دوگانهی غرب با جنبش بیداری در جهان اسلام، نمونهی گویایی از تضاد در سیاستهای غربی است.
لشکرکشیهای سالهای اخیر به دنیای اسلام که خود قربانیان بیشماری داشت، نمونهای دیگر از منطق متناقض غرب است. کشورهای مورد تهاجم، علاوه بر خسارتهای انسانی، زیرساختهای اقتصادی و صنعتی خود را از دست دادهاند، حرکت آنها به سوی رشد و توسعه به توقّف یا کندی گراییده، و در مواردی دهها سال به عقب برگشتهاند؛ با وجود این، گستاخانه از آنان خواسته میشود که خود را ستمدیده ندانند. چگونه میتوان کشوری را به ویرانه تبدیل کرد و شهر و روستایش را به خاکستر نشاند، سپس به آنها گفت که لطفاً خود را ستمدیده ندانید! به جای دعوت به نفهمیدن و یا از یاد بردن فاجعهها، آیا عذرخواهیِ صادقانه بهتر نیست؟ رنجی که در این سالها دنیای اسلام از دورویی و چهرهآرایی مهاجمان کشیده است، کمتر از خسارتهای مادّی نیست.
جوانان عزیز! من امید دارم که شما در حال یا آینده، این ذهنیّت آلوده به تزویر را تغییر دهید؛ ذهنیّتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است. به نظر من نخستین مرحله در ایجاد امنیّت و آرامش، اصلاح این اندیشهی خشونتزا است. تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلّط باشد، و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود، و تا روزی که منافع دولت ها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشههای خشونت را در جای دیگر جستجو کرد.» ( بخش هایی از نامه دوم مقام معظم به جوانان غربی در تاریخ ۱۳۹۴/۰۹/۰۸)
مقام معظم رهبری در 8 آذرماه سال جاری در پی وقوع حوادث تروریستی در چندین نقطه پاریس و ایجاد موجی از اسلام هراسی در کشورهای غربی اقدام به نگارش دومین نامه خود به جوانان غربی کردند و از آن ها خواستند که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرفبینی و استفاده از تجربههای ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پیریزی کنند.
این نامه و بازتاب های جهانی آن یکی از مهم ترین حوادث سال 1394 بود چنان که بسیاری از تحلیلگران معتقد هستند این نامه زمینه ساز ایجاد گفتمانی بین اسلام رحمانی و جوانان غربی شد.
یک کارشناس مسائل بینالملل، در گفتوگو با ایسنا، در ارتباط با این نامه با اشاره به تلاش غرب برای معرفی کردن اسلام به عنوان دینی خشونتآمیز که در آن منطق و گفتوگو جایی ندارد، گفت:مقام معظم رهبری در دو نامه ای که خطاب به جوانان غربی نوشتند سعی کردند گفتمانی را بین اسلام رحمانی و جوانان غربی ایجاد کنند.
حسین شیخ الاسلام با بیان اینکه در چند سال گذشته غرب برای پیشبرد اهداف خود در عرصه جهانی اقدام به معرفی اسلامی افراطی کرده و اکنون نمونه هایی از این نوع اسلام در برخی کشورهای منطقه حاکم است که از جمله میتوان به حاکمیت وهابیت در عربستان اشاره کرد، ادامه داد: آنها در طی سالهای اخیر در ادامه عملکرد خود اقدام به ایجاد و حمایت از گروههای تکفیری و تروریستی کردهاند و در این تفکر ، اسلامی برجسته است که گفتوگو در آن جایگاهی ندارد و اگر اختلافی ایجاد شود راهکار حل مشکل در آن سربریدن و آتش زدن است.
وی با بیان اینکه مقام معظم رهبری در دو نامه خود تلاش کردهاند که اسلام واقعی و رحمانی را به جوانان غربی معرفی کنند ، خاطر نشان کرد: در این نامه ها تاکید شده است که در اسلام گفتوگو، منطق ، دلیل و عقل جایگاه ویژه ای دارد چنانکه در اسلام اهل بیت (ع) بعد از سنت پیامبر (ص) و قرآن ،عقل دارای جایگاه برجسته و مهم است.
شیخ الاسلام به جایگاه اجتهاد در اسلام رحمانی اشاره کرد و افزود: مقام معظم رهبری در این نامه ها خطاب به جوانان غربی تاکید کردند که اسلام واقعی را از منبع اصلی اش بگیرند و به آنها گوشزد کردند که آنچه که غرب از اسلام ارائه میکند واقعی نیست.
این کارشناس مسائل بینالملل با بیان اینکه مقام معظم رهبری در نامه خود بر این موضوع تاکید کردند که از سیاست مداران غربی ناامید شده اند و به خاطر صداقت و خلوص جوانان این نامه را خطاب به آنها می نویسند ، خاطر نشان کرد: در واقع ایشان می خواستند در این نامه گفتمانی را بین اسلام رحمانی و جوانان غربی ایجاد کنند و همانطور که مشاهده کردیم علی رغم برخی از دشمنیها و سانسورها از سوی رسانههای غربی ،این نامه در فضای مجازی و واقعی به خوبی منتشر و مورد استقبال قرار گرفت.
حسن هانیزاده دیگر کارشناس مسائل بین المللی، نیز معتقد است : نامه رهبری به جوانان اروپا صادقانه و اثر گذار بود و بر افکار عمومی تاثیر بسیاری داشت.
وی در گفت و گو با ایسنا گفت:علاوه بر مفهوم عمیقی که این نامه داشت، شاهد واکنشهای بسیار مثبت اروپاییها نسبت به نامه مقام معظم رهبری بودیم.
هانی زاده ادامه داد: در همان روزهای ابتدایی انتشار این نامه به زبانهای مختلف حدود یک میلیون بار در سایتها و وبلاگهای مختلف جهان باز نشر شد.
این کارشناس مسائل بینالملل با اشاره به استقبال صورت گرفته از نامه رهبری به جوانان غربی افزود: مقام معظم رهبری در یک ظرف زمانی خاصی این نامه را نوشتند زمانی که کشورهای اروپایی تلاش میکردند فعالیتهای غیر انسانی گروهکهای تروریستی در منطقه و عرصه بین الملل را نمادی از اسلام حقیقی معرفی کنند.
وی با بیان اینکه در نامه رهبری به این نکته که گروههای ترویستی ساخته قدرتهای فرا منطقهای هستند اشاره شده است، گفت :رهبری با توجه به شناخت دقیقی که از خصوصیات اخلاقی جوانان غربی دارند از آنها خواستند که مسائل مربوط به اسلام را به طور دقیق دنبال کنند و بدون تکیه بر جریان سازیهای رسانهای به منابع اصلی اسلام مراجعه و خودشان در این رابطه داوری کنند.
مقام معظم رهبری همچنین در اول بهمن ماه سال گذشته نیز در پی انتشار تصاویر توهین آمیز به مقدسات اسلامی در یک نشریه فرانسوی( شارلی ابدو ) و تشدید جریان ضد اسلامی و اسلام هراسی از سوی مقامات و رسانههای غربی، نامه مهمی خطاب به جوانان غربی نوشتند .
...............
پایان پیام/ ۲۱۸