به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ شیخ «عادل الکلبانی» امام جماعت سابق مسجد الحرام در مکه مکرمه اعلام کرد که دیگر قائل به تکفیر علمای شیعه نیست.
وی در مصاحبه با شبکه MBC در پاسخ به سؤالی که آیا همچنان بر تکفیر روحانیت شیعه اصرار دارد؟ گفت: من تا چندی پیش علمای شیعه را تکفیر میکردم. اما اخیراً کتابی از «شریف حاتم العونی» (کتاب "تکفیر اهل الشهادتین؛ موانعه و مناطاته")
در نقد تکفیر گویندگان شهادتین خواندم. او روایتهایی را نقل کرده و من به این روایتها مراجعه کردم و آنها را با شماری از اهل علم ــ از جمله شیخ الاسلام مورد اعتمادمان ــ در میان گذاشتم. در نتیجه از نظر سابق خود برگشتم.
این مفتی وهابی ادامه داد: حتی میخواستم مقالهای در این باره بنویسم؛ اما ترسیدم گمان کنند که آن مقاله زیر فشار دولت نوشته شده است! همچنین به خاطر نگرانی از تفسیر سخنانم، آن را منتشر نکردم.
الکلبانی در برابر پرسش مجدد مجری دوباره تأکید کرد: من دیگر کسی که "لا اله الا الله" بگوید را کافر نمی دانم. هرکس لا اله الا الله بگوید، گوشت ذبیحه ما را بخورد، و به سوی قبله ما نماز بخواند، مسلمان است. به خدا هیچ کس مرا مجبور به داشتن این نظر نکرد و هیچ کس با من سخن نگفت.
وی در پاسخ به این سؤال که چرا نظرش عوض شده است، گفت: حرفی زدم و سپس نظرم تغییر یافت، مگر اشکال دارد؟! اول ترانه را حرام می دانستم و حالا نظرم را تغییر دادم، آیا این اشکال دارد؟
حال، باید پرسید پاسخ خون هایی که به دلیل این فتواهای شیوخ وهابی از شیعیان ریخته شد را چه کسی خواهد داد؟ و جوانی و بیگناهی افرادی که تحت تأثیر این فتاوا عمر خود را با ترور و کشتار فنا کردند چه کسی به آنها باز خواهد گرداند؟
* عادل الکلبانی کیست؟
«عادل بن سالم الکلبانی» اولین امام جماعت آفریقایی تبار مسجدالحرام محسوب می شد. این شیخ سیه چرده که مانند بقیه امامان جماعت مکه، صاحب صوت و لحن است از امارت "رأس الخیمه" به عربستان سعودی مهاجرت کرده است.
وی ابتدا به عنوان کارمند شرکت هواپیمایی سعودی در عربستان مشغول به کار شد، تا اینکه در سال 1984 (1363 شمسی) در امتحان اداره اوقاف برای تصدی امامت جماعت قبول و به عنوان پیشنماز "مسجد فرودگاه رياض" تعیین گردید.
وی از حدود سال 1365 شمسی کار دینی اش را به عنوان امام جماعت "مسجد صلاح الدين" در منطقه سليمانيه رياض پایتخت عربستان ادامه داد در حالی که بر خلاف ائمه جماعت اینگونه مساجد، حافظ قرآن نبود و باید سوره ها را از روی قرآن میخواند.
وی پس از 4 سال به عنوان امام جماعت "مسجد جامع ملك خالد" در شهر رياض منصوب شد اما با دستوری که از سوی "دختران ملک خالد" صادر گردید از این منصب عزل شد! دلیل این برکناری، همچنان نامعلوم است.
کلبانی از شهریور سال 1387 از سوی پادشاه وقت سعودی به امامت جمعه و جماعت مسجدالحرام در شهر مقدس مکه منصوب گشت که برای او رشد بزرگی محسوب میشد؛ چرا که وی فاقد تحصیلات آکادمیک دینی است و تنها به شکل غیر رسمی از درس برخی شیوخ وهابی استفاده کرده است. «بن جبرين» از مهمترین اساتید وی بوده و تأثیرپذیری کلبانی از او در سخنرانیها و خطبه هایش واضح است. عبدالله بن عبدالرحمن الجبرین از متعصبترین شیوخ سلفی است که به خاطر فتاوای خشونتطلبانه و گمراه کننده اش علیه پیروان دیگر مذاهب اسلامی ـ از جمله شیعیان ـ حتی تحت تعقیب دستگاههای قضایی اروپا نیز قرار دارد. بن جبرین همان شخصی است که فتوای وجوب انهدام حرم ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ را نیز صادر کرده بود.
الکلباني همچنین از دوستان و همفكران نزديك «اسامه بن لادن» است و در دهه هشتاد ميلادي به منظور همراهي با بن لادن به افغانستان هم سفر كرد اما پس از آنکه از سوی وزارت كشور سعودي جذب شد از طرفداران حاكميت گردید.
آنچه بسیار جالب است اینکه الکلبانی ـ مطابق زندگینامه خودنوشته اش ـ از تربیت دینی خانوادگی برخوردار نبوده و دوران جوانی و نوجوانی خود را به دور از نماز و قرآن و محافل دینی گذرانده و پیوسته به لهو و لعب و تفریح مشغول بوده است؛ تا اینکه به قول خودش تحت تأثیر قرائت «منشاوی» ـ که یک روز به شکل اتفاقی آن را از رادیوی ماشینش شنید ـ به سوی دین بازگشته است. به غیر از این اعترافات شخصی، دوستانش نیز وی را فردی "متقلب المزاج" معرفی می کنند. وی در محافل فرهنگی عربستان نیز به فقدان وزن علمی و نداشتن آگاهی های كافی مشهور بوده و به لحاظ شخصيتی، يك فرد متزلزل و فرصت طلب قلمداد می شود.
به دلیل همین بیسوادی و بی اطلاعی، منصوب شدن کلبانی به عنوان امام مسجدالحرام، که به غیر از صوت و لحن شرایط دیگری مانند عالم بودن را نیز می طلبد، عکس العمل ها و واکنشهای زیادی را در خود محافل علمی وهابی نیز برانگیخت. خودِ وی در مصاحبه با بی.بی.سی، منصوب شدنش به عنوان امام مسجدالحرام را دليلی بر "شجاعت ملك عبدالله" دانست چرا که علاوه بر برخوردار نبودن از تحصیلات متناسب با این مقام، دارای پوست سیاه نیز هست و سياهپوستان در جامعه عربستان در جايگاه اجتماعی پايينی به سر می برند!!
* تکفیر شیعیان
اما متأسفانه کلبانی قدر آن موقعیت را نیز ندانست و به عنوان امام جماعت مسجدالحرام در شهر مکه معظمه (یعنی جایی که باید محور وحدت مسلمین باشد) شیعیان را تکفیر کرد!
وی در مصاحبه ای که شامگاه دوشنبه 14 اردیبهشت 1388 با شبکه بی.بی.سی (یعنی بنگاهی که به دشمنی با مسلمانان شهره است) انجام داد، به شیعیان عربستان حمله کرد و گفت: "در حالی که شیعیان بیشتر از حقشان را دریافت کرده اند، دائما از وضعیت موجود شکایت می کنند!".
او در استدلال این اظهارات، به دیدار «عبدالله بن عبدالعزیز» پادشاه وقت عربستان با بازداشت شدگان شیعه که در پی حوادث آن سال مدینه بازداشت شده بودند اشاره کرد و افزود: "شیعیان در اقلیت قرار دارند و باید از وضع موجود راضی باشند".
این عالم نمای وهابی در ادامه این مصاحبه تلویزیونی به تکفیر شیعیان که به زعم وی مقدسات اسلامی را مورد توهین قرار می دهند، پرداخت.
با کمال تأسف وی آن اظهارات تفرقه افکنانه را در روز 30 اردیبهشت 1388 هم تکرار کرد و گفت: "چرا از سخنان من تعجب می کنید؟ این موضوع به هیچ وجه جدید نیست. پیش از من نیز بسیاری از علمای اهل سنت و خلفای راشدین حکم به تکفیر شیعیان داده بودند!".
الکلبانی در روز 23 خرداد 1388 هم با تکفیر سه باره شیعیان، از مسلمانان خواست آنها را مانند مسیحیان بدانند! وی در اظهاراتی که در چند سایت وهابی منتشر شد گفت: "بر من واجب است که رای و عقیده خود را درمورد کفر علمای گمراه کننده رافضیان اظهار و تبیین کنم!". اصطلاح "رافضی" را دشمنان مذهب اهل بیت(ع) برای تحقیر شیعیان بر آنان اطلاق می کنند.
عادل الکلبانی چند ماه بعد از این حاشیه سازی ها، از امامت جمعه و جماعت مسجد الحرام عزل شد.
وی در حال حاضر امام جماعت "مسجد المحیسن" در محله "اشبیلیه" واقع در شمال شرق شهر "ریاض" است. او که در گذشته هر آنچه مغایر با آداب و رسوم سنتی عربستان سعودی بود را حرام توصیف می کرد در حال حاضر ترانه خوانی، نواختن عود و حضور در جشن هایی که توسط هیات رفاه این کشور برگزار می شود را جایز می داند.
* کدام کتاب الکلبانی را از نظر غلط خود برگرداند؟
کتابی که الکلبانی تحت تأثیر آن از فتوای تکفیر خود برگشته "تکفیر اهل الشهادتین؛ موانعه و مناطاته" نام دارد و اثر شیخ شریف «حاتم بن عارف العونی» است. وی از علمای دگراندیش وهابی است که مدرک دکترای علوم شرعی خود را از دانشگاه ام القری مکه مکرمه اخذ کرده و دارای آثار علمی زیادی است.
شیخ العونی از منتقدان «ابن تیمیه» محسوب می شود . از جمله درباره او میگوید: دیدگاه ابن تیمیه درباره حق بودن هر دو طایفه در جریان صفین (سپاه علی بن ابی طالب و سپاه معاویه)، سخن درستی نیست و چنین موضعگیری بر محور عدالت اتخاذ نشده است؛ بلکه با توجه به آیه "ان طائفتان من المؤمنین ..." و روایت صحیحی که پیامبرخدا فرمود: "تقتل عمار طائفة باغیة" هر دو گروه به حق نبوده و بلکه یک گروه حق (علی بن ابی طالب) و دیگری باطل (سپاه معاویه) بود.
وی که دارای تفکرات نواندیشانه و طرفدار تقریب بین مذاهب است، همچنین می گوید: عبارت "اهل السنه و الجماعه" در متون دینی وجود ندارد. بلکه این لفظ بعد از امام ابن سیرین وارد کتب علماء شده است.
......................................
پایان پیام/ 218 ـ 101