به گزارش خبرگزاری اهل بیت ـ ابنا ـ حجت الاسلام و المسلمین دکتر رمضانی خطبه های نماز جمعه ی شهر هامبورگ در این هفته را طبق روال گذشته به موضوع اسلام شناسی ـ اسلام و حقوق اخلاقی، اختصاص داد.
در مشروح خطبه ها آمده است:
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله ربّ العالمين و الحمد لله الذی لا مُضادّ له في مُلكه و لا مُنازِعَ لَهُ في أمره. الحمدالله الذی لا شريك لَهُ في خلقه ولا شبيه لَهُ في عَظَمَتِه (جزء من دعاء الإفتتاح) وصلّی الله علی سيدّنا ونبيّنا محمّد صلّی الله عليه وعلی آله الطاهرين واصحابه المنتجبين.
عبادالله ! أُوصيكم و نفسي بتقوی الله و اتّباع امره و نهیه.
یکی از موضوعات و دستورات مهم دین اسلام که تبعیت از آن بسیار روشن است، این است که هر چه مشترکات انسانها به همدیگر بیشتر باشد، حق و حقوق آنها نسبت به هم بیشتر خواهد بود؛ از همین رو انسان های اهل باور، نسبت به مؤمنان حقوق فراوانی دارند. لذا از آنجا که ایمان دارای درجاتی است، و در این رابطه و احقاق حقوق مؤمنین نقش ایفا می کند، در این قسمت امام سجاد(ع) به حقوق «هم کیش» و کسانی که در ملت اسلام داخل هستند، اشاره می کند. لکن نکته ای که ذکر آن در اینجا لازم است، این است که مسأله ی حقوق اهل کتاب، یا صاحب ادیان بشری و نیز آنان که به هیچ دینی پایبند نیستند، از موضوعات مهمی هستند که اسلام در این خصوص نیز مسائل مهمی را طرح نموده؛ که در مباحث بعدی پیگیری خواهد شد. زیرا امروزه بیش از هفت میلیارد انسان در کره زمین زندگی می کنند که لازم است نوع تعامل و برخورد با آنها مورد بررسی قرار گیرد.
حق هم کیشان
از آنجا که امروزه بیش از یک میلیارد و ششصد میلیون نفر مسلمان در دنیا از ملیت های مختلف زندگی می کنند، در اینجا به حق هم کیشان و یا به تعبیر دیگر مسلمانان به طور عموم اشاره می شود. زیرا پر واضح است که مسلمان در هر قاره ای که زندگی می کنند، ضمن آنکه از لحاظ دین اسلام با یکدیگر مشترکات زیادی دارند، با فرهنگ و آداب و رسوم مختلفی در دنیا زندگی می کنند. لذا با توجّه به اینکه کتاب آسمانی مسلمانان قرآن است؛ و همچنین پیامبر اکرم(ص) و اعتقاد به توحید و معاد و بسیاری از احکام اسلامی مانند نماز، روزه و حج و... محوریت همه ی مسلمین را شکل می دهد، با یکدیگر مشترک هستند. به همین جهت سؤال این است که مسلمین با اشتراکاتی که به برخی از مهمترین آنها اشاره گردید، آیا حق و حقوقی نسبت به یکدیگر دارند؟ که امام سجاد(ع) ضمن اینکه این حق را برای عموم مسلمین قائل است در تبیین آن می فرماید: «وَ أَمَّا حَقُ مِلَّتِكَ عَامَّةً فَإِضْمَارُ السَّلَامَةِ وَ نَشْرُ جَنَاحِ الرَّحْمَةِ وَ الرِّفْقُ بِمُسِيئِهِمْ وَ تَأَلُّفُهُمْ وَ اسْتِصْلَاحُهُمْ وَ شُكْرُ مُحْسِنِهِمْ إِلَى نَفْسِهِ وَ إِلَيْكَ فَإِنَّ إِحْسَانَهُ إِلَى نَفْسِهِ إِحْسَانُهُ إِلَيْكَ إِذَا كَفَّ مِنْكَ أَذَاهُ وَ كَفَاكَ مَئُونَتَهُ وَ حَبَسَ عَنْكَ نَفْسَهُ وَ فَعُمَّهُمْ جَمِيعاً بِدَعْوَتِكَ وَ انْصُرْهُمْ جَمِيعاً بِنُصْرَتِكَ وَ أَنْزِلْهُمْ جَمِيعاً مِنْكَ مَنَازِلَهُمْ كَبِيرَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْوَالِدِ وَ صَغِيرَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْوَلَدِ وَ أَوْسَطَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْأَخِ فَمَنْ أَتَاكَ تَعَاهَدْهُ بِلُطْفٍ وَ رَحْمَةٍ وَ صِلْ أَخَاكَ بِمَا يَجِبُ لِلْأَخِ عَلَى أَخِيهِ؛ و امّا حق هم کیشان تو به طور عموم این است که در نهان خانه دل، خواستار سلامت آنان بوده و بال و پر رحمت برای آنها بگستری، و یا با بدهایشان مدارا کرده، و با آنان انس و الفت برقرار کرده و خواستار اصلاح آنها باشی، و از آنانی که به خود و تو خوبی کردند سپاسگزاری نمایی. چون احسان آنان نسبت به خود، همانند احسان به شما است، و چون از آزار دادن تو خودداری نموده و زحمت به تو نداده اند. همه آنان را مشمول دعای خود قرار داده و با یاریت همه آنها را یاری کن، و از هر کدام نسبت به خود مقامی منظور دار، بزرگ تر آنان را همانند پدر خود بدان، و کوچک تر آنان را همانند فرزند خود، و میان سال آنان را به منزله برادر خود بدان، و هر کدام که به نزد تو آمدند با لطف و رحمت از آنها دلجویی کن، و با برادرت به حقوق برادری رفتار کن».[1]
واژه ی «ملت» به معنای عقیده، کیش،[2] ایمان، شریعت و آئین،[3] جماعت و فرقه[4] آمده است. و در قرآن هم بارها مورد استعمال قرار گرفته[5] مانند: «قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْراهيمَ حَنيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكين؛ بگو: «خدا راست گفته (و اينها در آيين پاك ابراهيم نبوده) است. بنابراين، از آيين ابراهيم پيروى كنيد، كه به حق گرايش داشت، و از مشركان نبود!».[6] که در اینجا به احتمال قوی واژه ی «ملت» به معنای ملت اسلام است. در نتیجه مقصود حق ملت اسلام به طور عموم در این فراز از رساله حقوق امام سجاد(ع) مورد نظر قرار گرفته است.
حفظ وحدت و همدلی میان مسلمین
آنچه که واضح و مبرهن است و بارها مورد اشاره و تأکید قرار گرفته است، این است که اسلام در عین آنکه به مسائل فردی توجه عمیقی دارد ـ تا انسان به رشد لازم برای تکامل برسد ـ از جهتی نیز به مسائل اجتماعی مسلمین توجه دارد. چراکه اسلام یک دین اجتماعی است و از این منظر احکام جامع و کاملی برای تصحیح روابط بشری، انسانی دارد. و به طور کلی تأکید زیادی بر وحدت اجتماعی دارد؛ خصوصاً آنها که از مشترکات فراوانی برخوردار هستند مانند مسلمانان. به همین جهت است که اسلام فرمان به وحدت و انسجام و همدلی میان مسلمین می دهد. البته در عین حال به زندگی مسالمت آمیز با همه ی انسان ها ـ در صورتی که توطئه نکنند و نقشه ای برای اختلاف و تفرقه نداشته باشند ـ تأکید می ورزد. لذا قرآن کریم می فرماید: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً؛ و همگى به ريسمان خدا [قرآن و اسلام، و هر گونه وسيله وحدت]، چنگ زنيد، و پراكنده نشويد! و نعمت (بزرگِ) خدا را بر خود، به ياد آريد كه چگونه دشمن يكديگر بوديد، و او ميان دل هاى شما، الفت ايجاد كرد، و به بركتِ نعمتِ او، برادر شديد!».[7] و در برخی از آیات از تفرقه و جدایی نهی می کند: «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيم؛ و مانند كسانى نباشيد كه پراكنده شدند و اختلاف كردند؛ (آن هم) پس از آنكه نشانه هاى روشن (پروردگار) به آنان رسيد! و آنها عذاب عظيمى دارند».[8]
قرآن کریم ضمن تبیین و تحلیل وجود اختلاف و تفرقه در اقوام گذشته، مسلمانان را از پیامدهای اقدامات تفرقه افکنانه ی امت های گذشته برحذر می دارد، و آنان را به عبرت گرفتن از آثار به وجود آمده از آن اختلافات فرمان می دهد. مضاف براینکه مسلمین را به اطاعت از خدا و رسولش دعوت می کند تا وحدت و انسجام میانشان حفظ شود؛ و از تفرقه و اختلاف و نزاع و جدال پرهیز شود. «وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ريحُكُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرين؛ و (فرمان) خدا و پيامبرش را اطاعت نماييد! و نزاع (و كشمكش) نكنيد، تا سست نشويد، و قدرت (و شوكت) شما از ميان نرود! و صبر و استقامت كنيد كه خداوند با استقامت كنندگان است!».[9]
حفظ وحدت عامل اقتدار مسلمین جهان
یکی از امور مهمی که می تواند جهان اسلام را در نهایت قدرت، شوکت و جلال قرار دهد؛ مسأله ی وحدت و انسجام و همدلی و همکاری میان جوامع اسلامی است. زیرا حفظ وحدت مهمترین عامل اقتدار فکری و معنوی و جمعی امت اسلام شمرده می شود. به همین منظور دین مبین اسلام برای جلوگیری از ظلم و ستم بر مسلمانان، آنان را به این مهم فرا می خواند. و چه بسا مسلمانان می بایست وحدت را بر اساس ایمان و اعتقاد و باور به اسلام، جزء شعارهای اصلی خود قرار داده و به بیگانگان اجازه نفوذ در صفوف فشرده خود ندهند. لذا در بیان نورانی امام سجاد(ع) رفق و مدارا با هم کیشان در صورت بدی کردن ایشان نیز مورد تأکید قرار گرفته است. و البته در همین بیانات نسبت به آن دسته از مسلمانان که نیکی می کنند، تشکر و قدردانی از آنان مورد تأکید امام(ع) می باشد. همچنین آن وجود نورانی، سفارش می کند نسبت به بزرگان جامعه ی اسلام چون پدری دلسوز و مهربان عمل کنید؛ و کوچک آنها را چون فرزند عزیز خود بدانید، و میان سالشان را چون برادر خویش بدانید. و نیز نباید نسبت به ادای حقوق آنها کوتاهی نمود. علاوه بر آنچه بیان شد باید در هنگام برخورد با آنان، گشاده رو بوده و با نیکی با آنها رفتار شود. چراکه مطابق خطابات قرآن کریم برخورد نیک، اختصاص به هم کیشان و مسلمانان ندارد؛ بلکه این نوع برخورد با هر انسانی مورد تصریح این کتاب الهی قرار گرفته است. زیرا خدای تعالی در این خصوص میفرماید: «قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً؛ و به مردم نيك بگوييد».[10] حتی برخورد انسانی نسبت به مسائلی که مربوط به انسان میشود، مورد تأکید این کتاب شریف است. لذا این یک قانون طلایی و فراگیر است که دین اسلام بر آن تأکید جدی دارد. علاوه بر آن در ادعیه ای که از ناحیه ی حضرات معصومین(ع) به ما رسیده است، دعا برای همه ی مریضان و فقرا و حل مشکلات آنها مورد سفارش قرار گرفته است. لذا ذکر این نکته نیز لازم و ضروری به نظر میرسد که اینگونه برخورد از نظر اسلام به شکل عمومی بوده، و نسبت به همه قابل پی گیری است. به همین جهت رسول خدا(ص) در پاسخ به سؤال فردی در تبیین معنای اسلام، فرموده اند: «ما الاسلام؟ قال(ص) تُسلِمَ قَلبَكَ لِلّه عزوجل و أَن يَسلَمَ المُسلِمُونَ مِن لِسانِكَ وَ يَدَک؛ اسلام آن است که قلبت را (به حق) واگذاری و مسلمانان از دست و زبانت در امان باشند».[11] و نیز آن حضرت(ص) میفرماید: «ليسَ مِنّا مَن غَشَ مُسلِما أو ضَرَّهُ أو ماكَرهُ؛ از ما نیست کسی که به مسلمانی خیانت کند یا به او زیان برساند یا با او مکر کند».[12]
به همین جهت است که گفته می شود کسانی از ایمان، اعتقاد و باور بیشتری برخوردار هستند، حق آنها بیشتر خواهد بود. تا چه رسد به شناخت حقوق پیامبراکرم(ص)! که بسیار زیاد است. لذا باید همه ی مسلمانان تلاش کنند حق پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) را که نزد همه ی فرق مسلمین لازم الاحترام هستند را به درستی شناخته، و آنرا اداء کنند. زیرا واضح و روشن است که شناخت حقوق آنها وظیفه ی عمومی مسلمانان است؛ زیرا سیره ی علمی و عملی آن بزرگواران برای همه ما الگوست. و باید با التزام و پایبندی به آموزه های آن بزرگواران، خود را در مسیر صحیح اسلام قرار داده، و رفتار و کردار خود را از هر جهت اسلامی نماییم.
__________________________________________________________________________
[1]. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول، ص271، قم، جامعه مدرسين، چ دوم، 1404ق.
[2]. حميرى، نشوان بن سعيد، شمس العلوم، ج9، ص6182، دمشق، دار الفكر، چ اول، بیتا.
[3]. ابن سيده، على بن اسماعيل، المحكم و المحيط الأعظم، ج10، ص379، بيروت، دار الکتب العلمیة، چ اول، بیتا.
[4]. ابن سيده، على بن اسماعيل، المخصص، ج13، ص106، بیروت، دار الکتب العلمیة، چ اول، بیتا.
[5].«إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّه»، «وَ اتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبائي إِبْراهيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ ما كانَ لَنا أَنْ نُشْرِكَ بِاللَّهِ مِنْ شَيْء»یوسف/37ـ38؛ «قَدِ افْتَرَيْنا عَلَى اللَّهِ كَذِباً إِنْ عُدْنا في مِلَّتِكُمْ» الأعراف/89.
[6]. آل عمران/95.
[7]. آل عمران/103.
[8]. آل عمران/105.
[9]. الانفال/46.
[10]. البقرة/83.
[11]. ابن الأثير، علی بن محمد، أسد الغابة، ج5، ص334، بیروت، دار الكتاب العربي، بیتا. و الهندي، علاء الدين عليّ المتّقي،كنز العمّال، ج1، ص26، ح17، تصحيح صفوة السقا، بيروت، مكتبة التراث الإسلامي، الطبعة الاولى، 1397ق.
[12]. ابن بابويه، محمد بن على، عيون أخبار الرضا(ع)، ج2، ص29، ح26، تحقیق مهدی لاجوردی، تهران، نشر جهان ، چ اول، 1378ق
..................
پایان پیام / 298