خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

چهارشنبه ۷ آذر ۱۴۰۳
۱۳:۵۷
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
دوشنبه
۲۳ اسفند
۱۳۹۵
۱۲:۱۱:۵۵
منبع:
ابنا
کد خبر:
717234

آیت‌الله مظاهری:

ریشه‌کن کردن صفات رذيله کار آسانی است/ امام زمان(عج) به وحید بهبهانی چه گفت؟

آیت الله مظاهری اظهار داشت: اگر يکی از صفات رذيله طوفانی شود و طغيان کند، ادعای خدايی می‌کند. فرعون آدم باعقلی بوده، امّا عقلش رفت در شيطنتش و ديد که می‌شود ادعای خدايی کند و ادعای خدايی کرد.

آآ

خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا / سرویس صفحات فرهنگی:

متن ذیل درس اخلاق آیت الله العظمی مظاهری از مراجع معظم تقلید، با موضوع "معرفت نفس؛ ارتباط انسان با عالم هستی" می باشد که در نوزدهم اسفندماه امسال ایراد شده است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.

بحث اين چند هفتۀ ما دربارۀ انس با قرآن بود. اين رابطه با قرآن، هم دنيا دارد و هم آخرت. اگر جداً انس با قرآن داشته باشيم، عاقبت‌به‌خير می‌شويم. اگر انس با قرآن داشته باشيم، قرآن در روز قيامت شفاعت ما را می‌کند. بلکه در همين دنيا شفاعت ما را می‌کند. گفتم اين انس با قرآن مراتب دارد. يکی خواندن قرآن است. معنايش را بفهميم يا نفهميم و از حفظ باشد يا از رو باشد و از هر جای قرآن باشد، امّا انس با خواندن قرآن داشته باشيم. آيۀ شريفه‌اش را خواندم که با تأکيد می‌فرمايد: «فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ»[1]

مرتبۀ دوّم، دقّت و تفسير است و بالاخره کار کردن در قرآن است. اينکه تفسير يک دور قرآن در ذهن ما باشد، به اندازۀ فراخور عقلمان و فراخور سواد و فراخور حالمان.

گفتم قرآن اين را هم جدّی می خواهد: «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها»[2]؛ مگر قفل شقاوت و بدبختی در دلت است که تدبّر در قرآن نداري!

سوّم، برداشت از قرآن است. تفسير قرآن ما را برساند به آنجا که بتوانيم از قرآن برداشت کنيم. قرآن اسم اين را «سُبل سلام» می‌گذارد: «قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبينٌ ، يَهْدي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ»[3] و ديديم که خيلی از بزرگان برداشت از قرآن دارند. از خود تراوش دارند و می‌توانند در تفسير قرآن، به واسطۀ آيات ديگر و به واسطۀ روايات، برداشتی هم از خود داشته باشند. البته اين کار مشکلی است و به قول قرآن سُبُل سلام است.

چهارم عمل به قرآن است. قرآن کتاب عمل است. کتاب قانون اسلام عزيز است و ما باید زياد اهميت به واجبات قرآن بدهيم و اهميّت به مستحبات قرآن زياد بدهيم. اهميت به اجتناب از گناهانی که در قرآن است، زياد بدهيم و بالاخره سرمشق ما قرآن باشد. اين لازم‌تر از اوّلی و دوّمی و سوّمی است. در روایات فراوانی هم هست که اگر می‌خواهی سعادت‌مند شوي، بايد سرمشق زندگی تو قرآن باشد: «فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ»[4]

بحث پنجم راجع به اينست که استاد اخلاق ما قرآن باشد،‌ و اين مهم‌تر از آن چهار قسم است. در حالی که آن چهار قسم از اوجب واجبات بود و پروردگار عالم روی آن خيلی پافشاری و تأکيد داشت، اما اين قسم پنجم مهم‌تر از آن اقسام اربعه است.

ما اولاً بايد بدانيم صفات رذيله داريم. کسی ادعا کند من صفت رذيله ندارم، جهل مرکّب است. به قول حضرت امام، چهل سال خون جگر می‌خواهد تا کسی بتواند درخت رذالت را از دل بکند. کار و تلاش و کوشش می‌خواهد. همۀ ما بايد بدانيم صفات رذيله داريم و اين صفات رذيله زياد است. لاأقل چهل صفت رذيله داريم. دربارۀ اينها کتاب هم نوشته شده است. جنود نفس در مقابل فضائل که جنود عقل است، آنها کار می‌کنند برای عقل و اين صفات رذيله جداً کار می‌کنند برای نفس امارۀ ما. و بايد روی اين جداً کار کرد. و الاّ‌ قرآن می‌فرمايد اگر کار نکنی به جايی نمی‌رسي: «ما زَكى‏ مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ»[5]؛ خدا بايد کمک کند.

سورۀ والشمس يازده قسم می‌خورد و بعد از يازدهم قسم می‌فرمايد: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها ،وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها»[6]؛ سعادتمند کسی است که درخت رذالت را از دل کنده است و بدبخت و شقی است آن کسی که صفت رذيله بر دلش حکمفرما شده است. لذا اين امر اول که بزرگان می‌گويند از اوجب واجبات است و هر واجبی که شما در نظر بگيريد، واجب‌تر از آن، تهذيب نفس است. همين که معمولاً هيچکدام به فکرش نيستيم. الان جلسه، جلسۀ مقدسی است، اما شاید يک نفر در این جلسه به فکر اين نباشد که من بايد صفات رذيله را از خود دور کنم و درخت رذالت را از دل بکنم و کار کند و زحمت بکشد، يا بگويد من بايد درخت فضيلت به جای آن غرس کنم و بايد اين درخت فضيلت را ريشه‌‌دار و ميوه‌دار کنم و از ميوه‌اش هم خود استفاده کنم و هم ديگران؛  اين فکر بايد هميشه در ذُکر ما باشد. گفتم شما عزيزان خوب هستيد، ولی هيچکدام از شما اين را نداريد. اين کار و جديت می‌خواهد. باسواد و بيسواد هم ندارد، طلبه و غيرطلبه هم ندارد.

البته برای خواص خيلی لازم‌تر است. ما طلبه‌ها اگر خودسازی نکرده باشيم و اگر صفت رذيله بر ما حکم‌فرما باشد، علم ما از لشکريان همين صفت رذيله می‌شود. علم ما موجب می‌شود که روی صفت رذيله با توجيه‌گری کار کنيم. بدترين چيزها همين است. گناه خيلی بد است، اما توجيه گناه خيلی بدتر است. جرداق در کتاب «الامام علی» جملۀ بالايی دارد. می‌گويد انسان اگر توجيه‌گر شد و اگر با فکر و علم و نشست و برخاست بخواهد کار کند و طرفداری از صفات رذيله کند، کارش می‌رسد به اينجا که ولی خدا را قربة الی الله در خانۀ خدا شهيد می‌کند. لذا بايد کار کرد، بايد توجه داشته باشيم و بايد بدانيم مشکل است. قرآن يازده قسم می‌خورد و بعد می‌فرمايد: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها ،وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها»؛ معنايش اينست که مشکل است، اما لازم است.

ثانياً ريشه کن کردن صفات رذيله کار آسانی است. از همۀ شما تقاضا دارم با اين کار آسان نگذاريد صفات رذيله طوفانی شود و طغيان کند. اگر يکی از صفات رذيله طوفانی شود و طغيان کند، ادعای خدايی می‌کند. فرعون آدم باعقلی بوده، امّا عقلش رفت در شيطنتش و ديد که می‌شود ادعای خدايی کند و ادعای خدايی کرد و اهل مصر او را به خدايی قبول کردند و باز اکتفا نکرد و گفت خدای بزرگ هستم و رب‌الاعلی هستم. به قول حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌عليه» روح فرعونيّت در همۀ ما موجود است. مائيم که بايد اين آتش را خاموش کنيم. خاموش کردن آتش هم مشکل است، اما اين جمله که الان می‌گويم خيلی آسان است و آن اينست که اجتناب از گناه، آتش اين صفات رذيله را خاموش می‌کند و لاأقل از طغيان می‌گيرد. اهميّت به واجبات کمک می‌کند و خدا بايد در خودسازی کمک کند: «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكى‏ مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ»[7]

اگر می‌خواهيد خدا کمکتان کند، اهميّت به واجبات دهيد. موقع نماز تلاطم درونی در شما پيدا شود. همه چيز در زندگی شما تعطيل باشد. رفتن به دنبال نماز و نماز اوّل وقت در مسجد و با جماعت و با تعقيب و با خواست از خدا باشد تا خدا کمک کند: «وَ لكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ» و الاّ قرآن می‌فرمايد حتماً نمی‌شود و خودت نمی‌تواني. اهل‌بيت«سلام‌الله‌عليهم» بايد کمک کنند. بايد توسّل به اهل‌بيت باشد. لذا انسان باید اهميّت به واجبات مخصوصاً نماز بدهد و بتواند نماز شب بخواند. قرآن می‌فرمايد نماز شب «مقام محمود» می‌دهد: «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى‏ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً»[8]و مقام محمود همين است که انسان پاک شود. لاأقل نمی‌شود پاک شود و صفات رذيله ريشه‌کن شود، لاأقل از طغيان اين آتش جلوگيری می‌کند. اين مقام محمود است که قرآن به کسانی می‌دهد که نمازشب می‌خوانند.

اهميّت به مستحبّات داشته باشيم. ما نذر همه چيز می‌کنيم غير از اين نذر. مسلّم در ميان شما کسی نيست که بگويد اگر حسادت من رفع شود، يک ميليون تومان صدقه دهم. در حالی که بهترين نذرها همين است. اينکه نذر کند که آدم شود. اين در سرحدّ محال است. به قول حاج شيخ، مؤسّس حوزه علميه قم که به راستی مهذّب بوده و درخت رذالت را از دل کنده بوده و شاگردان خوبی هم تحويل جامعه داده است، می‌گويند بارها ايشان روی منبر می‌گفتند اين مسئله که در ميان عوام مشهور است که ملاّ شدن چه آسان و آدم شدن مشکل است، ايشان می‌فرمودند: ملاّ شدن يعنی آخوند واقعی شدن خيلی مشکل است و هفتاد سال شبانه‌روز زحمت می‌خواهد تا مرجع تقليد شود و کسی شود که عالم در اخلاق و احکام باشد و ديگران را تهذيب کند. بعد می‌گفتند: مرحوم حاج شيخ می‌فرمودند: اما آدم شدن محال است؛ يعنی خيلی مشکل است و خودمان نمی‌توانيم کار کنيم و بايد از خدا کمک بگيريم و اگر بخواهيم از خدا کمک بگيريم بايد به واجبات خدا اهميّت دهيم و به مستحبّات اهميّت دهيم. اين توسّل‌ها خيلی مؤثّر است. اين زيارت جامعۀ کبيره بايد يک صبحگاهی برای ما طلبه‌ها و برای همه باشد. ما شيعيان ادعا می‌کنيم آقا امام زمان«عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف» می‌آيد و به دست ما و به رهبری امام زمان پرچم اسلام روی کرۀ زمين افراشته می‌شود و عدالت اسلام و قوانين اسلام سرتاسر جهان را می‌گيرد؛ پس ما بايد با امام زمان«عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف» رابطه داشته باشيم و يکی از روابط با امام زمان«عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف» اينست که صبحگاهی داشته باشيم.

علامه مجلسی می‌فرمايند: خدمت آقا رسيدم و زيارت را مدّاح‌وار برايشان خواندم. آقا فرمودند: «نعمة الزيارة»[9]. اين توسّل خيلی مهم است. مثلاً برای خودسازی توسّل به امام حسين«سلام‌الله‌علیه» داشته باشيم.

مرحوم وحيد بهبهانی«رضوان‌الله‌تعالی‌عليه»‌ از مراجع بزرگ تقليد است و خيلی خدمت به تشيع کرده است. می‌گويد در حرم مطهر امام حسين«سلام‌الله‌علیه» خدمت آقا امام زمان«عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف» رسيدم. آقا امام زمان«عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف» گوش بصيرتی به من دادند و گفتند گوش بده. می‌گويد گوش دادم و ديدم زائرین حالی دارند و گريه و زاری می‌کنند، اما همۀ آنها به فکر خودشان هستند. يکی می‌گويد خدايا قرض دارم قرضم را بده و يکی می‌گويد خدايا فقيرم و يکی می‌گويد خدايا پسر دارم و می‌خواهم زن بدهم و بالاخره همه به فکر خود هستند. آقا امام زمان نگاهی به من کردند و فرمودند يکی به ياد من نيست و همه به ياد خودشان هستند. اين توسّل‌ها خوب است و بايد باشد: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ فَادْعُوهُ بِها»[10]؛ ما بايد توسّل داشته باشيم، امّا اين‌گونه توسّل‌ها را هم بايد داشته باشيم که مثلاً بگوییم: «آقا امام زمان! ای طاهر و مطهر! ای کسی که آيۀ تطهير درباره‌ات نازل شده! ای کسی که طاهر و مطهر هستي! من صفات رذيله دارم، کمکم کن.» آنگاه حتماً کمک می‌کنند.

مهم‌تر از اين، اهميت به واجبات و اهميّت به مستحبّات، اجتناب از گناه است. اين خيلی کار می‌کند. يعنی گناه جلو بيايد و انسان پا روی نفس امّاره بگذارد. پا گذاشتن روی نفس امّاره کم‌کم می‌رسد به آنجا که به قول عوام می‌تواند پا روی گلوی او بگذارد و او را خفه کند. آنگاه درخت رذالت را از دل کنده است. اجتناب از گناه خيلی کار می‌کند و يکی از راه‌هايی که بهترين راه‌ها و آسان‌ترين راه‌هاست، تقيّد به ظواهر شرع است. اهميّت به واجبات و اهميّت به مستحبّات و اجتناب از گناه و تقيّد به ظواهر شرع. به قول آخوند همدانی«رضوان‌الله‌تعالی‌عليه» می‌گويند بارها وقتی به ايشان می‌گفتند نصيحتی کنيد، می‌گفتند: من چيزی را بهتر از تقيّد به ظواهر شرع نمی‌دانم. بايد جداً زحمت کشيد و کار کرد.

حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌عليه» پانزده سال در نجف بودند و يک شب زيارت ايشان ترک نشد. دير می‌رفتند تا خلوت باشد و می‌رفتند تکيه می‌دادند، يعنی دست راست يا چپشان به حرم بود و زيارت جامعه را می‌خواندند. اين ده پانزده سال زيارت جامعه را می‌خواندند. علامه مجلسی در بحار می‌فرمايند: من هرکجا در عتبات رفتم، زيارت جامعه را فراموش نکردم.

حضرت امام پانزده سال در نجف بودند، يک شب زيارت جامعۀ ايشان در حرم مطهر با خلوص و حالی ترک نشد. می‌گويند مرحوم آيت‌الله حاج آقا مصطفی که همه چيز اين آقا عالی بود، هم علم و هم تقوا و هم تهذيب نفسش. از ايشان نقل می‌کنند که يک شب به جای باران و برف، شن می‌باريد و وضع هوا خيلی بد و آلوده بود. ساعت 9 حضرت امام مهيّا شدند برای رفتن به حرم. می‌گويد من از ايشان يک مسئله سؤال کردم و گفتم اميرالمؤمنين«سلام‌الله‌عليه» دور و نزديک دارند؟ ايشان فرمودند نه، ما در محضر اميرالمومنين هستيم و هرکجا باشد ادب حضور بايد مراعات شود. مرحوم آقا مصطفی گفته بودند اگر چنين است، اين زيارت جامعه را امشب در خانه بخوانيد. گفتند آقا تبسّمی کردند و گفتند: اين ذهن عوامانۀ ما را از ما نگير. بالاخره با همان شن‌ها به حرم آمدند و در را بوسيدند و ضريح را بوسيدند و پيش ضريح نشستند و با آن خلوص خاص، زيارت جامعه خواندند.

منابع:

[1]. المزمل، 20: «هر چه از قرآن ميسّر مى‏شود بخوانيد.»
[2]. محمد، 24: «آيا به آيات قرآن نمى‏انديشند؟ يا [مگر] بر دلهايشان قفلهايى نهاده شده است؟»
[3]. المائده، 15و16: « قطعاً براى شما از جانب خدا روشنايى و كتابى روشنگر آمده است. خدا هر كه را از خشنودى او پيروى كند، به وسيله آن [كتاب‏] به راه‏هاى سلامت رهنمون مى‏شود.»
[4]. الکافی، ج 2، ص 598.
[5]. النور، 21: «هرگز هيچ كس از شما پاك نمى‏شد، ولى [اين‏] خداست كه هر كس را بخواهد پاك مى‏گرداند.»
[6]. الشمس، 9و10: «كه هر كس آن را پاك گردانيد، قطعاً رستگار شد، و هر كه آلوده‏اش ساخت، قطعاً درباخت.»
[7]. النور، 21: «و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هيچ كس از شما پاك نمى‏شد، ولى [اين‏] خداست كه هر كس را بخواهد پاك مى‏گرداند و خدا[ست كه‏] شنواىِ داناست.»
[8]. الاسراء، 79: «و پاسى از شب را زنده بدار، تا براى تو [به منزله‏] نافله‏اى باشد، اميد كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند.»
[9]. بحار الانوار، ج 102، ص 113.
[10]. الاعراف، 180: «و نام‌هاى نيكو به خدا اختصاص دارد، پس او را با آنها بخوانيد.»

.....................
پایان پیام/ 167