به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ سومین سمینار تخصصی ملی نقشه جامع مدیریت اسلامی به همت دانشکده مدیریت و برنامهریزی دانشگاه جامع امام حسین(ع) با قرائت پیام «آیت الله العظمی جوادی آملی» و با حضور جمعی از اساتید، مدیران نخبگان دانشگاهی و صاحب نظران حوزه مدیریت در مشهد مقدس برگزار شد.
متن کامل پیام معظم له به شرح زیر است:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِین وَ الْأَئِمَّةِ الْهُدَاةِ الْمَهْدِیِّین سِیَّمَا خَاتَمُ الْأَنْبِیَاءِ وَ خَاتَمُ الْأَوْصِیَاء عَلَیْهِما آلَافُ التَّحِیَّةِ وَ الثَّنَاء بِهِمْ نَتَوَلَّی وَ مِنْ أَعْدَائِهِم نَتَبَرَّأ إِلَی اللَّه».
مقدم شما نخبگان، فرهیختگان، اساتید بزرگوار حوزوی و دانشگاهی را گرامی میداریم. سعی بلیغ شما در تدوین این مدیریت اسلامی و کوشش چندین ساله شما ـ إِنشَاءَاللَّه ـ مشکور ولیّ عصر باشد، اخلاص عمل شما سرمایه دنیا و آخرت خواهد بود و این همایش وزین هم در کنار مضجع ملکوتی ثامن الحجج علی بن موسی الرضا(عَلَیْهِ وَ عَلَیما آلَافُ التَّحِیَّةِ وَ الثَّنَاء) مستقر است که از برکات آن مضجع ـ إِنشَاءَاللَّه ـ همه کسانی که با ایراد مقال یا ارائه مقالت، بر وزن علمی این همایش افزودند و میافزایند، ذات أقدس الهی به أحسن وجه بپذیرد!
مدیریت، چند عنصر محوری دارد؛ یکی خود مدیر، یکی حوزه اداره و یکی علل و اسبابی که با آن میخواهد به مدیریت، سامان ببخشد؛ یعنی انسانشناسی و جهانشناسی و رابطه بین انسان و جهان.
مستحضر هستید که ذات أقدس الهی جامعه را ستون دین میدانند، اگر یک نظامی بخواهد مدیر یک مملکت باشد، باید بداند همانطوری که نماز ستونی دارد، سیاستهای دینی ستونی دارد. تعبیر دین درباره نماز این است که «الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّین»،[1] چون نماز را ستون دین میداند، هرگز در قرآن و امثال قرآن دستور نمیدهد؛ نماز بخوانید، چون ستون اقامه شدنی است، نه خواندنی. وجود مبارک علی بن ابیطالب(عَلَیْهِ أَفْضَلَََُُُُُُُُِِّّ صَلَوَاتِ الْمُصَلِّین) در آن عهدنامه معروف مالک اشتر که در نهج البلاغه آمده است، به مالک فرمود: مالک! «إِنَّمَا [عَمُودُ] عِمَادُ الدِّینِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّة»؛[2] فرمود مالک! در سیاست، در مدیریت، در حکومت دینی، مردم ستون دین هستند؛ مبادا مردم را از مشورت، از رأیگیری، از دخالت در نظر جدا کنی! بدون ستون دین نمیشود جامعه را مدیریت کرد. کاری که مردم را برنجاند، کاری که برخلاف هدف مردمی مردم باشد، با مدیریت سازگار نیست. اگر مدیری رفتار او با گفتار و نوشتار او هماهنگ نباشد، این مدیر لایق نیست، مدیریت تنها برنامهریزی نیست؛ هم جامعه را به عنوان ستون دین بشناسد، اگر نظام، نظام اسلامی است، چه اینکه هست، اگر امت، امت مسلمان است، چه اینکه هستند، بیان امیر بنان و بیان این است که فرمود: مالک! «إِنَّ» با جمله اسمیه و «إِنَّ» شروع شد؛ «إِنَّمَا [عَمُودُ] عِمَادُ الدِّینِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّة»، پس اولین سهم تعیینکننده در مدیریت، شناختن مردم است، حق مردم است، مال مردم است، آبروی مردم است، عِرض مردم است. ذرّهای از کارهایی که با این اصول هماهنگ نباشد، مدیریت دینی نیست.
عنصر دیگر موجودات این نظام هستی هستند، همه بنده خدا هستند، هیچ موجودی نیست که بنده خدا نباشد، همه تسبیحگوی او هستند. این مسبّحات الهی را در راه صحیح مصرف کنید، بشناسیم که برای چه خلق شد و در همان راه صَرف بکنید. بدانیم که آب و هوا برای چه خلق شد، نه هوا را آلوده کنیم و نه آب را، نه شئ دیگری را که به جامعه زیانبار باشد.
بخش دیگر از مدیریت آن است که ما در دنیا که زندگی میکنیم، این چهار سوق، چهار سوق خطر و بلا است؛ انبیا و اولیای الهی از رهنمود وحی کمک گرفتند، یک نکته که تقریباً یا تحقیقاً فطری بشر بود، آن را امضا کردند؛ یک نكته اساسی دیگر که آن هم فطری بشر هست، مقبول بشر و دلمایه بشر است؛ ولی مغفول هست، آن را اِحیا کردند و عَلنی کردند. آن نکتهای که همه ما میدانیم، این است که از خطر باید فرار کنیم، این را صریحاً کلیم حق صریحاً بیان کرد که من وقتی احساس خطر کردم، فرار کردم: ﴿فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُم﴾؛[3] این یک حرف تازهای نیست که بشر نداند، این تأیید فطرت بشر است که بشر خطرشناس است، یک؛ از خطر میگریزد، دو. این خیلی مهم نیست! حرف مهم و نهایی را کسی گفت که خاتم انبیا(عَلَیْهِ آلَافُ التَّحِیَّةِ وَ الثَّنَاء) بود، فرمود درست است که انسان باید از خطر فرار کند، این مبدأ است؛ اما به کجا برود؟! در سوره «ذاریات» فرمود: ﴿فَفِرُّوا إِلَی اللَّه﴾،[4] اگر به «الله» فرار کردیم، «الله»؛ یعنی قانون الهی؛ یعنی دین الهی؛ یعنی فقه الهی؛ یعنی حلال و حرام الهی؛ یعنی حُسن و قبح الهی؛ یعنی حق و باطل الهی؛ یعنی صدق و کذب الهی؛ یعنی خیر و شر الهی، آنچه را شارع بیان کرد، این باشد. پس اوّلی را که همه ما میدانیم و احساس هم میکنیم، کلیم حق فرمود: ﴿فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُم﴾؛ اما کجا فرار کنیم؟! از گناه به چه فرار کنیم؟! از اختلاس و نجومی به چه فرار کنیم؟! از مال مردمخوری که بدترین غدّه سرطان مدیریت است، از رشوه به چه فرار کنیم؟!
این بیان نورانی قرآن کریم از رشوه به عنوان «سُحت» یاد میکند، «سُحت» مستحضر هستید، تنها مال حرام را نمیگویند «سُحت»، این کریمهای که دارد: ﴿فَیُسْحِتَكُم﴾؛[5] یعنی مال حرام، مال اختلاسی، مال ربا و مانند آن، پوست جامعه را میکَند؛ میگویند: «فَیُسْحِت الشَّجَر»؛ یعنی پوست درخت را کَند. مدیریت وقتی موفق است که آدم از خطر فرار کند؛ یعنی از هر گناهی، از هر زشتی، از هر باطلی، از هر کذبی، از هر شرّی، از هر زشتی و پَلشتی؛ به جایی پناهنده بشود که معدن حق، معدن صدق، معدن خیر، معدن زیبایی است، هم ﴿فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُم﴾، هم ﴿فَفِرُّوا إِلَی اللَّه﴾.
در پایان عرضم این نکته را از نهج البلاغه به عرض شما برسانم که در مدیریت، تنها قدس و تقوای ظاهری کافی نیست، منطقهای در عراق که هماکنون به صورت شهر درآمده، در عهد امیرمومنان(سَلامُ الله عَلَیْه) شاید به این وسعت نبود، به نام منطقه هیت، با «هاء» هوز که در نهج البلاغه آمده است،[6] در بحبوحه قدرت اَموی که غارتگری شروع میشد و یکصد سال قبل از نهج البلاغه، کتاب الغارات نوشته شده،[7] غارتهایی که حکومت اَموی درباره حکومت علوی(سَلامُ الله عَلَیْه) داشت جمع شدند، ریختند این هیت را غارت کردند و مسئول رسمی این هیت، جناب کمیل(رضوان الله تعالی علیه) بود. وجود مبارک امیرمومنان نامه برای او نوشت، اعتراض کرد که این همه امکانات، من به تو دادم، تو نتوانستی حوزه ریاست خود را، مسئولیت خود را اداره کنی. برخی برای دعای کمیل خوب هستند، کمیل را وجود مبارک امیر فرمود؛ تو مدیر نیستی!
پس اداره چیزی است، تدبیر چیزی است، مدیر چیزی است و عناصر محوری او هم شناخت انسان است، شناخت جهان است، شناخته جامعه است، مردم را ستون دین دانستن است، به جای مردم تصمیم نگرفتن است، حقوق مردم را اَدا کردن است و خودشناسی و تعریف خود است که خود را معرّفی کند که آیا میتواند هیت را اداره کند یا فقط باید دعای کمیل یاد بگیرد!؟ آن کسی که همه این شرایط را دارد، او میتواند مدیر خوبی باشد، چه اینکه وجود مبارک حضرت امیر چنین بود. ما در کشور مدیران فراوانی داریم، مدیران لایقی داریم، از همه اینها حقشناسی میکنیم و از همه شما اساتید بزرگوار و نخبگان و فرهیختگان؛ حوزوی و دانشگاهی که رنج بلیغی را تحمل فرمودید، در تدوین این نقشه جامع و سعی سازندهای را اِعمال کردید و میکنید، حقشناسی میکنیم!
از ذات أقدس الهی مسئلت میکنیم که به شما سعادت و سیادت دنیا و آخرت، مرحمت بفرماید!
نظام ما، رهبر ما، مراجع ما، دولت و ملت و مملکت ما را، در سایه امام زمان، حفظ بفرماید!
خطرات سلفی و تکفیری و داعشی و آلسعود را به استکبار و صهیونیسم، برگرداند!
این کشور ولیّ عصر را، تا ظهور آن حضرت، از هر خطری محافظت بفرماید!
«غَفَرَ اللَّهُ لَنَا وَ لَكُمْ وَ السَّلَامُ عَلَیْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه»
[1]. المحاسن، ج1، ص44.
[2]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، نامه53.
[3]. سوره شعرا، آیه21.
[4]. سوره ذاریات، آیه50.
[5]. سوره طه، آیه61.
[6]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، نامه61.
[7]. الغارات (ط ـ القدیمة)، ج2، ص320.
...............
پایان پیام/ 313