خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا/ سرویس صفحات فرهنگی:
درس حوزه را به مدت 13 سال خوانده است، مدتی در جبهه حق علیه باطل در سپاه منطقه 2 اصفهان حضور داشته، بعد از فتح خرمشهر از سپاه استعفا میدهد و به قم میرود و دروس حوزهاش را تقریباً تا اتمام درس خارج ادامه میدهد، در محضر آیات عظام میرزاجواد آقای تبریزی، موسوی اردبیلی و وحید خراسانی تلمذ میکند.
در اثناء دروس حوزه، لیسانس حقوقش را از مجتمع آموزش عالی قم وابسته به دانشگاه تهران و فوق لیسانسش را از دانشگاه شهید بهشتی اخذ میکند، از رسالهاش دکترایش ولی، هنوز دفاع نکرده است، از سال 74 وارد سازمان فرهنگ و ارتباطات میشود، قبل از آن جای شهید رحیمی که به پاکستان رفته بود، رئیس اداره شبه قاره سازمان تبلیغات میشود، از او به عنوان اولین رئیس دفتر حقوقی سازمان فرهنگ و ارتباطات یاد میشود.
در سال 1379 به مدت سه سال رئیس خانه فرهنگ کراچی میشود، از سال 85 به مدت سه سال به عنوان مدیرکل امور اداری دانشگاه آزاد اسلامی و یک سال نیز به عنوان معاون اداری مالی واحد شهرری مشغول میشود، در سال 92 با تغییر رئیس سازمان، مدیرکل امور اداری سازمان فرهنگ و ارتباطات میشود تا اینکه در سال 94 به عنوان رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در تایلند راهی بانکوک میشود، حضور محمدرضا زینلی در تایلند و میانمار بهانه گفتگو شد، وی در این گفتوگو به مسائل جالبی درباره کشورهای تایلند و میانمار اشاره کرده و مواردی را عنوان میکند که شنیدن آنها خالی از لطف نیست، با ما همراه باشید:
*شما چند سال است که در تایلند رایزنی فرهنگی کشورمان را بر عهده دارید؟
ـ 2 سال، البته دوره مأموریت معمولا 3 سال است، مگر استثنائاً اتفاق خاصی بیفتد که ضرورت اقتضاء خاتمه زودهنگام یا تمدید آن را داشته باشد، وگرنه دوره ها نوعاً سه ساله است، قبلاً هم در کراچی پاکستان به مدت سه سال مسئول خانه فرهنگی بودم.
*درباره فعالیتتان در تایلند و فضای حاکم بر این کشور برای ما توضیح میدهید؟
-همان طور که گفتم حدود 2 سال است که در تایلند به عنوان رایزن فرهنگی مستقر هستم و حدود 13 سال قبل از آن هم در کراچی پاکستان بودم که اساساً فضای ماموریت اول من با ماموریت دوم متفاوت بود، یکی به دلیل تفاوتهای زیادی که پاکستان با تایلند دارد و دیگری به دلیل گذر زمان نسبتاً طولانی، اساساً دو فضای کاری متفاوت را تجربه کردم.
و اما تایلند یک کشور بودایی است، به این معنا که اکثریت جمعیتش یعنی 92 یا 93 درصد آن بودایی هستند، اما برخلاف اینکه جمعیت، جمعیت بودایی و اکثریت بودایی است، اما براساس قانون اساسی معتبر فعلی، کشور دین رسمی ندارد، به این معنی که بر خلاف ایران در قانون اساسی ما دین رسمی اصلی اسلام تلقی شده است و چند دین آسمانی دیگر هم معتبر شناخته شده اند، آنجا اساساً هیچ دینی رسمیت ندارد و به نوعی می توانیم بگوییم کشور سکولار است، به این معنا که دین غالب مردم در حکومت و نگاه حکومت در جامعه تأثیرگذار نیست و لااقل به عنوان یک دین رسمی شناخته نشده است.
یکی از تبعات این خصیصه قانون اساسی این است که حکومت آنجا به همه مردم به عنوان فرزندان و اتباع و شهروندان برابر کشور خودش نگاه می کند، اعم از اینکه مسلمان باشند، بودایی باشند، مسیحی باشند، هندو باشند یا حتی یهودی باشند-(که تعداد بسیاری کمی هستند)- بنابراین اصلاً برای آنها مهم نیست مردم چه دین و آئینی دارند، چون اساساً در حوزه روابط بین حاکمیت و مردم برای دین جایگاه خاصی تعریف نمی کنند و این را یک امر شخصی میدانند.
پادشاه قبلی تایلند که نزدیک 10 ماه پیش فوت کرد و سابقه حدود 70 سال سلطنت را داشت و در سن 90 سالگی از دنیا رفت، در سن 20 سالگی به سلطنت رسیده بود، آن طور که ما برداشت کردیم و از اخبار و تحلیل هایی که وجود دارد، چنین برداشت میشود که در مجموع پادشاه محبوبی در بین مردم تایلند بوده است.
پادشاهی در تایلند مقام نمادین نیست
تایلند قبلاً به نام «سیام» معروف بوده-تایلند اسمی است که جدیداً معروف شده و از حدود سال 1939 است که نامش از سیام به تایلند تغییر کرده است، به زبان خودشان یعنی سرزمین لبخندها، سرزمین مهربانی ها. در این دوره ای که پادشاه گذشته سلطنت کرده است، در یک مقطعی یعنی در دهه 1930، اصلاحی در قانون اساسی آنها ایجاد می شود، البته تایلندیها از قبل قانون اساسی داشتند و این اصلاحی که انجام می شود و این نظام پادشاهی مطلقه تبدیل به نظام مشروطه میشود، به این معنا که سلطنت مطلقه که پادشاه همه کاره کشور بوده و همه امور دیوانی را توسط خودش رهبری میکرده، این نظام تبدیل به یک نظام پارلمانی میشود که انتخابات مجلس در آن صورت می گیرد و دولت از دل مجلس متولد می شود و پادشاه نقش ناظر یا پدر معنوی یا مقام نمادین دارد.
مقام نمادین به این معنا که ما در بعضی سلطنت ها می بینیم نیست، بلکه یک تفاوت هایی با برخی کشورها مانند انگلیس یا هلند دارد که پادشاه کاملاً نمادین است و همه کار را دولت انجام می دهد، شاهد مثالش هم این است که در بعضی مقاطع تاریخی اگر دولت های منتخب، طبق سیاست های کلان کشور که پادشاه و شورای سلطنت ترسیم می کند حرکت نمیکردند، معمولاً، ارتش یک کودتای آرام و مدیریت شده انجام می دهد و دولت منتخب را برکنار میکند، این اتفاق بارها در تایلند افتاده، البته چیزی به نام کودتای قانونی در قانون پیش بینی نشده است، منتها پشت پرده قصه این است که معمولاً با این کودتا مخالفت نمی شود و وقتی دولت برکنار می شود، یک مدتی ارتش کنترل را در دست می گیرد، بعد از آن یک انتخاباتی برگزار می شود - انتخابات مدیریت شده مطابق با منویات نظام سلطنتی شکل می گیرد - بنابراین نظام پادشاهی خیلی نمادین نیست و تأثیرش را می گذارد.
ولی اینطوری هم نیست که به صورت روزمره پادشاه دائماً دخالت در امور اجرایی کند، ولی در سطح کلان اگر احساس شود آن دولت از جریان کلی که کشور باید ادامه بدهد، مثلاً یک دفعه چرخش 180درجه در روابط بینالملل بخواهد داشته باشد، اجازه به این شکل نمی دهد و یک سیستم هدایت شده و کنترل شده وجود دارد و معمولاً کنترل می کنند.
مسلمانان تایلند در 70 سال گذشته هیچ گاه احساس محدودیت نداشتند
در دوره 70 سال گذشته لااقل مسلمانان تایلند هیچگاه احساس محدودیت و فشاری از ناحیه دولت نداشتهاند، در واقع دولت به همان نسبتی که به بقیه صاحبان ادیان، مکاتب دینی و اعتقادی کمک و حمایت می کرده، به همان نسبت هم به مسلمانان کمک می کرده، مثلاً طبق گزارشاتی که مراکز اسلامی آنها به ما می دهند، پادشاه برای چاپ قرآن و ساخت مساجد بودجه اختصاص می دهد.
این در حالی است که از تعداد 76 ایالت تایلند، 36 ایالت مسلمان نشین هستند، این ایالت های مسلمان نشین یک شورای اسلامی دارد که متشکل از ائمه جماعات مساجد آن ایالت است که اینها یک شورا تشکیل می دهند و بعد منتخبین این شورا، یک مجمع عمومی در حد 500 تا 600 نفر تشکیل می دهند که آن مجمع عمومی یک نفر را به عنوان «شیخ الاسلام» انتخاب میکنند، «شیخ الاسلام» یعنی مشاور پادشاه در امور مسلمانان یا وزیر ارشد کشور در امور مسلمانان است که کلیه امور مسلمانان، اعم از حج و خمس و زکات و عیدفطر و تمام مسائلی که به نوعی به شریعت مربوط می شود، را راهبری میکند، این شیخ الاسلام جایگاهش مشاور پادشاه است.
امتیاز ویژهای که مسلمانان در تایلند دارند/اولین نظام دیوانی در تایلند توسط یک ایرانی رقم خورد
البته در تایلند، برای سایر دین ها مانند یهودی ها چنین موقعیتی وجود ندارد، علت اصلی آن هم بر میگردد به برکت وجودی شیخ احمد قمی که حدود 400 سال پیش به این کشور مهاجرت کرد، وی به عنوان یک بازرگان مسلمان که فاضل و ملا هم بوده به تایلند میآید و به خاطر حسن خلقاش و توانمندی های شخصی اش، نظام پادشاهی آن زمان را به سمت خودش جذب می کند و آنها از او خواهش می کنند که در آنجا بماند و با توجه به اینکه شیخ احمد قمی در نظام صفوی ایران حضور داشته و به کارهای دیوانی آگاه بوده، پادشاه از وی دعوت می کند که نظام دیوانی را در تایلند اجرا کند، بنابراین اولین نظام دیوانی یا دولت به معنای امروزی را در تایلند را به دوره شیخ احمد قمی نسبت میدهند، قبل از او سیستم، سیستم سلطنتی و خانوادگی بوده، یعنی پادشاه با اعضای خانوادهاش بر مردم حکومت می کرده و چیزی به نام دیوان و دولت و وزارت وجود نداشت. بنابراین پادشاه مقام شیخالاسلامی را به شیخ احمد قمی میدهد که یک مقام تازه تأسیس محسوب شده و تا امروز ادامه پیدا کرده است.
13 شیخ الاسلام از نسل شیخ احمد قمی بودند
*سلسله پادشاهی از آن زمان تغییر نکرده است؟
-خاندانی که الان پادشاهش فوت کرد و رامای دهم آمد، از اینها 9 نفر تاکنون سلطنت کردند، زمان شیخ قمی یک خانواده دیگری بودند و مقر سلطنت در آیوتایا بوده است، منتها نظام سلطنتی همچنان ادامه پیدا کرده و این نظام دیوانی هم از آن زمان به یادگار مانده است، ممکن است سلطنت از این خانواده به خانواده دیگر منتقل شود، ولی اساس و ساختار نظام دیوانی و دولت از بین نرفته و آن را حفظ کردند و کماکان ادامه دارد، الان ما شیخ الاسلام هجدهم را داریم که تا شیخ الاسلام 13 که از نسل شیخ احمد قمی بودند، چون تا آن زمان انتخابات نبوده، انتصاب توسط پادشاه انجام میشده و پادشاه به اعتبار احترامی که به شیخ قمی قائل بوده از خانواده و نوادگان ایشان انتخاب می کرده، اما از شیخ الاسلام چهاردهم براساس تغییراتی که در قانون اساسی پیش آمد، نظام شیخ الاسلامی تبدیل به یک نظام انتخابی میشود؛ به این معنی که مسلمانان تایلند در قالب شوراهای ایالتی جمع میشوند و افراد منتخب شورای بزرگ اسلامی تشکیل می شود و آنها شیخ الاسلام را انتخاب می کنند، طبیعتاً در نظام انتخابی چون شیعیان در اقلیت محض هستند، هیچ شانسی برای انتخاب شیخ الاسلام از سیزدهم به این طرف نداشتند.
کلاً مسلمانان در تایلند یک جامعه محترم، مورد توجه و مورد حمایت دستگاههای دولتی هستند، چون بودجه برای آنها اختصاص پیدا می کند، به مساجد آنها کمک می شود، شیخالاسلام دفتر دارد و امور حج و سایر امور شرعی را اداره می کند، همه اینها تحت حمایت دولت هستند و اساساً دولت هیچ ترجیحی میان مذاهب موجود در این کشور قائل نمیشود.
غالب فضای توریسم تایلند ناسالم نیست/متأسفانه در ایران بخش ناسالم آن مورد توجه قرار گرفته است
*اما ایرانیان به گونهای دیگر به تایلند نگاه میکنند!
-در مورد نگاه ما ایرانیان به وضعیت تایلند و آن تصویری که از تایلند در ایران متأسفانه شکل گرفته است و شاید یکی از دلایلش این باشد که تایلند به لحاظ طبیعی، اقلیمی و جغرافیایی یکی از جاذبه های مهم و قابل توجه توریستی دنیا است، در عین حال تا چند سال پیش کشور ارزانی هم بوده، و از جهت دیگر تایلند یک جامعه ای دارد که وقتی به عنوان یک ایرانی واردش میشوید احساس نمی کنید از نظر نژادی مورد تحقیر واقع می شوید، یعنی نگاه از بالا به پایین نیست، بلکه نگاه از پایین به بالاست، چون مردم تایلند از قدیم ایران را به عنوان یک کشور مهم می شناختند، این مزیت هایی که گفتم همه باعث می شود تایلند برای ایرانیان یک مقصد توریستی جذاب باشد.
از آن طرف، طبق آماری که در سال گذشته دادند حدود 34 میلیون توریست وارد تایلند شده، باید توجه داشت غالب فضای توریسم تایلند ناسالم نیست، منتها بخش های ناسالم و غیراخلاقی هم در این توریسم وجود دارد که متأسفانه در ایران این بخش ها مورد توجه قرار گرفته است، یعنی کسانی که دوست دارند از سواحل به طور آزاد استفاده کنند و هیچ قید و بندی و محدودیتی نداشته باشند، اینها اولین نقطه ای که انتخاب می کنند تایلند است! حتی ترکیه و دبی را هم انتخاب نمی کنند چون ترکیه و دبی دم دست است و حضور ایرانی ها از همه قشر به خصوص قشری که وابسته به نظام و حاکمیت هستند در ترکیه و دبی خیلی محسوس و مشهود است، بنابراین کسی که بخواهد خیلی آزاد و رها باشد و خیلی هم خرج نکند و در کشوری نرود که به عنوان یک کشور جهان سومی مورد تحقیر و تمسخر واقع شود، اولین جایی که انتخاب می کند تایلند است، چون همه مزیت های توریستی را دارد، آزاد هم هستند، از دسترس ایران هم دور است و خیلی تحت نظر و تحت فشار هم نیستند و دوربینی هم روی آنها زوم نیست و ارزان هم است و اینها باعث می شود برای یک قشری از ایرانی ها جذاب باشد.
این قشر متأسفانه آن قشری هستند که خیلی دنبال فرهنگ و تمدن، دنبال توریسم طبیعتگردی، توریسم تاریخی و توریسم فرهنگی نبودهاند، اینها دنبال گردشگری خاصی که گفتم با آن آسیب هایی که دارد بودند، حتی در یک مقطعی اوایل انقلاب به خاطر همین آسیبی که وجود داشت و جمعیت به تایلند هجوم می آورد آن زمان هم خیلی ارزان بود و می شد ارزان رفت و آمد کرد، یک چند سالی براساس گزارشی که سفارت ما و رایزن فرهنگی ما دادند، سفر به تایلند ممنوع شد و همانطور که مهر اسرائیل بر پاسپورت تخلف و قابل تعقیب بود، تایلند هم همین حالت را پیدا کرده بود، این اتفاق اوایل دهه 60 افتاد، منتها بعد از دو سه سال این ممنوعیت برطرف شد و تا امروز ما به صورت مرتب و منظم سفر گردشگر ایرانی به تایلند داریم، هفته ای 5 یا 6 پرواز به سوی تایلند صورت میگیرد که مقصد غالب اینها دو جزیره پوکت و پاتایا است که جزایر توریستی معروف تایلند است و خیلی فضای خوشایندی نیست و فضای فرهنگی هم ندارد، ضد فرهنگی است و آسیب رسان است.
اینکه شما می فرمایید تصویر تایلند در ایران مخدوش است، متأسفانه تصویر ایرانی ها هم در تایلند به این اعتبار مخدوش است، به این معنا غالب کسانی که از ایران به تایلند می روند مشتری سواحل اند. ما البته تلاش میکنیم تا بتوانیم در چارچوب وظایف رسمی این آسیب را جبران کنیم، ولی زورمان نمیرسد چون هفته ای 6 پرواز می آید و ما باید مرتب این تصویر را اصلاح کنیم، علاوه بر اینکه ما مخاطب عام هم نداریم، یعنی ما با مردم عوام و معمولی تایلند که ارتباط مستقیم نداریم. ما بین ارتباط بین دستگاه ها، دولت ها و ارتباطات رسمی یا نهایتاً یک مقدار بخواهیم جزئیتر وارد شویم، در مجامع دانشگاهی و محافل روشنفکری، طبقات نویسندگان و رسانه ها، می توانیم مانور بدهیم، ولی کسانی که با مردم کشور ما سروکار دارند، مردم عادی کوچه و بازار هستند، آژانس های مسافرتی و هتل ها هستند که متأسفانه باعث شده از ما تصویر خیلی مطلوبی در آنجا تصویر نشود.
نزدیک 95 درصد تایلندیها زندگی سالمی دارند
*اشاره کردید تایلند فراتر از این موارد است، بیشتر توضیح میدهید؟
-بله! این همه تایلند نیست، تایلند نزدیک 70 میلیون جمعیت دارد، حدود 6 تا 7 میلیون مسلمان دارد، در بخش مسلمانان این آسیب ها وجود ندارد، یک جامعه بسیار سالم، بسیار محفوظ، بسیار اخلاقی و خوب و همه چیز در نهایت آرامش و آزادی است، یعنی اگر آنجا یک خانم مسلمان تایلندی محجبه است، حجاب را براساس اختیار خودش انتخاب می کند و هیچ الزامی وجود ندارد، حتی از ناحیه خانواده هم الزامی وجود ندارد، یعنی ممکن است در یک خانواده مسلمان یک دختر محجبه داشته باشید و یک دختر بی حجاب و هر دو هم مسلمان هستند یا در یک محیط فامیلی وقتی عروسی یا مراسم عزای اینها را می روید، همه قشری در آن پیدا می شود، محجبه است، غیرمحجبه است ولی همه مسلمان هستند و هیچ کس هم دیگری را طعن و لعن نمی کند که تو چرا حجاب نداری، چون این را به عنوان یک امر شخصی پذیرفتند، چون نظام حاکمیتی کشور نظام دینی نیست، اگر بنا بود دینی باشد قطعاً اسلامی نبود، بودایی بود، ولی یک نظام آزاد سکولار است و مردم آزاد هستند، در خانوادههای مسلمان هم این نوع حساسیت ها وجود ندارد؛ یعنی می تواند یک دختر غیرمحجبه در یک خانواده مسلمان باشد مورد فشار و تنگنا قرار نگیرد و با هم زندگی می کنند و این به عنوان یک فرهنگ پذیرفته شده است و این را بی حیایی تلقی نمی کنند.
در نقطه مقابل در جامعه اکثریت بودایی هم حدود 90 درصد، نزدیک 95 درصد آنها هم آدم های سالمی هستند؛ یعنی به این معنا آنجا هم نظام اخلاقی، نظام خانوادگی و نظام سالم زندگی اجتماعی وجود دارد، بخش بسیار کوچکی از جامعه تایلند آلوده به مسائل غیراخلاقی است، آن هم خیلی کوچک در قیاس شاید به نیم درصد هم نرسد و دولت آن را به رسمیت نمیشناسد، مشاغلی که از نظر اخلاقی از نظر ما پذیرفته نیست و جزء مشاغل غیراخلاقی و ضداخلاقی تلقی می شود، از نظر قانون ممنوع است، منتها ممنوعیتی که دولت به نوعی از آن اغماض می کند، یعنی این تخلف قانونی را پیگیری نمیکند، چون تعداد زیادی از قبل این نوع صنعت ارتزاق می کنند، البته در یکی دو سال اخیر دولت روی این موضوع حساس شده و یک بگیر و ببندهایی را انجام داده، برای اینکه یک مقدار این فضای غیراخلاقی را محدود کند، چون دولت فهمیده این تصویر نامناسب از اینجا در خارج از کشور ترسیم شده است، به خصوص در کشورهای اسلامی و حتی غربی، تایلند به این عنوان معروف شده است، در صورتی که عملاً تنها بخش کوچکی از جامعه تایلند را تشکیل می دهد.
جامعه بودایی تایلند نسبت به پخش اذان نماز صبح اعتراض نمیکند
در آئین بودایی که دین نیست، شریعت هم ندارند و یک آئین اخلاقی است که بر مبنای سلوک و تعالی روحی فردی شکل میگیرد، توصیه های اخلاقی و محرمات اخلاقی وجود دارد و از جمله این محرمات اخلاقی، زنا، قتل و دزدی و دروغ است، چهار محرم اصلی دارند، اینها جزء آئین بودا است، بنابراین قاطبه جامعه تایلند، جامعه سالمی است، اگرچه یک نفر از کشور ما وارد آنجا شود، نوع پوشش را ببیند به ذوقش میخورد، می گوید اینها همه آدم های فاسدی هستند، اما این گونه نیست، این پوشش، پوششی است که براساس آب و هوا، اقلیم و شرایط محیطی آنجا است و هیچ کس آنجا این نوع پوشش را نوعی هرزگی یا بی بندوباری یا فحشا تلقی نمی کند، بلکه به پوشش متعارف و مرسوم آنها تبدیل شده است، یعنی خانم ها با این نوع پوشش شناخته می شوند، حتی آقایان شان هم این نوع پوشش را ندارند، ولی این اساساً به معنی بی بندوباری و هرزگی نیست، شاهدش هم این است که شما هیچ جا در خیابان ها، محافل عمومی، بازار، تعرض به هیچ خانمی را نمی بینید، هیچ جا نگاه ناسالمی را نمی بینید، یعنی این نشانه این است که این پوشش به معنای هرزگی و بی بندوباری نیست وگرنه باید تبعات خودش را یک جایی نشان دهد، ولی اینطوری نیست و به نظرم جامعه تایلند، جامعه سالمی است.
عجیب است اگر بگویم در تایلند که 92 درصد بودایی هستند، صبح زود از خواب بیدار نمی شوند، ولی صبح ها هر جا مسجد باشد، اذان از مسجد پخش میشود و تا یک کیلومتر صدای اذان می رود و هیچ کس آنجا اعتراض نمی کند، من مسلمان نیستم من نباید این موقع صبح بیدار شوم، چرا من را با صدای اذان بیدار می کنید! مثلاً اینجا کلیسا صبح زود برای من زنگ بزند چقدر ما شاکی می شویم، یا مثلاً اگر معابد هندی در ایران داشته باشیم، ساعت 2 نصف شب اذکار و اوِراد بخوانند و از بلندگو هم پخش کنند، به همین صورت است، این نشان می دهد که این جامعه، جامعه بازی است، فضا برای مسلمانان، فضای مهیایی است و متأسفانه این تصویر در ایران اصلاً ترسیم نشده است، شاید یکی از دلایلش هم این باشد که تایلند به دلیل این فضای ناسالمی که به صورت محدود در بعضی نقاط دارد، سیاست کلان ما این است که خیلی تایلند را معرفی نکنند، چون معمولاً اگر نیت ما خیر باشد و بخواهیم جنبه های مثبت را هم تبلیغ کنیم، ممکن است این تعبیر به وجود بیاید که ما داریم از کشور تایلندی تبلیغ و ترویج می کنیم که آن آسیب ها را متأسفانه دارد و ما به نوعی در موقعیت بلاتکلیفی هستیم و تکلیف خودمان را نمی دانیم آیا تایلند را آن طور که هست معرفی کنیم و این با سیاست های کلان نظام ما آیا تعارض دارد یا ندارد؟ آیا اساساً معرفی نکنیم و بگذاریم مردم توجهی به تایلند نکنند، چون وقتی توجه به تایلند می شود به طور طبیعی به همه بخشهای آن توجه می شود، ولی نظر شخصی من این است که ما باید این نوع نگاه را تغییر دهیم.
البته سیاست گردشگری ما در ایران سیاست مناسبی برای پاسخگویی به چنین فضاهای آسیبزایی نیست، چون فعالیتهای گردشگری ما در این قسمت به بخش خصوصی واگذاری شده و بخش خصوصی هم فقط به دنبال منافع اقتصادی خودش است و طبیعی هم است که وقتی شما مقایسه کنید بین توریستی که مایل است به جزایر برود و استراحت کند و آن فضا برایش وجود داشته باشد تا توریستی که برود آثار تاریخی و فرهنگی را ببیند، آژانس های روی بخش هایی که امکان برگشت سرمایه یا سودهای خیلی قابل توجهی برای آنها وجود نداشته باشد، سرمایه گذاری نمی کنند.
*شما به عنوان رایزن فرهنگی چه فعالیتهایی در تایلند دارید؟
-روابط غیررسمی ما با تایلند به حدود 420 سال پیش برمی گردد که شیخ احمد وارد آنجا شد، که ما از وی به عنوان اولین سفیر یا رایزن فرهنگی ایران در تایلند تعبیر می کنیم، منتها به طور رسمی، امسال شصت و دومین سال روابط سیاسی ما با تایلند است، به این معنا که 62 سال پیش، سفارت ما در تایلند افتتاح شد و ما سفیر در تایلند مستقر کردیم، حدود 21 سال بعد از آن یعنی 41 سال پیش، روابط فرهنگی ما با تایلند شروع شد و موافقتنامه فرهنگی با تایلند به امضا رسید که ما سال گذشته هم به اعتبار همین چهلمین سال روابط فرهنگی مان با تایلند یک مجموعه تمبر نفیسی هم چاپ کردیم که یادبود چهلمین سال روابط فرهنگی ما با تایلند است که این کاری میان سازمان فرهنگ و ارتباطات، رایزنی و شرکت پست تایلند بود.
در این 41 سال روابط فرهنگی ما تقریباً 36 سالش روابط فعال است و 4 سالش روابط غیرفعال است، یعنی ما از زمانی که موافقتنامه را امضاء کردیم که قبل از انقلاب بود؛ یعنی در زمان رژیم پهلوی تا زمانی که اولین رایزنی ما بعد از انقلاب تأسیس شد چند سالی فاصله افتاد، ولی بعد از انقلاب سالهای اول انقلاب نه در سطح رایزنی، بلکه به عنوان وابسته فرهنگی تأسیس می شود و اولین وابسته فرهنگی ما به تایلند عزیمت می کند و فعالیت فرهنگی خودش را شروع می کند.
البته تا حدود 10 سال پیش سطح روابط ما در همین حد وابسته فرهنگی و خانه فرهنگ بوده، یعنی ما خانه فرهنگ داشتیم، چون سطوح نمایندگی های فرهنگی مانند نمایندگی های سیاسی، متفاوت است، ما در کشورهایی که روابط مان خوب و قوی است و موافقتنامه فرهنگی داریم، رایزن فرهنگی داریم، در یکسری از کشورها یا یکسری از شهرها در بعضی از کشورها، سطح نمایندگی مان پایین تر است، خانه فرهنگ داریم که طبیعتاً رئیس رایزنی فرهنگی، رایزن فرهنگی و رئیس خانه های فرهنگ، وابسته فرهنگی میشوند.
در تایلند از حدود 12 سال پیش به این طرف، نمایندگی که سطحش وابستگی فرهنگی بود، تبدیل به رایزنی فرهنگی شد و از 12 سال پیش به این طرف، فکر می کنم بنده چهارمین رایزن فرهنگی باشم که در تایلند مستقر شدم، رایزنی فرهنگی در بانکوک مستقر است و ما در شهر دیگری نمایندگی نداریم، منتها از این جهت که تعداد زیادی از مسلمانان تایلند در جنوب تایلند، یعنی سواحلی جنوبی و ایالت های جنوبی(حدود هفت هشت ایالت) مستقر و ساکن هستند، طبیعتاً بخشی از فعالیتهایمان معطوف به مناطق جنوبی است و فعالیت ها و رفتوآمدهایمان به جنوب تایلند علاوه بر بانکوک وجود دارد، اکثریت مسلمانان در ایالت های جنوبی هستند. البته آماری که دولت می دهد حدود 4 درصد است، اما خود مسلمانان مدعیاند تعدادشان بیشتر از این مقدار است و تا 8 درصد هم میرسد.
37 ایالت تایلند مسلماننشین هستند
* تراکم جمعیتی چگونه است؟ یعنی می شود گفت شهر مسلمان نشین وجود دارد؟
-بله! شهر مسلمان نشین داریم، ولی به جز چند ایالت جنوبی شهر و ایالت دیگری دارای اکثریت مسلمان نیست، 76 ایالت در تایلند وجود دارد که 37 ایالت وجود دارد که جمعیت قابل توجه مسلمانان در آنجا هستند، رسماً دولت برای آنها شورای مسلمانان تعریف کرده و این شورای مسلمانان هستند که منتخبین آنها شیخ الاسلام را انتخاب می کنند، بنابراین ما در 37 ایالت تایلند، جمعیت قابل توجه مسلمان داریم که باعث شده برای آنها یک نهاد اجرایی و تصمیم گیر خاص تشکیل داده شود.
از این 37 ایالت، 9 ایالت در مناطق جنوبی تایلند هم مرز با مالزی و اندونزی است، دقیقاً 3 ایالت، ایالت هایی هستند که ملاحظات امنیتی در آنها وجود دارد، چون اینها ایالت هایی هستند که گروههای جدایی طلب در آنها فعال هستند، اگر در تاریخ نهضت های آزادیبخش یا تاریخ تایلند دیده باشید، یک جنبشی در جنوب شرق آسیا به نام جنبش «فتانی» داریم، جنبش فتانی، در کنار آن جنبش موروی فیلیپین بود، اینها برای سالها پیش است، جنش موروی یک جنبش آزادی بخش بود که مسلحانه فعالیت می کرد، ولی با گروه های جدید زمین تا آسمان فرق می کرد و این خشونت و وحشی گری را نداشتند.
سیستم امنیتی تایلند راه نفوذ افکار افراطی و تکفیری را بسته است
جنش فتانی که برای تایلند بود، جزایر جنوبی تایلند یا ایالت های جنوبی تایلند که از قدیم الایام و در تاریخ مربوط به تایلند نبودند، در واقع جزایر مستقلی بودند که هر کدام از آنها پادشاهنشین و یک حاکم خاص داشتند و هر جزیره یک پادشاه داشت، آنها در پایان دوران استعمار قدیم که انگلیسی ها آنجا مستقر بودند، بعد از اینکه خواستند منطقه را ترک کنند، مالزی را به عنوان یک کشور درست کردند، ولی سیام در گذشته تاریخی وجود داشته و دارای سابقه تاریخی کهن است، ولی مالزی مجموع جزایری بوده که مستعمره بوده. بعد از رفتن استعمارگران(انگلیس در سال 1957) در اوایل قرن بیستم، یک تعدادی از جزایر که در اختیار خودشان بوده و تحت استعمار بوده را به تایلند ملحق میکنند، طبیعتاً مردم آنها راضی به این الحاق نبودند، آنها خودشان را جزء تایلند نمی دانستند، نه به لحاظ قومی و نه مذهبی و نه زبانی چون اولاً تایلند یک کشوری به قول آنها غیرمسلمان و کافر بود، سه تا از این ایالتها تا الان مقاومت کردند و دائماً در حال درگیری مسلحانه هستند، مناطق آنجا مناطق امنیتی است. سه ایالت ناراتیوات، یالا و پتانی یا فتانی نامی است که از قدیم روی این جنبش بوده، اینها ایالت هایی هستند که هنوز نهضت جدایی طلب و استقلال طلبی در آنها فعال است، اما بقیه ایالتهای دیگر آرام است و مشکلی ندارند.
ما با مسلمانان ارتباط داریم و اخیراً تحت تأثیر ایجاد پدیده ای به نام داعش و القاعده و افکار تند افراطی روی مناطق جنوب شرق آسیا که شامل فیلیپین، مالزی و اندونزی میشود، پایگاهایی از سوی این گروههای تکفیری ایجاد شده که از آن پایگاهها، در برخی مواقع یک سیگنال ها و یا ترددهایی توسط بعضی افراد به داخل تایلند صورت میگیرد که خیلی محدود است، چون سیستم امنیتی و نظامی تایلند این قسمت را بسته و اجازه ورود جدی به اینها تاکنون نداده است، زیرا به لحاظ زمینی به سرزمین اصلی متصل هستند و با بقیه کشورها مرز زمینی ندارند و با مالزی مرز دریایی دارد، از این نظر تایلند در مجموعه کشورهای شرق آسیا که مسلمان در آنجا زیاد است، یک مقدار کمتر به لحاظ حمله داعش آسیب دیده است.
*وهابیت در این کشور فعالیت دارد؟!
-اکثریت ائمه جماعات جمعه و علمای بزرگ اهل سنت تایلند تحصیلکرده الازهر یا دانشگاه مدینه هستند، به طور طبیعی مقداری تحت تاثیر وهابیت هستند، ولی باز هم اگر بخواهیم درصد بگیریم، کمتر از 10 درصد جامعه مسلمانان تایلند را شاید تحت تأثیر خودش داشته باشد، یعنی 90 درصد همچنان مسلمان شافعی یا حنفی هستند که رابطه خوبی با شیعیان دارند، منتها 10 درصد آنها تند و افراطی هستند که هم با ما مشکل دارند و هم با شیعیان آنجا، به خصوص بعد از این تنش های اخیر که عربستان با ما پیدا کرد، تشدید هم شده است؛ یعنی علیه شیعیان و ما کار می کنند.
*درباره فعالیتتان در رایزنی داشتید توضیح میدادید.
ـ بخش عمدهای از فعالیتهای ما به لحاظ جهت گیری انقلاب و نوع فعالیت های رایزنی معطوف به مسلمانان عمدتاً شیعیان است، یکی از وظایفی که داریم آموزش زبان فارسی است، دیگری ترجمه و انتشار کتاب است که در مقاطع مختلفی این اتفاق افتاده است، اکنون مجموعه منشورات رایزنی که از مترجمینی که قرارداد بسته اند، بیش از 60 جلد کتاب در طول تاریخ فعالیت رایزنی هر سال به طور میانگین 5/1 تا 2 جلد کتاب ترجمه و چاپ شده است، یک نشریه گاهنامه داریم قبلاً فصلنامه بوده و به دلیل مشکلات بودجه ای تبدیل به گاهنامه شده که برای مخاطبانمان حدود 600 تا هزار نسخه منتشر می شود؛ یعنی در واقع مجموعه مقالاتی است که به مناسبت های مختلف در طول سال به زبان تایلندی منتشر میشود و میان مراکز اسلامی و فرهنگی این کشور توزیع میشود.
همچنین بورسیه دانشجوی نخبه و قابل سرمایه گذاری مسلمانان(شیعه و سنی) و حتی بودایی هایی که این احتمال را بدهیم که ممکن است در آینده مسلمان شوند یا برای اهداف فرهنگی ما مفید واقع شوند، را انجام میدهیم، در واقع تلاش داریم که زمینه ادامه تحصیل برای همه اقشار نخبه تایلندی را فراهم کنیم، همچنین یکسری مناسبت های ملی و مذهبی داریم که متولی برگزاری مراسم آن هستیم، در تایلند حدود 2 هزار نفر ایرانی مقیم داریم، گرچه همه آنها با ما مرتبط نیستند، چون اساساً طیف جامعه ایرانی مقیم تایلند یک طیف تماماً یا غالباً فرهیخته و فرهنگی نیست، ایرانی ها یا در تجارت جواهر، فرش، صنایع دستی، پوشاک، شرکت صادرات و واردات، رستورانداری یا در آژانس مسافرتی هستند، خیلی از آنها با زنان تایلندی ازدواج کردند، برای اینکه بتوانند اقامت تایلندی بگیرند،، حدود 70 دانشجو ایرانی هم در دانشگاه های تایلند تحصیل میکنند و چند استاد ایرانی هم داریم که در سطوح لیسانس و فوق لیسانس تدریس می کنند.
بنابراین ما در میان ایرانیان مقیم مخاطب فرهنگی خاصی نداریم، اگر مخاطبی داشته باشیم مخاطب مراسمی و مناسبتی داریم، مثلاً بگوییم برای جشن نوروز، مراسم تاسوعا و عاشورا بیایید، مخاطبی که این گونه با ما ارتباط برقرار می کند، حدود 200 نفر ایرانی هستند، اما ایرانیانی که با فاصله مطمئنه با ما ارتباط دارد، کسانی هستند که مشترکین کانال تلگرامی ما هستند، نزدیک 650 نفر مشترک کانال تلگرامی داریم که آن کانال تلگرامی کانال خبررسانی است و مطالب فرهنگی و عمومی که به درد ایرانیان میخورد به زبان فارسی منتشر میکند، پس یک قشر مخاطب داریم که با حفظ فاصله دارند با ما موازی حرکت می کنند، بقیه دیگر تمایلی به ارتباط مستقیم با ما ندارند، چون اگر مایل بودند یک طوری با ما ارتباط پیدا میکردند.
طبیعتاً کارهای سیاهی هم در تایلند انجام می شود که متأسفانه بخش کوچکی از ایرانیان آنجا اشتغال به کارهای سیاه دارند، مثل قاچاق مواد مخدر، پولشویی و ... که متأسفانه نزدیک به 160، 170 زندانی هم در تایلند داریم که عمده آنها در ارتباط با مواد مخدر یا اقلام ممنوعه دیگر هستند، از آنجایی که در سیستم قضایی آنها اعدام وجود ندارد، متهمان در بدترین جرایم در حبس ابد باقی میمانند که طی توافقی که جمهوری اسلامی با تایلند برقرار کرد، هر زندانی که یک سوم دوره محکومیتش را طی میکند، برای سپری شدن بقیه دوران حبسش به ایران منتقل میشود، مستندات خیلی از آنها جدی است، ولی بعضی از آنها فریب خورده هستند، مانند مسافرانی که به آنها یک محموله ای را میدهند ببرند، از دختر جوان داریم تا پیرمرد مسن، وضع زندانهای تایلند خیلی بد است.
از دیگر فعالیتهای رایزنی فرهنگی میتوان به کلاسهای آموزش نقاشی و هنرهای ایرانی اشاره کرد که برای ایرانیان مقیم و تایلندی برگزار میشود، روز قدس و مناسبت ها و ایام ماه رمضان و محرم هم برای تایلند و هم برای میانمار برنامه داریم.
همکاریهای دانشگاهی و تجهیز اتاقهای ایران در دانشگاهها، برگزاری روز یا هفتههای ایران در دانشگاهها و مراکز فرهنگی ، نمایش فیلمهای ایرانی دوبله شده توسط رایزنی یا فیلمهای تولید شده توسط تایلندیها درباره ایران، فرهنگ و تمدن ایران تهیه منابع آموزشی اسلامی و شیعی از طریق ترجمه یا تألیف منابع و مراجع مطالعاتی دانشگاهی از دیگر فعالیتهای رایزنی فرهنگی است.
..........................
پایان پیام/ 167