خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳
۱:۵۴
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
چهارشنبه
۳۰ فروردین
۱۳۹۶
۱۹:۰۸:۰۳
منبع:
ابنا
کد خبر:
718740

بازیکنی که در روز جشن هم "شهداء" را فراموش نکرد + عکس

شادی های پس از گل بازیکنان فوتبال، یکی از حواشی جالب این ورزش است که برای بازیکنان مسلمان، گاه رنگ و بوی دینی و ارزشی به خود می گیرد.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ شادی های پس از گل بازیکنان فوتبال، یکی از حواشی جالب این ورزش است که برای بازیکنان مسلمان، گاه رنگ و بوی دینی و ارزشی به خود می گیرد.

«علی علی پور» بازیکن تأثیرگذار و جوان تیم پرسپولیس هم از آن دسته فوتبالیست هایی است که با اعتقادات مذهبی و ملی، معمولاً تصویر و نام یکی از شهداء را روی پیراهنش نقش می زند و پس از گلزنی، آن را به تماشاگران و دوربین ها نشان می دهد.

وی که 20 آبان 1374 در روستای "قراخیل" قائمشهر به دنیا آمده است، فوتبال خود را از کوچه و خیابانهایی شروع کرد که یکایک آنها مزین به نام شهدای این منطقه شهیدپرور است. حتی زمین فوتبالی که علی پور در آن رشد کرد هم اهدایی پدر بزرگوار شهید محمدرضا مولائی است. 

وی که در سه بازی اخیر تیم پرسپولیس، سه گل پی در پی به ثمر رساند تا زمینه ساز دهمین و قاطعانه ترین قهرمانی پرطرفدارترین تیم ایران در لیگ کشور گردد، در هر بازی عکس یک شهید را بر سینه زد؛ مانند روز چهارشنبه 16 فروردین 1396 که پس از گلزنی در مصاف با تیم پیکان، تصوير «شهيد محمد بلباسی» از شهدای مظلوم مدافع حرم در "خان طومان" سوریه را نشان داد.

مهاجم ارزشمند تیم اول پایتخت، امروز چهارشنبه 30 فروردین 1396 و در روز جشن قهرمانی پرسپولیس هم شهداء را فراموش نکرد و پس از به ثمر رساندن گل دوم تیمش، تصویر «شهید تیمور علی پور» از شهدای شهرش را به عنوان شادی گل به خبرنگاران نشان داد.

وی را در این شادی گل، مهدی طارمی، سروش رفیعی، وحید امیری و کمال کامیابی نیا همراهی و به این شهید عزیز ادای احترام کردند.

           

* زندگی نامه شهید تيمور علی پور

شهید تیمور علی پور فرزند عظیم به سال 1343 در روستاي قراخيل در كومه‌اي تنگ و تاريك ولي مملو از نور ايمان، كودكي به نام تيمور ديده به جهان گشود. دوران كودكي را با تحمّل سختي‌ها و مشكلات، سپري كرد. وي در هفت سالگي روانه‌ي مدرسه شد و دوران ابتدايي را در محل گذراند. امّا از آن‌جا كه وضعيّت مالي خانواده‌اش مناسب نبود.

در تابستان همان سال مجبور شد در كوره‌ي آجرپزي كار كند و هزينه‌ي تحصيل خود را مهيّا كند. در مهرماه همان سال راهي مدرسه راهنمايي شد. ايشان تعطيلات تابستانِ هر سال در كوره‌ي آجرپزي كار مي‌كرد و تقريباً دو سال به همين منوال سپري كرد. پس از قبولي، در كلاس سوم راهنمايي در كارخانه‌ي موزائيك سازي جاده‌ي قائم شهر بابل، مشغول كار شد.

وي در دبيرستان شهيد مطهري قائم شهر ثبت نام نمود، تا بتواند بر علم خود بيفزايد. از نكات پندآموز اين شهيد بزرگوار آنست كه ايشان به اتّفاق خانواده‌شان تا سال 1356 در كومه زندگي مي‌كردند. تيمور در نوجواني فرايض ديني را به‌جا مي‌آورد. شهيد علي‌پور در سال 1361 به عضويّت بسيج روستا در آمد و در همين سال به خاطر مشكلات فراوانِ مالي از ادامه‌ي تحصيل باز ماند وي چند ماه بعد براي پاك سازي جنگل‌هاي مازندران از وجود منافقين به عضويّت طرح جنگل سپاه قائم شهر درآمد. بعد از اتمام طرح روانه جبهه شد و در مناطق عمليّاتي متعدّد از جمله دهلران، كردستان، جزيره مينو و ام‌الرّصاص حاضر شد. تا بدين‌ وسيله دِين خود را نسبت به انقلاب ادا كند. با لياقتي كه از اين رزمنده شجاع مشاهده مي‌شد در عمليات كربلاي 4 و كربلاي 5 به عنوان معاون گردان صاحب الزّمان(عج) انتخاب شده و انجام وظيفه مي كرد.

وی سرانجام پس از رشادت‌هاي كم نظير در جبهه‌هاي حق عليه باطل در منطقه عملياتي شلمچه در تاريخ 19/10/1365 به شهادت رسيد.

             

* وصیت نامه شهید تيمور علی پور

بسم الله الرّحمن الرّحيم

سلام ودرود بيكران خدا برمحمّد(ص) و اهل بيتش، و درود تمامي پيامبران بر حسين(ع) كه بحق دين جدّش را بر پا نمود. و سلام و درود أئمّه‌ي اطهار بر اصحاب با وفاي حسين(ع) كه بحق وفاي عهد با حسين(ع) نمودند.

و درود خدا بر امام زمان(عج) ، و نايب برحقّش و تمامي شهدا و خانواده‌های معظم شهدا.

« وَ قاتِلُو هُمْ حَتّی لا تَكُون فِتْنَه »

اين‌جانب تيمور علي‌پور، فرزند عظيم، ساكن روستاي قراخيل كه در مورّخه‌ي 27/1/65 همراه با ديگر برادران سپاهي عازم جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل گرديدم. هدفم از رفتن به جبهه، جهت پيشبرد اهداف اسلامي و پيروي از ولايت فقيه و لبّيك گفتن به نداي رهبر كبير انقلاب كه همچون نوري است كه بر قلب ما روشنايي بخشيد و فرموده : كه « رفتن به جبهه‌ها از اهمّ واجبات است و حفظ اسلام از احكام آن بالاتر است. »

اين‌جانب وظيفه‌ خود دانسته‌ام، دِيني را كه اسلام و امام و شهدا بر گردن ما دارند اداي تكليف نماييم، و اداي تكليف موقعي از ما ساقط مي‌شود، تا آخرين قطره‌ي خوني كه، در بدن ما جريان دارد، در راه اسلام و انقلاب اسلامي فداكاري نماييم، بار خدايا! ترا به حقّ مقّربان درگاهت قسم، ما را تا آخرين دم شهادت، در راهت ثابت قدم و استوار نگه‌دار و لحظه و آني بين ما و خاندان رسولت جدايي مينداز . بار خدايا ! اگر دين محمّد(ص) جز با كشته شدن ما پا برجا نمي‌ماند ما هم همصدا با رهبرمان امام حسين(ع) فرياد مي‌زنيم : « كه اي گلوله‌هاي آتشين بياييد و بدن ما را قطعه قطعه نماييد امّا اسلام بماند » به استعمارگران شرق و غرب بگوييد، كه چشم طمع از اين مملكت اسلامي بر دارند، هر كه مكر و حيله در برابر انقلاب به‌كار برد، بحق، خدا هم آنرا به خودشان برمي‌گرداند و رسوايشان مي‌كند « وَ مَكَرُوا وَمَكَرَ الله وَاللهُ خَيْرِ الْماكِرين » و بايد منتظر باشيد، كه انشاالله به ياري خدا همراه با رهبر عزيزمان، پرچم پر افتخار« لا اله الا الله » را در پهنه‌ي گيتي به اهتزاز در مي‌آوريم و هرگز از پاي نخواهيم نشست ما پاسداران و بسيجيان جان بركف، همچون موج خروشان دريا، سيلي بسازيم كه تا ريشه‌ي استعمار و استثمارگر را از جا نكنيم ، آرام و قرار نخواهيم گرفت.

بار خدايا! اگر دشمنان دينت، ما را بكشند، آيا دين محمّد(ص) بي ياور مي‌ماند؟ نه هرگز، زيرا از هر قطره خون شهيدي كه بر زمين ريخته مي‌شود، سروهايي رويد. اگر دشمن اين سروها را از بين ببرد، باز سروهاي ديگري خواهد روييد و بساط آن‌ها را كه دم از حقوق بشر مي زنند خواهد پاشيد. امّا اي كساني‌كه براي حتّي يك بار، پا به اين جبهه نگذاشته‌ايد، تا كي مي‌خواهيد در لاكِ خود درعالم بي خبري زندگي كنيد. امّا شما اي خانواده‌هاي معظّم شهدا و مفقودين! تا ما پاسداران و بسيجيان هستيم اين را بدانيد دست از امام عزيزمان و اسلام نخواهيم كشيد و انتقام خون فرزندانتان را از جنايتكاران كه براي دلخوش كردن آرزويشان چشم طمع به اين مملكت دوخته‌اند خواهيم گرفت. امّا چند سخن به شما برادران بسيج :

( شما مايه‌ي افتخار اسلام و امام عزيزمان شده‌ايد قدر اين رهبر عظيم الهي را بدانيد و هيچ وقت پيشي نگيريد، از فرزند زهرا(س) كه چه ابهت و ارزشي به اين مملكت ما، دين ما و مردم ما داد ). او چگونه خدمت كردن به اسلام و چگونه زيستن را بعد هزار و چندي سال از سرور شهيدان به شما و ما آموخت. نگوييد : كه فرزندان ما شهيد شدند و از دست ما رفتند خير، به فرمايش بهشتي عزيز : « اين شهيدان را ما به دست آورديم نه از دست داديم »
شما عزيزان بسيج : ( دنياي كفر و ابر جنايتكاران شرق و غرب را به وحشت و تعجب انداختيد براي اسلام افتخار آفريده‌ايد و براي رهبر اسلام سرافرازي به وجود آورده‌ايد . و به پيروزي هاي غير عادّي و چشم گيري دست يافته‌ايد . كه اين افتخارات مديون اعتماد و توكّل به خداوند تعالي هست .)

آن كس براي خدا قدم بردارد و يا رنگ خير رضاي خدا را در كارش بكشد، خدا هم او را لطف خير مي‌كند، و هيچ وقت شما را بي‌ياور نمي‌گذارد.

« اِنْ تَنْصُرُوا الله يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ اَقدامَكُمْ » و اعمال انسان بايد خالص باشد. امّا اگر اعمال ما خالص نباشد. اصلاً و ابداً ارزشِ الهي و معنوي ندارد. بلكه گناهي هم بر آن مترتّب است اگر يك كاسب يا تاجر يا دكتر و يا غيره در كارهايش خلوص نداشته باشند، اعمالش باطل نيست ولي ثواب خلوص در كار نبوده است، و رشد معنوي پيدا نمي كند امّا اگر يك سپاهي يا ارتشي يا بسيجي و روحاني ( كه كارهايش از جمله عبادت است و جهت الهي دارد .) خلوص
نداشته باشد هم عملش باطل است، و هم استكمال نمي‌يابد و در ضمن براي او گناه نوشته
مي‌شود اي بسيجيان عزيز! بار سنگين جنگ بر دوش شما است. اي سربازان گمنام! مواظب باشيد كه نزد پيامبر اكرم(ص) و امام زمان(عج) نيز جزء گمنامان باشيد هيچ افتخاري بالاتر از اين نيست كه روز قيامت گفته شود، بسيجي سرباز گمنام ولي الله اعظم(عج) است. پس افتخار بزرگي است كه روز قيامت بسيجي را به صف محشر بياورند و او را سرباز امام خميني معرفي كنند.

چند سخن نسبت به آن‌هايي كه از اوّل انقلاب و جنگ تا به حال نق مي‌زدند تفرقه ايجاد مي‌نمودند: امّا اي تفرقه اندازها! تا كي مي خواهيد رعب و وحشت ايجاد كنيد ولي اين را بدانيد هيچ وقت با حيله تان پابرجا نخواهيد ماند. اين چند صباحي را كه در اين دنيا‌ي فاني مي‌گذرانيد لااقل يك شب هم به خودتان فكر كنيد كه مملكت چگونه بود پيش از انقلاب و حال را بنگر، نگوييد كه چرا جنگ را خاتمه نمي‌دهند صلح نمي‌كنند، جنگي كه براي رضاي خدا باشد و اسلام در آن حكومت داشته باشد صلح معني ندارد چگونه به خودتان اين جراُت را مي‌دهيد كه تفرقه ايجاد مي‌كنيد و در مورد جنگ نق مي‌زنيد. شمايي كه هنوز براي يك بار پا به جبهه نگذاشته‌ايد جواب اين همه شهيد را چه كسي بايد بدهد؟ جواب مفقودين و اين همه خانمان سوزي را كه بايد بدهد؟ شما كه آرزوي بي‌بندوباري در سر داريد تا خدا در اين مملكت است به آرزويتان نخواهيد رسيد.

امّا چند وصيّت به پدر و مادر مهربانم: انشاءالله با شهيد شدن من ( كه اگر خداي قبول كند )‌ احساس ناراحتي به خودتان راه ندهيد كه خواست خدا همين را اقتضا كرده، امانتي را كه چند وقتي در دستتان بود، بگيرد. همچون شهيداني كه به شهادت نايل گشتند اميدوارم كه هر بدي نسبت به شما كردم و فرزند خوبي، براي شما نبودم مرا ببخشيد و از خدا بخواهيد قلم عفو بر جرائم اعمالم بكشد و امّا خواهران عزيزم! هيچوقت حجاب اسلامي را از خودتان رها مكنيد، تا لطمه به خون شهدا نخورد، و شما با حجابتان خون شهيدان را همچون زهرا(س) حفاظت نمائيد.

و امّا برادر عزيزم! انشاءالله احساس تنهايي نمي‌كني و خواست خداي حق تعالي بود و راهم را تا توان و قدرت در بدن داري ادامه بده و فرزند خوبي در نبودِ من ( كه نسبت به پدر و مادر نبودم ) باش. اگر آن‌ها را ناراحت كني، خدا را ناراحت كردي و انشاءالله درست راهم
ادامه بده تا بتواني دِين خود را نسبت به مملكت اسلامي و خون شهدا ادا‌ نمايي.

اي پروردگارم! به ناتواني تنم و نازكي پوست بدنم و باريكي استخوانم ترحّمي فرماي. خدايا ! بيامرز، هر گناهي را كه مرتكب آن شدم و هر خطايي را گرفتارش شدم.

از تمامي دوستان و آشنايان و از تمامي بسيجيان و از آن‌هايي كه بدي از من ديده‌اند اميدوارم كه مرا ببخشيد.

والسلام 
تيمور علي‌پور
27/5/1365

.......................
پایان پیام/ 101