خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا / سرویس تحلیل سیاسی:
اولین سفر رییس جمهور جدید ایالات متحده آمریکا به خاورمیانه انتقادات زیادی را برانگیخت؛ بویژه عقد قرارداد میلیاردی برای تحویل سلاح به رژیم آل سعود که تغذیه کننده اصلی مادی و معنوی تروریسم تکفیری در جهان است.
نوشته زیر ـ که به قلم وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در شماره امروز روزنامه روزنامه "نیویورک تایمز" آمریکا منتشر شد ـ از مواضع سران امریکا و عربستان درباره منطقه که در پی این سفر صورت گرفت، بشدت انتقاد کرده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به قلم: محمدجواد ظریف
(وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران)
◀️ 5 خرداد 1396
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در حالی که آقای «ترامپ» پس از امضای یک قرارداد تاریخی تسلیحاتی، میهمان قصرهای خانواده سلطنتی سعودی بود، مردم ایران نتیجه یک انتخابات واقعی و چالشی را جشن میگرفتند. انتخابات عزم رأی دهندگان ایرانی برای ادامه مسیر میانهروی و تعامل سازنده بر اساس احترام متقابل را نشان داد- مسیری که توافق هستهای 2015 را میسر نمود. اگر کارایی روشهای قبلی ملاکی برای موفقیت در آینده باشد، 110 میلیارد دلار دیگر برای سلاح، نه «بار هزینههای اضافی را از دوش واشنگتن برخواهد داشت» و نه «به امنیت دراز مدت عربستان» ـ آن گونه که وزارت امور خارجه امریکا ادعا میکند ـ کمکی خواهد کرد.
آخرین باری که سعودیها چنین مبلغ هنگفتی را هزینه کردند، بیش از 70 میلیارد دلار به صدام برای تسلیح وی در تجاوز به ایران در دهه 80 میلادی پرداخت کردند: ولی ببنید نتیجه این کار برای دنیا و خود آنها چه بود. بنابراین در خوشبینانهترین حالت، آقای ترامپ مشغول اخاذی و دوشیدن همسایگان سعودی ماست، آن هم از پولی که در واقع قادر به پرداخت آن نیستند. در بدبینانهترین حالت هم، وی امریکا را به مزدور سعودیها در خاورمیانه تبدیل خواهد کرد. زشتی این حالت زمانی مشخصتر میشود که بدانیم 15 نفر از هواپیماربایان 11 سپتامبر از اتباع سعودی بوده اند. آن گونه که از سرکوب مردم در عربستان درست قبل از سفر آقای ترامپ و همین طور حمله مرگبار رژیم بحرین به اعتراض مردمی در این کشور بلافاصله بعد از این سفر مشخص میشود، حکام مستبد منطقه این حس را پیدا کردهاند که یک چک سفید امضا گرفتهاند تا تمامی اعتراضات مسالمت آمیز باقیمانده را سرکوب کنند.
به عبارت دیگر، اتفاقات بسیاری بدی در این بخش از جهان در حال رخ دادن است.
برای جلوگیری از گسترش بیشتر مصیبت تروریسم و افراطیگری خشونت بار، رهبران مسئول در پایتختهای منطقه و سایر کشورهای جهان باید به فوریت اقدام کنند و گامهای جدی برای مقابله با این خطرهای فوری بردارند. صرفنظر از رقصهای شمشیر و میهمانیهای تشریفاتی، تضادهای بنیادینی در منطقه وجود دارد که باید به آنها رسیدگی کرد.
در یمن، عربستان سعودی به شبه نظامیان حوثی حمله میکند که خود را به عنوان تواناترین نیروی مقابله با القاعده شبه جزیره عربستان (AQAP)، مرگبارترین گروه شبکه جهانی تروریسم در حال حاضر، به اثبات رسانده است. پشتیبانان غربی ائتلاف تحت رهبری سعودی، انگیزه خود را حمایت از «دموکراسی» میخوانند، در حالی که همین مفهوم هم در ریاض و هم نزد سایر متحدان عرب امریکا طرفداران اندکی دارد. تراژدی یمن متأسفانه در سوریه نیز تکرار میشود. در آنجا هم نیروهایی که در خطوط مقدم مبارزه با افراطگرایان وهابی هستند، همزمان با سیاست ضد تروریسم کشورهای غربی هم تهدید میشوند؛ سیاستی که اغلب به صورت سلیقهای دوستان و دشمنانش را انتخاب میکند.
بگذارید واضح تر بگویم: آنچه آقای ترامپ «انبوه تجهیزات نظامی زیبا» خواند، مردابی را که گنداب تروریسم و افراطیگری ستیزه جویانه ایجاد کردهاند، تخلیه نخواهد کرد. نه «زنجیرهای طلا» و نه «گویهای درخشان» یک راه حل جادویی برای چالشهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که منشأ افراطگرایی هستند، ارائه نمیکنند. چیزی که مؤثر خواهد بود، تلاشی واقعی برای ایجاد تعاملی فراگیر میان قدرتهای منطقهای مبتنی بر یک سیاست همزیستی و پذیرش بی ثمر بودن راه حلهای نظامی است. در حالی که عربستان سعودی میلیونها دلار به صورت بی حساب هزینه ترویج ایران هراسی میکند تا اذهان را از صادرات جهانی خود یعنی وهابیت - که ایدئولوژی افراطی القاعده، داعش و هر گروه تروریستی ویرانگر دیگری از کراچی تا منچستر است- منحرف سازد، ایران به قربانیان افراطگرایی در عراق و سوریه کمک میکند. ایران ضمن کمک به حفظ بغداد و دمشق از تصرف داعش، فعالانه از راه حل سیاسی برای بحرانهای هر دو کشور حمایت کرده است.
در سال 2013، ایران پیشنهاد یک آتشبس فوری و یک طرح برای پایان دادن به جنگ در سوریه ارائه داد. برای بیش از دو سال، عربستان سعودی این واقعیت را که درگیری در سوریه راه حل نظامی ندارد رد میکرد، آن هم با این توهم که با کشاندن امریکا به جنگ، دست نشاندگان افراطیاش به پیروزی در میدان جنگ دست خواهند یافت. پس از قربانی شدن جانهای بی شمار، بالاخره در سال 2015 طرح ما درباره سوریه مبنای قطعنامه 2254 شورای امنیت سازمان ملل متحد شد.
به تازگی، ابتکار گفتوگویی که توسط ایران، ترکیه و روسیه برقرار شد، هرچند هنوز ایدهآل نیست، توانست یک ساز و کار مؤثر بر کاهش تنشها شود. دیپلماسی دومسیره در قبال سوریه که در آن منازعه کاهش یافته و تلاشهای ضد تروریسم گسترش مییابند، یک فرمول معتبر برای حل تعارضات دیگر منطقه نیز فراهم میکند.در یمن، از همان روزهای اول از شروع خصومتها در بیش از دو سال پیش، ایران یک طرح چهار مادهای برای پایان دادن به جنگی ارائه داد که عربستان سعودی با احساس غرور کاذب از یک پیروزی دو هفتهای در آن دم میزد.
پیشنهاد ایران شامل تضمین آتشبس فوری، ارسال فوری کمکهای انسان دوستانه، حمایت از گفتوگو بین گروههای یمن و کمک به یمنیها برای ایجاد یک دولت فراگیر وحدت ملی با حمایت از همسایگان بود. با هفت میلیون یمنی که در آستانه قحطی ناشی از اقدامات بشری قرار دارند و تقریباً نیمی از جمعیت سوریه که آواره شدهاند، بحران بیش از آن فوری است که بخواهیم با انگشت سرزنش به سایرین وقت را تلف کنیم. در این راستا، ایالات متحده و متحدان آن امروز دو انتخاب دارند. آنها میتوانند به حمایت مادی و معنوی خود و تشویق عاملان جنگ به تشدید تلاشهای جنگیشان ادامه دهند که بی نتیجه بودن آن ثابت شده و مرگ و نابودی بیشتری را به ارمغان میآورد و دستیابی به یک راه حل پایدار را پیچیده تر میکند. یا، همانند آنچه ایران از روز اول گفته است، این دولتها بر ایجاد یک راه حل سیاسی فراگیر با مشارکت همه گروههای سیاسی درگیر تمرکز کنند.
در سال 1990، زمانی که من یک دیپلمات جوان بودم، شاهد بودم که چگونه در دوران پس از تصمیم صدام برای تجاوز به کویت و قربانی کردن حامیان مالی عرب خود، وزیران خارجه عربستان و متحدان عرب آن در پاسخ به پیشنهاد همتای ایرانیشان برای پایهریزی یک ساز و کار فراگیر برای امنیت منطقه مخالفت کردند. بعد از هدر دادن صدها میلیارد دلار برای خرید سلاح و پس از سالها خونریزی بی حد و حساب، ما به خانه اول بازگشتهایم. اگر ما این چرخه را نشکنیم، این وظیفه خطیر را تنها برای فرزندان و نوادگان خود به جا خواهیم گذاشت. ما باید نسلی باشیم که از تاریخ یاد میگیرد و نه نسلی که محکوم به تکرار آن است.
.......................
پایان پیام/ 167
آرشیو سرمقاله های خبرگزاری ابنا:
ــ آیا شاهد یک "ترکیه جدید" خواهیم بود؟
ــ رایزنی شکننده در ژنو ؛ دست بالا مال کیست؟
ــ جمعه های خونین تکفیری؛ داعش اسلام را کجا آموخته است؟
ــ آقای درویش، بیایید به احساسات مردم احترام بگذاریم
ــ انفجار اطلاعات؛ غولهای صنعت فرهنگ؛ و دو نامه
ــ اقتصاد مقاومتی؛ در عرصه فرهنگ و تبلیغ بین الملل
ــ روز جهانی حضرت علی اصغر(ع) ؛ روز حمایت از کودکان قربانی خشونت و تروریسم
ــ نمونه ای موفق در تبلیغ بین المللی؛ ترکیب "حکمت، دانش و مخاطب شناسی"
ــ یادداشت های اربعینی /1/ و کاروان عشق در حرکت است...
ــ یادداشت های اربعینی /2/ به میزبانمان احترام بگذاریم
ــ یادداشت های اربعینی /3/ بیست و هشتم صفر؛ اربعین مکرر؛ و ایثار و مجاهدت عجیب شیعیان عراق
ــ دوران ترامپ؛ دکترین مونرو یا مک کارتیسم نوین؟
ــ هاشمی رفسنجانی؛ فدک؛ و ثبت جهانی "مظلومیت فاطمه زهرا(س)"
ــ گناه روحانیون جمهوری آذربایجان چیست؟
ــ این 10 روز سرنوشت ساز ...
ــ شهر خون، دوباره در آتش
ــ حمله آمریکا به سوریه؛ دوگانگی در برخورد و افشای فریب ترامپ
ــ صحنه های وحشتناک در حی الراشدین
ــ پاراچنار در "مبعث" هم رنگ خون گرفت
ــ رقابت اخلاقی در انتخابات؛ لازمه اعتلای جامعه
ــ "ترامپ" و "آل سعود" در حال ایجاد اتفاقات بسیار بدی در خاورمیانه هستند
ــ فروپاشی ائتلاف عربی، نخستین نتیجه رقص شمشیر در ریاض