خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

پنجشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۳
۰:۲۰
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
پنجشنبه
۲۱ اردیبهشت
۱۳۹۶
۱۴:۰۴:۱۴
منبع:
اختصاصی ابنا
کد خبر:
719638

اخبار سیزدهمین همایش دکترین مهدویت ـ 17

عصر روز اول/ کمیسیون دانشگاه ادیان و مذاهب/ ظهور منجی در آیین هندو و مسیحیت حتمی است/ موعود نجات‌بخش کل هستی خواهد بود

کمیسیون ارائه مقالات علمی مهدویت دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی قم در نوبت عصر روز اول باحضور پژوهشگران برتر سیزدهمین همایش بین المللی دکترین مهدویت در سالن سلمان فارسی برگزار شد.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ سیزدهمین همایش بین المللی دکترین مهدویت در نوبت عصر امروز پنجشنبه 21 اردیبهشت 1396 (14 شعبان 1438) با برگزاری پنج کمیسیون به کار خود ادامه داد.

یکی از این نشست ها مربوط به "کمیسیون دانشگاه ادیان و مذاهب قم" بود که از ساعت 15 تا 17 با حضور پژوهشگران برتر همایش در "سالن سلمان فارسی" مدرسه امام کاظم(ع) قم برگزار شد.

دکتر «احمدرضا مفتاح» و استاد «علیرضا شجاعی» از اعضای هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب به عنوان رییس و دبیر، این کمیسیون را اداره کردند و محققان این دانشگاه، خلاصه ای از مقالات خود را ارائه دادند؛ از جمله:

* مقاله "مفهوم و کارکرد موعودباوری در آیین هندو"

دکتر «سید محمد روحانی» که با مقاله "مفهوم و کارکرد موعودباوری در آیین هندو" در همایش شرکت کرده بود اظهار داشت: در آیین هندو از موعودی به نام «کلکی» سخن به میان آمده است. کلکی آخرین تجسم زمینی «ویشنو» یکی از سه خدای بزرگ هندویی است که در آخر الزمان برای نجات دین و کمک به مؤمنان تجسد خواهد یافت.

وی ادامه داد: در اصطلاح هندویی، به تجسد خدا بر روی زمین «اوتاره» اطلاق می‏شود. لذا مفهوم منجی در این آیین با مفهوم اوتاره ارتباط پیدا کرده است. همین باعث شده است تا برخی معلمان معنوی هند، خود را اوتاره یا منجی موعود بنامند.

روحانی اضافه کرد: به لحاظ کیهان شناسی در آیین هندو، "چهار دوره اصلی" وجود دارد که مانند زنجیره ‏ای هر بار تکرار می ‏شوند. دوره "کالی" آخرین دوره یا همان چهارمین دوره است. این برهه، بدترین دوره است که در آن فضیلت رخت بر بسته و زمان تباهی بشر است. به اعتقاد هندوها منجی موعود در همین دوره ظهور می کند تا فضایل اخلاقی و دینی را احیاء نماید.

این محقق اسلامی افزود: سیمای ظاهری کلکی در آیین هندو نیز توصیف شده است. این سیما در برخی جاها شبیه به آن چیزی است که در روایات اسلامی برای «مهدی موعود(عج)» ذکر شده؛ مثل اینکه با اسب می ‏آید و شمشیر دارد. این موضوع برای خصوصیات منجی در مسیحیت نیز دیده می شود. مثلا در "مکاشفات یوحنا" آمدن اسب از آسمان پیش بینی شده است.

وی در ادامه بیان داشت: همچنین در هندوئیسم برای منجی "هشت نیروی معنوی و ماورایی" نیز آمده است. گویا این نیروها ذکر شده اند تا به این پرسش پاسخ دهند که "چگونه، شخصی با یک اسب و شمشیر می ‏تواند بساط ظلم را از کل جهان برچیند؟!".

روحانی ابراز داشت: اما نکته دیگری که در موعود هندویی وجود دارد و به آنچه در اسلام هست نزدیک است، آن است که "موعود هندوها نجات کل هستی را می‏‌طلبد، نه به سان موعود یهودیان که تنها در صدد نجات قوم یهود است".

این پژوهشگر علوم اسلامی در پایان خاطرنشان کرد: نکته مهم دیگرِ این موعود، وعده‏‌هایی است که با آمدن آن محقق می ‏گردد. مثلاً از "بین بردن کفر"، "از بین بردن چندگانه پرستی" و "وعده پرستش خدای یگانه‏‌ای که ماوراء جسم است".

* مقاله "بازخوانی اسطوره میتریه؛ یک تحلیل گونه شناختی و مردم شناختی"

«علیرضا شجاعی» پژوهشگر بعدی بود که با مقاله "بازخوانی اسطوره میتریه؛ یک تحلیل گونه شناختی و مردم شناختی" در سیزدهمین همایش بین المللی دکترین مهدویت شرکت کرده بود.

وی درباره نوشته خود گفت: اصل نظریه من در این مقاله بر این است که در آیین بودایی چیزی به نام موعود وجود ندارد، بلکه موعود را مسیحیان به آیین بودایی وارد کردند.

شجاعی توضیح داد: برخی عقیده دارند که «میتریه» یا «بودای پنجم» که در آینده خواهد آمد، همان موعود است؛ در حالی که اگر به سنت بودایی رجوع کنیم در می‌‏یابیم که نباید میتریه را «بودای موعود» تلقی کرد بلکه میتریه «بودای آینده» است. بین بودای موعود و بودای آینده فرق بسیار است.

وی ادامه داد: به طور خلاصه می‏توان گفت که در آیین بودا این تصور که شخصی در آینده خواهد آمد تا دین را دوباره احیاء کند ــ آن هم در زمانی که دین بودایی رو به افول گراییده است ــ وجود دارد. از این شخص به «میتریه» تعبیر شده است.

این پژوهشگر افزود: اما اینکه این شخص، نجات بخش هستی و منجی آخر الزمانی باشد چنین چیزی وجود ندارد. میتریه یک خدای نجات بخش است نه یک منجی آخر الزمانی. بنابراین، مسیحیان موعودگرایی را به آیین بودایی چسبانده‏ اند.

* مقاله "جریان شناسی انتظار موعود در ایران باستان"

«ابوالقاسم جعفری» از منظر دین زرتشت به موضوع همایش پرداخت و با مقاله ای با نام "جریان شناسی انتظار موعود در ایران باستان" در همایش شرکت کرد.

وی در ابتدا اظهار داشت: پیروان آیین زرتشت در صدر اسلام قطعاً به عنوان اهل کتاب شناخته شدند و اهل بیت(علیهم السلام) از آنها حمایت کردند و گفتند که "در میان این مردم حکمای الهی می ‏شناختیم" و اینکه "اینها ریشه دینشان الهی است". این مسأله در تاریخ اسلام ثبت شده است و تردیدی در این نیست.

جعفری ادامه داد: در "گاهان" که قدیمی ‏ترین بخش کتاب "اوستا" است می بینیم که از شخصی به نام «سوشیانت» صحبت می شود. در آنجا زرتشت نه تنها خودش را سوشیانت می نامد بلکه می گوید: "برسد آن روزی که سوشیانت ‏ها بیایند".

این پژوهشگر ادیان تصریح کرد: در اوستای متأخر ــ یعنی "یشت‌ها" ــ آمدن سه منجی مطرح می شود؛ «برپادارنده اشه یا راستی»، «برپادارنده نماز» و سومی «تجسم اشه». یعنی تمام ابعاد دین به دست منجی سوم مشخص می گردد.

وی ادامه داد: در متون پهلوی هم سخنانی در مورد سوشیانت ها مطرح شده است. در کیهان شناسی زرتشت هم مطرح شده است. ولی در آنها مصداقی برای سه سوشیانت نمی بینیم.

جعفری سپس به مفهومی مغفول اشاره کرد و گفت: صحبت اصلی مقاله بنده، نکته ای که ما از آن غافل شده ایم. اینکه متونی از حکیمان ایران باستان وجود داشته که یا گم شده یا پراکنده شده اند. حتی اکنون در هندوستان نسخه هایی از متون پهلوی پیدا می شود همپای دینکرد و بندهش که هنوز کار نشده اند. اینها بخشی از تاریخ زرتشت را برای ما مشخص می کند که بسیار ارزشمند است. مثلا یکی از این منابع تاریخ هایی است که تاریخدان های مسلمان نگاشته اند.

وی در تبیین این گفته خود بیان داشت: شخصی است به نام «ابوالفرج بن عبری» که تاریخ نویس قرن هفتم هجری بوده در تاریخ خود از پیشگویی های زرتشت در مورد ظهور موعود می نویسد. مشخص است که در آن زمان منابعی در این خصوص وجود داشته که این منابع در حال حاضر موجود نیست. یا مثلا «ابن اثیر» در "کامل التواریخ" خود می نویسد: "در کتاب زرتشت آمده است: آنچه را که من برای شما آورده ‏ام نگاه دارید و دریابید تا هنگامی که مردی دارای شتری سرخ به نزد شما بیاید و او درست در 1600 سال دیگر پدیدار خواهد شد". همه مصداق این پیش بینی را پیامبر اکرم(ص) دانسته اند و زمان هم درست با زمان ظهور اسلام هماهنگی دارد. همه اینها نشان می دهد که در آن زمان منابعی وجود داشته که الان موجود نیست.

جعفری ادامه داد: یا مثلا در کتاب "محبوب القلوب" اثر «قطب الدین اشکوری» از پیشگویی های آخر الزمانی زرتشت سخن آمده است که: "مردی می ‏آید که بساط ظلم را برچیده و عدل را برقرار می کند". خود ایشان در حاشیه همین مطلب می نویسد: گویا مراد حکیم از آن مرد عالم، مولای ما صاحب الامر است که در آخر الزمان خروج خواهد کرد.

این محقق دانشگاهی در پایان، تأکید کرد: نیاز است تا یک بار دیگر متون تاریخی خودمان را با این نگاه بازخوانی کنیم.

* مقاله "تفسیر نشانه‏ های ظهور در سنت مسیحی"

«محمد حقانی فضل» که با  مقاله "تفسیر نشانه‏ های ظهور در سنت مسیحی" در این کمیسیون حضور یافته بود در ارائه این مقاله گفت: در مسیحیت چهار مکتب و دیدگاه در خصوص ادبیات آخر الزمانی وجود دارد که در شکل گیری هر کدام از آنها زمینه ‏های اجتماعی نقش داشته است. بنده در مقاله خودم به این چهار دیدگاه پرداخته ‏ام.

وی ادامه داد: کتاب "مکاشفات یوحنا" از مهمترین کتاب‏هایی است که در آن بحث منجی مطرح شده است. مطالب مطرح شده در این کتاب بسیار تمثیلی است. بنابراین سؤال اصلی که باعث شد من به سراغ تحقیق از این موضوع بروم این بود که "چگونه باید به سراغ این متن رفت؟ آیا باید لفظ را گرفت و یا آنکه باید با نگاه عرفانی و تمثیلی به سراغ آنها رفت؟".

حقانی اضافه کرد: در عین حال، در تحقیق از این موضوع به زمینه های پیدایش چند مکتب مختلف مسیحی برخورد کردم.

این محقق بیان داشت: بنابراین در این مقاله دیدگاه‏ های مختلف آخرالزمانی مطرح در دین مسیحیت و زمینه ‏های پیدایش این نوع ادبیات آخر الزمانی را مطرح کردم.

وی افزود: مثلاً در ابتدای تشکیل دین مسیحیت حدود 200 تا 300 سال طول کشید تا این آیین تثبیت شود. در این دوران برداشت آنها از متن بسیار لفظی بود و می گفتند حتما این وقایع رخ خواهد داد؛ چون با وضع فاجعه بار آنها در آن زمان هماهنگ بود.

حقانی ادامه داد: اما بعد از آنکه مسیحیت حاکم شد و حکومت را دست گرفت دیگر تفسیر لفظی جوابگو نبود؛ چون باور به تفسیر لفظی ادبیات آخر الزمانی، این نتیجه را به دنبا لداشت که منجی باید بیاید و حاکمان ــ که اینک مسیحی یودند ــ را از بین ببرد. این نتیجه طبیعتاً خوشایند حاکمان مسیحی نبود.

* مقاله "تفسیر هم‌دلانه از آخرالزمان"

دکتر «احمد رضا مفتاح» در بیان چرایی انتخاب عنوان "تفسیر هم‌دلانه از آخرالزمان" برای مقاله خود گفت: آن چیزی که توجه مرا در بحث آخرالزمان جلب کرد این بود که در حال حاضر از متن "مکاشفات یوحنا" جریانی شکل گرفته که سر از جریان مسیحیت صهیونیستی در آورده است؛ بخصوص در مسیحیت راستگرای آمریکا.

وی افزود: این جریان چیزهایی که در "مکاشفات یوحنا" ذکر شده است را مستمسکی قرار داده اند برای آن جنگی که در آخر الزمان رخ خواهد داد (و توجیه جنگ افروزی در خاورمیانه).

مفتاح ادامه داد: آن چیزی که در این میان قابل قبول نیست این است که در تفسیر از این مکاشفات، خودشان را "طرف خیر" قرار می دهند و بخشی از "طرف شرّ" را نیز به مسلمانان نسبت می دهند.

وی افزود: بنابراین با انتخاب این عنوان خواستم تا در برابر این تفسیر مسیحی ــ صهیونیستی از "مکاشفات یوحنا"، بگویم که: "می شود که ما هم ایده ای همدلانه مطرح کنیم".

مفتاح توضیح داد: یعنی ما در مقابل آن تفسیر جنگ طلبانه، ایده ای دیگر می دهیم. البته نه به این معنا که از آنها بخواهیم دست از باورهایشان بردارند؛ بلکه باورهایشان سر جایش باشد، فقط در برابر تفسیر مسیحی ــ صهیونیسی آنها از "مکاشفات یوحنا"، نیم نگاهی هم به بحث آخرالزمانی ما داشته باشند. یعنی این همدلی، باید دوسویه باشد.

این محقق مهدوی تصریح کرد: در مقاله خودم به این ایده پرداخته ام و خواسته ام نشان دهم که می توان یک گفتمان مشترک آخر الزمانی را مطرح کرد. یعنی به جای آنکه پیروان ادیان مختلف بیایند و روی گفتمان خودشان آنگونه پا فشاری کنند که نزاع در بگیرد بیایند بر روی پیام پیامبرانشان و هدف غایی موعود آخرالزمانی‌شان بحث کنند.

وی در پایان تأکید کرد: اگر اینگونه شود خواهیم دید که موعود همه ادیان درون مایه مشترکی دارد؛ همه آنها صحبت از برقراری صلح، امنیت و عدالت می کنند. بنابراین باید بیایم و این کارکرد نهایی را منتقل کنیم.

* مقاله "مهدویت و معنای زندگی"

سپس آقای «ناصر محمدی» مقاله خود با عنوان "مهدویت و معنای زندگی" را ارائه داد و گفت: در این مقاله خواسته ام تا معنای زندگی را از بُعد مهدویت بررسی کنم.

وی ادامه داد: در فلسفه تحلیلی سه موضوع پیرامون معنای زندگی مطرح شده است:
ــ دیدگاه طبیعت‌گرا: بنا بر این رویکرد، ارزشهای موجود در این جهان می تواند پاسخگوی نیازهای ما باشد و انسان به هیچ چیز دیگری نیازمند نیست.
ــ دیدگاه ناطبیعت‌گرا: ما، نه باید به عالم ماوراء کار داشته باشیم و نه به نیازهای مادی. بلکه آنچیزی که برای ما می تواند معنای زندگی را تفسیر کند همین اصول عقلی هستند.
ــ دیدگاه فراطبیعت‌گرا: که معنای زندگی را در جاودانگی انسان و ارتباط او با عالم ماوراء و خالق هستی تعریف می‏ کند.

این پژوهشگر مهدوی خاطرنشان کرد: من در این مقاله به دنبال طرح این مسئله هستم که "آیا مهدویت، فارغ از بحث‏های فلسفی خشک می تواند به زندگی ما معنا ببخشد یا نه؟".

وی افزود: این بحث را با رجوع به قرآن کریم، نهج البلاغه و کتب معتبر شیعی تحقیق کردیم و به این نتیجه رسیدیم که "مهدویت ــ بر خلاق سایر مکتب های انسان گرایانه ــ به زندگی معتقدانش در ساحت های ارزشی، مادی، عقلانی و فراعقلانی معنا می دهد".

محمدی ادامه داد: این مقاله بحث می شود که موعود باوری در معنا بخشی به زندگی فرد موثر است. ما در این تحقیق اهمیت بحث موعود باوری را مورد اشاره قرار داده‌ایم و نشان دادیم که این باور هرگز باور خرافی نیست.

وی در پایان ابراز داشت: مهدویت بخاطر اهداف بالایی که در آن وجود دارد کارکردهایی همچون پارسایی، اخلاق مداری، تقویت عقلانیت فرد و امید در حرکت به آینده ای روشن را در معتقدانش ایجاد می کند.

................................
پايان پيام/ 313 ـ 101