خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

پنجشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۳
۱۰:۲۶
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
جمعه
۲۸ اسفند
۱۳۹۴
۲۲:۴۲:۲۱
منبع:
ابنا
کد خبر:
700425

خطیب جمعه هامبورگ:

حاکم عادلی که خود را برای حفظ کرامت انسان و جامعه وقف نموده شایسته احترام است

امام جمعه هامبورگ گفت: بی‌­شک حفظ حق حاکم عادل برای وحدت و همدلی و اقتدار جامعه دینی آثار فراوانی دارد و باعث رسیدن به عدالت اجتماعی به معنای جامع می‌گردد.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ نماز جمعه مسجد جامع امام علی(ع) به امامت «حجت الاسلام والمسلمین دکتر رضا رمضانی» در هامبورگ برگزار شد.

متن کامل خطبه اول ایشان به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله ربّ العالمین و الحمد لله الذی لا مُضادّ له فی مُلکه و لا مُنازِعَ لَهُ فی أمره. الحمدالله الذی لا شریک لَهُ فی خلقه ولا شبیه لَهُ فی عَظَمَتِه (جزء من دعاء الإفتتاح) وصلّی الله علی سیدّنا ونبیّنا محمّد صلّی الله علیه وعلی آله الطاهرین واصحابه المنتجبین.
عبادالله! أُوصیکم و نفسی بتقوی الله و اتّباع امره و نهیه.

در جلسه گذشته پیرامون درست نبودن نظریه­ جدایی دین از سیاست و عدم مقبولیت آن از منظر دین مبین اسلام مطالبی بیان شد. با توجّه به حقیقت و گوهر دین که حفظ کرامت انسان را در همه ابعاد وجودی عهده دار است؛ باید بستر جامعه بشری از جهت عدالت، امنیت، عقلانیت و معنویت به گونه‌ای باشد که هر اهل باوری، بتواند خود را در مسیر تکامل، رشد و قرب الهی قرار دهد. لذا نمی‌توان دین اسلام را با توجّه به جامعیت و جاودانگی‌اش و تأکید بر عدالت اجتماعی، از سیاست جدا نمود. بنابراین حکومت دینی بر مبنای عدالت و محتوای عقلانیت و معنویت، از آموزه‌های اصلی آیات و روایات است و به هیچ عنوان نمی‌توان این همه آیات و روایات را نادیده گرفت و یا به گونه‌ای دیگر تفسیر نمود.

حق حاکم عادل

از دیگر حقوقی که امام سجاد (ع) به آن می‌پردازد شناخت حق حاکم عادلی است، که به وظیفه خود عمل می‌کند. آن حضرت در مورد حق حاکم می‌فرماید: «فَأَمَّا حَقُّ سَائِسِکَ بِالسُّلْطَانِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّکَ جُعِلْتَ لَهُ فِتْنَةً وَ أَنَّهُ مُبْتَلًى فِیکَ بِمَا جَعَلَهُ اللَّهُ لَهُ عَلَیْکَ مِنَ السُّلْطَانِ وَ أَنْ تُخْلِصَ لَهُ فِی النَّصِیحَةِ وَ أَنْ لَا تُمَاحِکَهُ‏، وَ قَدْ بُسِطَتْ یَدُهُ عَلَیْکَ فَتَکُونَ سَبَبَ هَلَاکِ نَفْسِکَ وَ هَلَاکِهِ وَ تَذَلَّلْ وَ تَلَطَّفْ لِإِعْطَائِهِ مِنَ الرِّضَا مَا یَکُفُّهُ عَنْکَ وَ لَایُضِرُّ بِدِینِکَ وَ تَسْتَعِینُ عَلَیْهِ فِی ذَلِکَ بِاللَّهِ وَ لَا تُعَازِّهِ‏، وَ لَا تُعَانِدْهُ فَإِنَّکَ إِنْ فَعَلْتَ ذَلِکَ عَقَقْتَهُ وَ عَقَقْتَ نَفْسَکَ فَعَرَّضْتَهَا لِمَکْرُوهِهِ وَ عَرَّضْتَهُ لِلْهَلَکَةِ فِیکَ وَ کُنْتَ خَلِیقاً أَنْ تَکُونَ مُعِیناً لَهُ عَلَى نَفْسِکَ‏ وَ شَرِیکاً لَهُ فِیمَا أَتَى إِلَیْکَ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ‏؛ و امّا حق پیشوای حکومت بر تو این است که بدانی تو عامل عامل امتحان او قرار داده شده‌ای و او نیز به وسیله حق سلطه‌ای که بر تو دارد آزمایش می‌شود، مخلصانه به نصیحت او گوش فرا دهی و با او به منازعه برنخیزی در حالی که او بر تو مسلط است که سبب هلاکت خود و او خواهی شد، و برای او فروتنی و نرمش داشته باش تا آنجا که رضایت او را به دست آری و زیانش به دین تو نرسد و در این باره از خداوند کمک می‌جویی و با او در غربت معاوضه نکن و عناد و دشمنی نداشته باشد زیرا اگر چنین کنی هم خود و هم او را ناسپاسی کرده‌ای و خودت را در معرض بی‌میلی او قرار داده‌ای و او را نیز در معرض هلاکت خود قرار داده‌ای و تو سزاواری که کمک کار و معین او شمرده شوی بر ضرر خود و شریک او باشی در هر چه با تو کند، و حول و قوه‌ای جز از ناحیه او نیست». [۱]

امام سجاد (ع) در این بیان نورانی، به این نکته اشاره می‌کند که آن حاکم عادلی که خود را برای حفظ کرامت انسان و جامعه وقف نموده است، شایسته احترام است؛ زیرا او درصدد است که عدالت را در جامعه محقق نماید. به همین جهت پیامبر اکرم (ص) در این خصوص فرموده­اند: «وقِّروا السلاطینَ و بجلوهم فإنهم عزُّ اللّه و ظِلّه فی الأرض إذا کانوا عدولاً؛ احترام و اکرام نمائید فرمامداران را، چون آنان موجب عزت و قدرت و سایه خدا در زمین هستند، در صورتی که به عدالت رفتار نمایند». [۲] به همین جهت است که انسان‌ها در چنین حکومتی مورد آزمایش قرار می‌گیرند؛ زیرا حاکم عادل برای استمرار حکومتش نیازمند حمایت، همکاری و همدلی مردم است. از اینرو در بسیاری از فریضه‌ها همانند: مسائل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، لازم است مردم به او کمک برسانند. اگر مردم در جهت خواسته‌های درست حکومت قرار نگیرند و همکاری نداشته باشند، آن حاکمیت تضعیف خواهد شد. به همین جهت باید به نصیحت و خیرخواهی او گوش دهند. همچنین در جائی که لازم است به او مشورت دهند، ولی تصمیم نهایی را بر عهده حاکمیت بگذارند؛ زیرا ممکن است پیشنهادهای متعددی باشد و بدیهی است که ممکن است همگی امکان اجرا نداشته باشند. از سوی دیگر مردم نباید برای هرکاری اشکال تراشی کنند و دشمنی و مخالفت داشته باشند. البته این مطلب با نقد عالمانه، واقع بینانه و دلسوزانه، متفاوت است. زیرا هرکاری ممکن است با سلیقه‌های مختلف انجام گیرد و چه بسا سلیقه شما آن نباشد. لذا به هر کاری که شما فکر می‌کنید باید انجام گیرد، نباید اصرار بورزید؛ زیرا‌‌ همان سلیقه ممکن است مورد نقد سلیقه‌های دیگر قرار گیرد. به هر حال در برخی از امور باید یک راهی که احتمال داده می‌شود به صواب و درستی نزدیک‌تر است، انجام گیرد.

حضرت سجاد (ع) سفارش می‌کند، نسبت به حاکم عادل باید نرمش و فروتنی از خود نشان داد؛ چراکه به هر حال او در تیررس هر ایراد و اشکال و حتی خطر است و تلاش می‌کند که به بهترین شکل جامعه را مدیریت نماید. با این حال مردم باید حرف او را گوش کنند تا جامعه با مشکل مواجه نگردد. در حقیقت باید از تلاش‌ها و مجاهدت‌های او تشکر و قدردانی شود. بدون تردید اگر کاری انجام شود که حاکمیت تضعیف گردد و ایراد‌ها منطقی و قانونی نباشد، ممکن است با برخورد قانونی حاکمیت مواجه گردد.

آنچه که در اینجا اشاره گردید این است که هر فردی در مورد حاکمیتی که بر پایه عدالت است، باید یاور و کمک کار حاکمیت باشد؛ و از دشمنی و عناد به شدّت پرهیز نماید، و احترام حاکم عادل را حفظ کند. و شاکر تلاش­‌ها و زحمات او باشد.

یکی دیگر از حقوقی که حاکم عادل بر مردم دارد، اینست که به نصیحت او به عنوان حاکمیت گوش فرا داده شود؛ چراکه این موضوع به ­نفع همه­ است. البته نقد منصفانه و عالمانه در جای خود ارزشمند و مفید است و موجب رشد، ارتقاء و بالندگی خواهد شد.

بر اساس آموزه‌های دینی در روز قیامت هر امتی با امامی که از سوی آن‌ها پذیرفته شده است، محشور می‌شود. در همین راستا روایتی از امام حسین (ع) در تفسیر آیه «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم‏ روزى را که هر گروهى را با پیشوایشان مى‏خوانیم‏». [۳] آمده است که بُشر بن غالب تفسیر این آیه را از آنحضرت درخواست کرد و آنحضرت در پاسخ وی می‌­ رماید: «إمَامٌ دَعَا إِلَى هُدًى فَأَجَابُوهُ إِلَیْهِ وَ إِمَامٌ دَعَا إِلَى ضَلَالَةٍ فَأَجَابُوهُ إِلَیْهَا، هَؤُلَاءِ فِی الْجَنَّةِ، وَ هَؤُلَاءِ فِی النَّارِ، وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ «فَرِیقٌ فِی الْجَنَّةِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ» [۴] امامی دعوت به هدایت می‌کند و گروهی اجابت او می‌کنند و امامی دعوت به ضلالت می‌کند و گروهی دعوتش را پذیرا می‌شوند. آن‌ها در بهشتند و این‌ها در دوزخ، و این است معنی قول خداوند که «گروهی در بهشت و گروهی در دوزخند». [۵]

واضح است که همه­ تکریم‌ها و احترام‌ها برای امام و حاکم عادلی است که مبنای حکومتش، عدالت برای همه انسان هاست. امّا اگر حاکمی باشد که مسیر استبداد و زورگوئی را پیشه کند و بخواهد جامعه را استعمار و استثمار نماید، هیچ حرمتی برای او وجود ندارد. لذا امام باقر (ع) در این باره می‌­فرماید: «ثَلَاثَةٌ لَیْسَتْ لَهُمْ حُرْمَةٌ: صَاحِبُ هَوًى مُبْتَدَعٍ، وَ الْإِمَامُو به همین جهت امیرالمؤمنین (ع) حاکمی که دست به خیانت برده بود را مورد خطاب قرار داد و فرمود: «بَلَغَنِی عَنْکَ أَمْرٌ إِنْ کُنْتَ فَعَلْتَهُ فَقَدْ أَسْخَطْتَ إِلَهَکَ وَ عَصَیْتَ إِمَامَکَ أَنَّکَ تَقْسِمُ فَیْ‏ءَ الْمُسْلِمِینَ الَّذِی حَازَتْهُ رِمَاحُهُمْ وَ خُیُولُهُمْ وَ أُرِیقَتْ عَلَیْهِ دِمَاؤُهُمْ فِیمَنِ اعْتَامَکَ مِنْ أَعْرَابِ قَوْمِکَ فَوَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَئِنْ کَانَ ذَلِکَ حَقّاً لَتَجِدَنَّ لَکَ عَلَیَّ هَوَاناً وَ لَتَخِفَّنَّ عِنْدِی مِیزَاناً فَلَا تَسْتَهِنْ بِحَقِّ رَبِّکَ وَ لَا تُصْلِحْ دُنْیَاکَ بِمَحْقِ دِینِکَ فَتَکُونَ مِنَ‏ الْأَخْسَرِینَ‏ أَعْمَالا؛ به من خبر رسیده که تو اموال مسلمان‌ها را که نیزه‌ها و اسب‌هایشان آن را گرد آورده و خون‌هاشان بر سر آن ریخته شده در بین عربهای خویشاوند خود که تو را برگزیده‌اند قسمت می‌کنی، پس سوگند به خدایی که دانه را شکافته و انسان را آفرید، اگر این خبر راست باشد، از من نسبت به خود زبونی یابی و از مقدار و مرتبه نزد من سبک گردی. پس حق پروردگارت را خوار نگردانده و دنیا پست را با کاستن دینت آباد مکن که از کسانی خواهی بود که از همه زیانکارترند». [۷]

بی‌­شک حفظ حق حاکم عادل برای وحدت و همدلی و اقتدار جامعه دینی آثار فراوانی دارد و باعث رسیدن به عدالت اجتماعی به معنای جامع می‌گردد.

[۱]. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول، ص۲۶۰.
[۲]. الزمخشری، ربیع الأبرار و نصوص الأخبار، ج۵، ص۱۶۱، تحقیق عبد الأمیر مهنا، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چ اول، ۱۴۱۲ق. و الإمام زین العابدین (ع)، شرح رسالة الحقوق، ص۳۸۲، تحقیق حسن السید علی القبانچی، قم، إسماعیلیان، چ دوم، ۱۴۰۶ق.
[۳]. إسراء/۷۱.
[۴]. الشوری/۷.
[۵]. حویزى، عبدعلى بن جمعه‏، تفسیر نور الثقلین، ج‏۳، ص۱۹۲، قم، اسماعیلیان‏، چ چهارم، ۱۴۱۵ق‏.
[۶]. حمیرى، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، ص۱۷۶، ح۶۴۵، قم، مؤسسة آل البیت (علیهم السلام)، چ اول، ۱۴۱۳ق.
[۷]. نهج البلاغة، نامه/۴۳.

...............
پایان پیام/ ۲۱۸