به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ آیتالله العظمی شبیری زنجانی شب گذشته در دیدار اعضای بیت مرحوم آیتالله مؤمن با ایشان، با اشاره به شخصیت علمی آن عالم فقید، فرمودند: متأسفانه در این دورههای اخیر آن مرتبهای از عشق به علم، زهد و تقوایی که قدمای ما داشتند باقی نمانده است و در این شرایط افراد استثناء، نمونههای الهی هستند.
ایشان خاطرنشان کردند: مکرر درباره وضعیت علمی حوزه گفتهام؛ اما متأسفانه برخی حتی با علومی که برای حوزه و ملّا شدن طلبه لازم است، مبارزه کرده و طلبه را نسبت به آن علوم سست میکنند.
آیت الله شبیری زنجانی با نقل حکایتی از عشق و علاقه وافر علمای گذشته به مباحث علمی افزودند: مرحوم شیخ علیمحمد نجفآبادی که استاد مرحوم آسیدجمال گلپایگانی بوده، در نجف به سلوک و عرفان شناخته میشد و عاشق علمیات و کتابخانهاش بود. الآن این کتابخانه به حسینیه شوشتریها هدیه شده است.
ایشان اضافه کردند: مرحوم سید محمدصادق لواسانی از پدرش آقا سید ابوالقاسم که از شاگردان مرحوم آخوند بوده، این داستان را نقل میکرد. شیخ علیمحمد بیمار میشود. آقا سید ابوالقاسم لواسانی برای عیادتش میرود. شیخ علیمحمد به او میگوید من امروز را به پایان نمیرسانم اما شنیدهام که آخوند خراسانی، کتاب "کفایه الأصول" نوشته است. مقداری از آن را برای من بگو تا قبل از فوتم آن را شنیده باشم. مقداری از کفایه را برایش میگویند و او در همان روز فوت میکند.
این مرجع عالیقدر ادامه دادند: علمای ما اینگونه به علم عشق میورزیدند اما الآن یک عدهای با این آثار مبارزه میکنند و عدهای بیاطلاع هم تحت تأثیر این سخنان و تبلیغاتشان قرار میگیرند.
آیت الله شبیری زنجانی با انتقاد از رواج برخی روشهای تصنعی و انحرافی بهعنوان سیر و سلوک -که از فقاهت و روش علمای سلف فاصله دارند- افزودند: در طول تاریخ حوزه همیشه علمای اهل سلوکی بودند که در حوزه درس اخلاق میگفتند هرچند درباره اخلاق نظری، مبانی متفاوتی وجود داشت. در دورهای چهار نفر از بزرگان متکفل تربیت و رشد معنوی طلاب بودندآخوند ملافتحعلی سلطانآبادی، ملاحسین قلی همدانی، شیخ اسماعیل قرهباغی و سید مرتضی کشمیری. در دورهای دیگر آقا سید احمد کربلایی و بعد شاگردانشان آسید علی قاضی و آسید عبدالغفار مازندرانی، اکثر این افراد ملّا و مجتهد بودند. نقل است که مرحوم میرزا محمدتقی شیرازی -که خود مرجع تقلید بود- تقلید از آسیداحمد کربلایی را جایز میدانسته اما ایشان نمیپذیرفته است. خب اینها هم اهل علم بودند و هم اهل اخلاق. در حوزه درس اخلاق میگفتند و طلبهها تحت تربیت آنها بودند اما این نسل گویا منقرض شده و دیگر از این افراد در حوزه خبری نیست.
ایشان تصریح کردند: وجه مشترک تعالیم این بزرگان اخلاق این بوده که کسی که میخواهد در اخلاق کار کند باید واجبات را درست انجام بدهد و محرمات را ترک کند. پایه اخلاق و سلوک معنوی، مراقبت در عمل به واجبات و ترک محرماتی است که در شریعت آمده است. انسان مراقب باشد غیبت نکند. این کار سنگینی است. ماها به این مسئله اهمیت نمیدهیم. همه میگوییم غیبت گناه کبیره است اما انجام میدهیم. ترک غیبت جزء اهم امور است اما به آن توجه نمیکنیم.
البته گاهی هم کجسلیقگیهایی ایجاد میشود و در مقابل سیره معصومین علیهمالسلام و روش علمای گذشته، عدهای برای خود دکان و دستگاهی تدارک میبینند اما آنچه برای ما باید مهم باشد سخنان معصومین علیهمالسلام و اجرای آن در جامعه است.
معظمٌ له با تقدیر از تلاشهای علمی و ساده زیستی آیتالله مؤمن افزودند: ایشان استعداد مطلوبی داشت و از این نعمت استفاده کردند. عمر محدود است و انسان نمیتواند انتظار زندگی ابدی داشته باشد اما آنچه که میماند خدمت به علم و دین است. ساده زیستی و زهد ایشان تعلیمی برای طلاب است. اگر عالم اهل تشریفات باشد جامعه از او الگو میگیرد.
.................
پایان پیام/ ۲۱۸