به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ نویسنده تفسیر مهر و مترجم قرآن کریم ضمن طرح سؤالاتی در مورد وجوب و یا استحباب قرائت قرآن تاکید کرد: یکی دانستن واژه قرائت با روخوانی که در زبان محاوره فعالان قرآنی رایج است، تعبیری ناتمام است.
حجتالاسلام محمدعلی رضایی اصفهانی در ادامه مباحث فقه القرآن در دارالقرآن علامه طباطبایی(ره) با اشاره به آیه شریفه"... فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ..."(۲۰ زمر) گفت: برخی مراد از این قرآن، را قرآن در نماز شب و به صورت مطلق تعبیر کردهاند.
وی افزود: این آیات امر است و فرموده هر مقداری که میتوانید قرآن، بخوانید؛ اگر ظاهر آیه را بگیریم یعنی هرقدر میتوانید در نماز، قرآن بخوانید و اگر الغای خصوصیت کنیم حکم کلی هر قدر میتوانید قرآن بخوانید به دست میآید.
رضایی اصفهانی بیان کرد: قرائت در این سوره در کنار نماز بیان شده یعنی دو امر و مقوله است و البته زکات نیز بیان شده است.
این مترجم و مفسر قرآن اظهار کرد: بحث بر این است که قرائت قرآن، واجب یا مستحب و یا ممدوح و... است؛ یا قرائت چه زمانی واجب است؟
حجتالاسلام رضایی اصفهانی با بیان اینکه اجاره، نذر و عهد ازجمله مواردی است که باعث وجوب قرائت قرآن است به واژه"قرائت" پرداخت و عنوان کرد: قرائت در فارسی، معادل روخوانی است در حالی که ظاهرا قرائت با تلاوت و ترتیل متفاوت است؛ ترتیل را خواندن با تانی و تامل دانسته اند؛ تلاوت نیز خواندن همراه با پیروی است.
نویسنده تفسیر مهر ادامه داد: در سوره جمعه، تعلیم در برابر تلاوت قرار گرفته و به تلاوت آنقدر اهمیت داده که آن را بر تعلیم و تزکیه مقدم دانسته است؛ بنابراین پیامبر نه فقط میخواند بلکه تلاوت و عمل هم میکرده و الگو ارائه میداده است.
وی با بیان اینکه تعلم قرآن، براساس فتاوا واجب است عنوان کرد: علت وجوب نیز بحث تعلم قرآن برای قرائت در نماز است ضمن اینکه برای امام نیز واجب میشود که در اینجا حکم شرعی تعلیم و تعلم نیز مورد بحث قرار میگیرد.
حجتالاسلام رضایی اصفهانی اظهار کرد: قرائت جهت فهم احکام و عمل به آن اگر متوقف بر فراگیری قرآن باشد، واجب خواهد بود؛ ضمن اینکه برای مجتهد نیز در استنباط حکم شرعی از قرآن، جنبه وجوب مییابد اگر چه برخی فرمودهاند که ممکن است کسی مرجع شود ولی به قرآن رجوع هم نکرده باشد.
این استاد جامعه المصطفی(ص) تصریح کرد: در آیه صلوات، آقایان مراجع، صلوات بر پیامبر(ص) را واجب میدانند ولو اینکه یکبار در عمر رخ دهد بنابراین چه ایرادی دارد که ما در مورد فَاقْرَءُوا همین حکم را تعمیم بدهیم؟
.......................
پایان پیام/ 313