خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳
۲۱:۳۰
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
شنبه
۲۰ خرداد
۱۳۹۶
۱۶:۳۷:۳۲
منبع:
اختصاصی ابنا
کد خبر:
721126

هاشم‌زاده هریسی:

عواملی که اخلاق ما را قرآنی می‌کند عملیاتی کنیم/ ویژگی‌های عبادالرحمن

عضو مجلس خبرگان رهبری اظهار داشت: زندگی طیبه به معنای زندگی پاک مطلق است یعنی زندگی‌ای که از هر جهت پاک است. این زندگی طیبه در دنیا شروع می‌شود و تا قیامت هم ادامه پیدا می‌کند و به زندگی عالی‌تری می‌رسد.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ آیت‌الله هاشم هاشم‌زاده هریسی، عضو مجلس خبرگان رهبری و مؤلف مجموعۀ «درس‌های قرآنی» در گفت‌وگو با خبرنگار ابنا مطالبی در مورد مشخصه‌های زندگی قرآنی و راهکار ترویج اخلاق قرآنی در سطح جامعه بیان کرد. در ادامه، این گفت‌وگو را می‌خوانید.

ابنا: با توجه به اینکه شعار امسال نمایشگاه قرآن «قرآن؛ اخلاق؛ زندگی» است، مشخصه‌های کلی زندگی قرآنی را بیان کنید؟

ـ اگر بخواهیم چکیدۀ مشخصه‌های زندگی قرآنی را بیان کنیم باید پایه‌های زندگی قرآنی بیان شود که در این مقال به همان اکتفا می‌کنیم.

قرآن به زندگی طیبه اشاره دارد، زندگی طیبه به معنای زندگی پاک مطلق است یعنی زندگی‌ای که از هر جهت پاک است. این زندگی طیبه در دنیا شروع می‌شود و تا قیامت هم ادامه پیدا می‌کند و به زندگی عالی‌تری می‌رسد.

آیۀ 97 سورۀ نحل، زندگی طیبه را ترسیم می‌کند و می‌فرماید هر کس، چه مرد باشد چه زن باشد، یا از هر قومی که باشد، اگر ایمان بیاورد و عمل صالح انجام بدهد در دنیا به حیات طیبه داخل می‌شود و در آخرت هم به حیات طیبه‌ای داخل می‌شود که کامل‌تر است. ایمان بالاتر از علم است، ظرف ایمان دل است. کسی که ایمان دارد بهشت و جهنم را می‌بیند و خوبی و بدی را لمس می‌کند.

عمل صالح باید سه عنصر داشته باشد. اولاً باید برای انسان یا خانواده یا جامعه‌اش فایده داشته باشد که این فایده می‌تواند دنیوی یا اخروی باشد. ثانیاً این عمل مفید را باید به صورت صحیح و زیبا انجام بدهد یعنی به روش خوبی انجام شود، مثلاً اگر امربه‌معروف می‌کنیم باید طوری باشد که منجر به لجاجت طرف مقابل نشود. ثالثاً این عمل باید برای خدا باشد و اگر برای خدا نباشد تأثیرش هم موقت خواهد بود.

ابنا: ایمان و عمل صالح را به عنوان دو پایۀ زندگی قرآنی معرفی کردید. پس جایگاه «تقوا» کجاست؟ نسبت تقوا با عمل صالح چیست؟

ـ تقوا در عمل صالح در نظر گرفته می‌شود. اصلاً بدون تقوا، آن سه مرحله طی نمی‌شود.

ابنا: به منظور تبیین فاصلۀ جامعۀ ما از زندگی قرآنی لازم است برخی مشخصه‌های جزئی اما مهم زندگی قرآنی نیز تبیین شوند. لطفاً چند مورد از این مشخصه‌های جزئی را بیان کنید.

ـ ما می‌توانیم چند نمونه ارائه بدهیم و فاصلۀمان از قرآن را بفهمیم. به همین منظور، باید ببینیم قرآن، بندگان شایستۀ خدا را که با فرهنگ قرآن زندگی می‌کنند چطور ترسیم می‌کند.

قرآن این بندگان را عبادالرحمن نامیده است و 14 ویژگی اصلی آنان را در آیات 63 تا 77 سورۀ فرقان ترسیم کرده است.

قرآن در این آیات در مورد عبادالرحمن می‌گوید وقتی بر زمین راه می‌روند خیلی خاضعانه است و هیچ تکبری ندارند. به اصطلاح خودمان، آرام و خاکی هستند.

قرآن می‌فرماید بندگان شایسته، بدی را با نیکی دفع می‌کنند یعنی مثلاً اگر کسی به آنان فحش بدهد، فحش را با سلام و درود پاسخ می‌دهند این زندگی قرآنی است، آیا ما می‌توانیم این کار را انجام بدهیم؟ آیا ما به کسانی که کم‌لطفی می‌کنند مهر می‌کنیم؟ پس این غوغاها برای چیست؟

قرآن کسی را که حرف بد می‌زند جاهل خطاب می‌کند، جاهل به این معنا نیست که طرف علم نداشته باشد بلکه کسی است که به علمش عمل نکند و حرف بد بزند.

قرآن می‌گوید عبادالرحمن اهل انفاق هستند و البته در انفاق هم اعتدال را رعایت می‌کنند. حتی در کارهای خوب هم باید اعتدال را رعایت کرد، ما نباید طوری انفاق کنیم که بچه‌های خودمان گرسنه بمانند، هم باید خانوادۀ خودمان را ببینیم و هم به دیگران توجه کنیم. حتی عبادت هم اعتدال می‌خواهد، عبادت هم نباید طوری باشد که آزاردهنده شود.

اعتدال به معنای اندازه نگه داشتن است. دوستی و دشمنی هم اندازه دارد، طوری نباشد که هرچه اتفاق می‌افتد بگوییم کار دشمن است.

آیۀ 72 سورۀ فرقان می‌گوید عبادالرحمن به دروغ شهادت نمی‌دهند و حرف زور، ظالمانه و آمرانه نمی‌زنند. وقتی از جایی می‌گذرند و کسی به آنان حرف لغو و بیهوده می‌زند بزرگوارانه رد می‌شوند.

نمونۀ دیگر در مورد زیبا سخن گفتن این است که قرآن می‌گوید: «قولوا للنا حُسناً؛ با مردم زیبا سخن بگویید» یعنی حرف ها علاوه بر اینکه باید حق باشد باید زیبا هم باشد. قرآن برای زیبا سخن گفتن، 20 وصف دارد و امام‌علی(ع) فرموده‌اند هم با دوستانتان زیبا سخن بگویید و هم با دشمنانتان زیبا سخن بگویید.

اگر قول‌ها زیبا بود آیا در مناظره‌ها آن‌طور حرف می‌زدند؟ ما حتی وقتی می‌خواهیم با دنیا حرف بزنیم و آنان را دعوت کنیم هم باید زیبا حرف بزنیم و گرنه اگر با توهین و تحقیر سخن بگوییم که اثر نمی‌گذارد.

مصداق دیگر این سخن، آیۀ 34 سورۀ فصلت است که می‌گوید خوبی با بدی مساوی نیست ببین کدام را انتخاب می‌کنی. اگر کسی با تو به بدی رفتار کرد آن بدی و دشمنی را به نیکی دفع کن، یعنی اگر با نیکی رفتار کنی رفتار غلط او را دفع کرده‌ای و پیروز شدی اما اگر با بدی جواب بدهی آن رفتارش ادامه پیدا می‌کند.

پس اگر با روش قرآن جواب بدهیم دشمنان ما دوستان ما می‌شوند. منطق قرآن می‌گوید دشمن را نباید زیاد کرد بلکه باید دوست‌ها را زیاد کرد. اصلاً هنر در این است که دوست زیاد شود وگرنه دشمن زیاد کردن که کاری ندارد. با روش قرآن، حتی اگر دشمنی از بین هم نرود اقلاً شدتش کمتر می‌شود.

ادامۀ آیه می‌گوید کسی نمی‌تواند این‌قدر ظرفیت، تحمل، صبر و استقامت داشته باشد مگر کسی که مورد توجه خدا قرار گرفته است.

ویژگی چهارم بندگان شایستۀ خدا، عفو است. آیۀ 134 سورۀ آل‌عمران می‌گوید آنان که دارای اخلاق قرآنی و حیات طیبه هستند در هر حالی از مردم دستگیری می‌کنند چه داشته باشند و چه نداشته باشند.

اگر خشم گلوگیرش کرد آن را می‌بلعد گویی که آن خشم اصلاً نبوده است. در مورد امام‌حسن‌مجتبی(ع) این آیه را گفته‌اند که وقتی یکی از مأمورین امام(ع)، مأموریتش را انجام نداد امام(ع) خیلی ناراحت شدند به طوری که چهره مبارکشان دگرگون شد، مأمور که وضع را این‌گونه می‌بیند آیۀ «والکاظمین الغیظ» را می‌خواند و امام(ع) همان‌جا خشمشان را فرومی‌برند چون امام(ع) خودشان را با قرآن تطبیق می‌دهند. حتی وقتی آن مأمور ادامۀ آیه را می‌خواند که «والعافین علی الناس»، امام‌حسن(ع) مجازاتش هم نمی‌کند و وقتی به «والله یحب المحسنین» می‌رسد امام(ع) آن مأمور را که غلامش بود آزاد می‌کند.

پنجمین ویژگی بندگان شایسته، مطابق قرآن، داشتن رحمت و مودت است. خدا رحمت و مودت را دل ما قرار داده است و قرآن می‌گوید مؤمنان دعا می‌کنند که خدایا در دل ما کینه قرار نده، خدا در دل مؤمنان رأفت قرار داده است. علاوه بر این می‌گوید دیگران را هم به رحمت دعوت کنید چون جامعۀ بهشتی، جامعۀ مهربانی است.

اما آیا ما مهربانیم یا علیه یکدیگر جناح‌بندی می‌کنیم؟ باید یکدیگر را به رحمت دعوت کنیم. متأسفانه زمانی قرآن مهجور بود به طوری که ظاهراً در جامعه جایی نداشت اما امروز قرآن ظاهراً هست اما معارف آن مهجور مانده است و کسی به آن عمل نمی‌کند.

ابنا: با توجه به اینکه اشاره کردید جامعۀ ما از اخلاق قرآنی فاصله دارد، چه اقداماتی برای کم کردن این فاصله باید صورت بگیرد؟

ـ باید عواملی که ما را به فرهنگ قرآنی می‌رساند و اخلاق ما را قرآنی می‌کند عملیاتی کنیم. اگر اخلاق و فرهنگ قرآنی حاکم شود دنیای ما بهشت می‌شود و آمریکا هم مقابل فرهنگ قرآنی ما مغلوب می‌شود. اگر بخواهیم چنین شود باید از بالا شروع کرد، از پایین شروع نمی‌شود. مسئولین و علمای ما باید قرآنی شوند. من اگر قرآنی نباشم مردم هم قرآنی نمی‌شوند. خب، این با صف‌آرایی‌ها و تهمت‌ها و جریان‌سازی‌ها منافات دارد.

قرآن خواندن نزدیک شدن است و راهی است که باید برویم تا به محتوا برسیم اما ما هنوز به محتوا نرسیده‌ایم، مسئولین باید در این زمینه اقدام کنند چون «الناس علی دین ملوکهم؛ مردم به دین حاکمانشان هستند»، بعضاً گفته می‌شود افراد بیش از پدر و مادرشان به حاکمانشان نگاه می‌کنند.

پس به طور کلی، این فرهنگ‌سازی قرآنی باید از بالا به پایین باشد، ما مسئولین نباید خلاف قرآن حرف بزنیم، باید عمل قرآنی داشته باشیم و همچنین کارهای وحدت‌آمیز انجام شود تا فضای نفرت و خصومت برطرف شود چون نفرت و خصومت همۀ رذائل اخلاقی را به وجود می‌آورد و از طرفی مهربانی و رحمت همۀ فضائل اخلاقی را به وجود می‌آورد.

...............
پایان پیام/ 320