خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳
۲۳:۲۵
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
پنجشنبه
۱۶ دی
۱۳۹۵
۱۰:۴۱:۱۲
منبع:
ابنا
کد خبر:
713798

خاطرات رايزن فرهنگی ایران در تركمنستان از آیت الله شرعی

محمدجواد ابوالقاسمی رایزن فرهنگی ایران در ترکمنستان به مناسبت در گذشت حجت الاسلام والمسلمين محمد علی شرعی در یادداشتی به شرح وصف احوال وی پرداخته است.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ «محمدجواد ابوالقاسمی» رایزن فرهنگی ایران در ترکمنستان در یادداشت پیش رو که به مناسبت در گذشت حجت الاسلام والمسلمين «محمدعلی شرعی» نگاشته است به شرح و وصف احوال آن مرحوم پرداخته است که در ادامه آن را می خوانید؛

دریافت خبر درگذشت حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ «محمدعلی شرعی» بسیار برایم سنگین بود و عذر حضور در مراسم این مرد بزرگ بیشتر متاثر کرد اما با توجه به حق بسیار زیادی که ایشان بر گردن بنده وامثال ما داشتند، بر خود فرض دانستم به یاد استاد فرزانه چند سطری را در وصف احوالات‌شان بنویسم.

تابستان سال ۱۳۶۱ بود که خرمشهر آزاد شده بود واحساس کردم دیگر جبهه‌های جنوب برایم جذبه‌ای ندارد. با توجه به وضعیت سختی که در مناطق کردنشین غرب کشور وجود داشت تصمیم گرفتم به آنجا بروم و در خدمت مردم خوب آن دیار دلیرخیز کشورمان باشم. در همین راستا مسیرم ناخواسته به سمت سازمان تبلیغات اسلامی منتهی شد. در آن زمان جناب آقای شرعی، معاون امور اجتماعی سازمان بودند. نزد ایشان رفتم و از همان ملاقات نخستین تا به امروز هوش بالا و دامنه اطلاعات فراوان این مرد الهی در کسوت یک مسئول در ذهنم ثبت گردید. با اینکه هیچ شناختی از بنده نداشت چند سؤالی از من کرد و شماره تماس‌های شخصی خودشان را به من داد و تاکید کردند منبعد هر وقت کاری و مشکلی داشتم با شخص خودشان تماس بگیرم. بلافاصله هم دست به تلفن شد و به حجت‌الاسلام مطلبی که مسؤل امور استان های وقت بود دستور دادند، یک دستگاه خودرو و امکانات مورد نیاز را برای سفر به غرب کشور در اختیارم بگذارند؛ این کار با سرعت انجام شد و به همراه سه نفر از دوستان راهی آن دیار شدیم و کار را با جدیت شروع کردیم. پس از شش ماه همراه با یک گزارش و یک طرح جامع فرهنگی مناطق کردنشین غرب به نزد ایشان برگشتم و ایشان با پایمردی و پیگیری بدون وقفه و با ارتباطات گسترده‌ای که داشتند، با متعاقد کردن آیت‌الله جنتی که آن زمان ریاست سازمان تبلیغات را عهده‌دار بود؛ زمینه تصویب این طر ح بزرگ در شورای عالی امنیت کشور فراهم شد و در پی آن ستاد منطقه ۲ کشوری تاسیسس و خدمات گسترده‌ای در یک دهه انجام گردید که شر ح این ماجرا نیازمند وقت و فرصت دیگر است.

در تمام این مدت ایشان همواره با سعه‌صدر و مهربانی زایدالوصفی با ما بر خورد می‌کرد و در خانه شخصی خودش پذیرای ما بود.

یک روز برای ملاقات ما را پشت در نگه نداشت و هیچ وقت به یاد نمی‌آورم که ما را دست خالی برگرداند؛ در هر ساعتی از شبانه روز می‌خواستیم با ایشان تماس می‌گرفتیم و هرگز منعی و محدودیتی در این زمینه نداشتیم. یک بار هم از خط وخطوط سیاسی ما سوال نکرد و یک بار در حمایت بی دریغ از ما تردید نکرد.

به لطف الهی با ایشان حدود ده سال همکاری تنگاتنگ داشتم و برای یک لحظه نه من از او رنجیدم و نه یاد دارم از جمع دوستان کسی از بیان و از رفتار ایشان خرده‌ای به دل گرفته باشد. در این دهه پربرکت عمر رفته خاطرات فراوانی از این رادمرد خدمتگزار به انسان و مکتب در دل دارم که شرح آن در این سیاهه نمی‌گنجد اما حیف دارم که یکی از آنهارا بیان نکنم.

یک روز در ساختمان مرکزی سازمان (در میدان فلسطین) نزد ایشان حاضر بودم و درباره روند کارها با هم گفت‌وگو داشتیم که تلفن زنگ زد و ایشان بعد از مدتی که مستمع صحبت‌های شخص پشت گوشی بودند با حالتی تلفن را زمین گذاشتند و صحبت عادی خودشان را با بنده ادامه دادند. از محضر ایشان خداحافظی کردم و طبق صحبت‌هایی که ما بین‌ خودمان داشتیم پیگیر یک ماموریت کاری شدم. شبِ همان روز بود که خبر یافتم فرزند رشید و فاضل ایشان در جبهه‌های حق علیه باطل شهید شده‌اند و در آن وقتی که تماسی داشتند، دریافت کننده این خبر بودند. بسیار ناراحت و غمگین شدم، فردا صبح برای مراسم و دیدارشان روانه قم شدم. در مجلس ختم ایشان را دیدم و ضمن عرض تسلیت گفتم ظاهرا «محمدتقی» دیروز شهید شده‌اند؟ سری تکان داد وگفتند بله، درست همان دیروز که با هم گفتگو می‌کردیم خبر شهادت محمدتقی را به بنده دادند و من نخواستم سخنانم را با شما قطع کنم! روحش شاد و یادش گرامی باد.

......................
پایان پیام/ 167