خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳
۰:۵۹
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
دوشنبه
۳۰ اردیبهشت
۱۳۹۸
۱۶:۰۳:۱۲
منبع:
اختصاصی ابنا
کد خبر:
752029

رمضان در جهان ـ ایران

آیت‌الله مدرسی در شب سیزدهم تفسیر سوره انسان: مومن دورنگر و عاقبت بین است/ چرایی بهشتی شدن حر ریاحی و جهنمی شدن عمر بن سعد

یکی از مراجع معظم تقلید گفتند: یکی از صفات امیرالمومنین(ع) دورنگری بود و مومنین نیز دورنگر و عاقبت بین هستند.

آآ

خبرگزاری اهل بیت(ع) – ابنا / سرویس صفحات فرهنگی:

سیزدهمین جلسه تفسیر و تدبر در قرآن آیت الله العظمی «سید محمدتقی مدرسی» (دام ظله) از مراجع معظم تقلید کربلای معلی و مفسر تفسیر “من هدی القرآن (هدایت)” بامداد یکشنبه  29 اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ برابر با  سیزدهم ماه مبارک رمضان در دفتر تهران ایشان با محوریت تفسیر آیات 27 و 28 سوره انسان برگزار شد.

خداوند متعال در این آیات می فرماید: إِنَّ هَؤُلَاءِ يُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَيَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ يَوْمًا ثَقِيلًا ﴿۲۷﴾نَحْنُ خَلَقْنَاهُمْ وَشَدَدْنَا أَسْرَهُمْ وَإِذَا شِئْنَا بَدَّلْنَا أَمْثَالَهُمْ تَبْدِيلًا ﴿۲۸﴾

معظم له در این جلسه با توجه به آیات فوق درباره نکوهش دنیاپرستی و لزوم آخرت نگری سخن گفتند و به علت بهشتی شدن حرریاحی و جهنمی شدن عمربن سعد در یک روز و در یک لشکر نکاتی بیان داشتند.

گفتنی است این جلسات هر شب ماه مبارک رمضان از ساعت 23:30 در "تهران، خیابان 15 خرداد شرقی، کوچه امامزاده یحیی(ع)" در حال برگزاری است. و سحرگاه حدود ساعت 2 بامداد هم از شبکه سوم سیما پخش می شود.

در ادامه گزیده بیانات ایشان از نظر می گذرد:

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به کوشش: امیرمحسن سلطان احمدی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خداوند سبحان تعالی در این آیه می فرماید: « إِنَّ هَؤُلَاءِ يُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَيَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ يَوْمًا ثَقِيلًا»، اینها کسانی هستند که آخرت را پشت سر قرار می دهند و توجه مطلق آنها به دنیای نزدیک است. حالا اینها چه کسانی هستند؟ البته ما «هَؤُلَاءِ» را از موضوع می فهیم. یعنی کسانی هستند که توجه اینها به دنیا و زندگی نزدیک در دنیا است و به طور کامل به آخرت و ما فیها و ما بعدها را پشت سر قرار داده اند.

دل بستگان به دنیا و دل کندگان از دنیا

در این کلمات این آیه همچون بقیه آیات قرآن، بحث های ژرفی است که یکی این که اصلا چرا انسان چنین وضعیتی پیدا می کند که به طور مطلق توجه او به مسائل نزدیک است و دورنگر نیست و دورنما ندارد؟ و در مقابل چرا بعضی ها با وجود همه فشارهای دنیا و جاذبه ها و زینت های موجود در دنیا، چشم بر دنیا بسته اند و این زینت های دنیا چشم آنها را پر نمی کند و تمام توجه آنها به آخرت است؟ جای تعجب است، اینها اینجور و آنها آنجور هستند!

حالا سوال بعدی که مطرح است این که اگر بنده فقط به دنیا توجه دارم و نگاه من نزدیک نگر هست و دورنما ندارم؛ چه کاری انجام دهم که از گروهی که اهل آخرت هستند، شوم؟

معاویه بعد از شهادت امیرالمومنین(ع) یکی از بهترین اصحاب حضرت را دید و گفت به من بگو حضرت علی(ع) چه صفتی داشت؟ ابتدا گفت که نمی گویم و بعد به اصرار معاویه یک کلمه گفت: حضرت خیلی دورنگر بود. اولین صفتی که برای امیرالمومنین(ع) گفت، همین دورنگری حضرت بود.

مومنین عاقبت را می بینند و در قرآن هم آمده: «الْعاقِبَةُلِلْمُتَّقِينَ»، «وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى»؛ مومنین چنین هستند و آنها همیشه می بینند که خاتمه چه می شود و آخرش آن چه هست.

حالا باز سوال پیش می آید که ما چه کنیم به این درجه برسیم؟ و آنهایی که به این درجه رسیدند، چه تحولاتی در روحیه آنها پیدا شده است؟ و از کجا به آن رسیدند؟

بهشتی و جهنمی شدن دو افسر بلندپایه لشکر ابن زیاد در روز عاشورا

برای توضیح عرض کنم: یک مقارنه بین دو شخصیت که هر دو شخصیت در یک شرایط اجتماعی و سیاسی بودند، و هر دو در یک روز قرار داشتند، و هر دو از یک سپاه و لشکر بود. یکی عمربن سعد(لعنت الله علیه) و دیگری حر ریاحی است. عجیب است که هر دو افسر بلندپایه و در یک ارتش خدمت می کردند و هر دو از یک خواستگاه حرکت کردند! حالا چه شد در یک روز عمر که پسر عموی دور امام حسین(ع) بود این یک جور قضاوت کرد و به قعر جهنم رفت ولی آن یکی جور دیگر قضاوت کرد و به قله های بهشت رفت؟

به صحبت های این دو نفر خوب دقت کنید و از حالات این دو نفر علت را می توان تشخیص داد.

عمر بن سعد که پدرش فاتح نامی کشور بود و روزی از اصحاب امیرالمومنین(ع) بود، گفت: من بین انتخاب مُلک ری و جنگ با امام حسین(ع) مخیر شده ام و بعد گفت اگر راست است که خدا آتشی خلق کرده و قرار است در آنجا ما را شکنجه کند، پس ما در این دنیا آزاد زندگی می کنیم! بعد هم گفت: حالا دو سال قبل از فوت هم فوقش توبه می کنیم! اگر هم جهنم دروغ بود که ما زندگی خوبی کرده ایم! این سخنان عمربن سعد نشان می دهد به طور کامل او در آخرت شک و تردید داشت.

اما در مقابل در روز عاشورا دیدند حُرریاحی که از افسران بلندپایه است و هزاران نیرو زیر دست او است، و از طرفی رئیس یک قبیله و از شجاعان کوفه است، دارد به شدت می لرزند! گفتند تو که از شجاعان کوفه هستی چرا می لرزی؟ حر گفت: والله نمی ترسم، اما دارم می بینم که بین بهشت و دوزخ قرار گرفته ام و حاضر نیستم بهشت را کنار بزارم و به جهنم بروم!

حالا همین حر کسی بود که روز اول جلوی امام حسین(ع) ایستاد! در روایات آمده که حر نزد امام آمد و سرش را زیر انداخته بود و گفت من همان کسی هستم که راه شما را بسته ام و آمده ام توبه کنم، آیا توبه مرا قبول می کنید؟

اولا بین انسان دورنگر و زودنگرفرق است. انسان زودنگر، دور را نمی بیند و فقط چشم او نزدیک را می بیند، اصلا چشم چنین شخصی ضعیف است. چنین کسی باید یک حرکت جدی انجام دهد که چشم دورنگری پیدا کند و به بصیرت برسد. بعضی فکر می کنند آخرت یک جای دور است که چنین نیست، در صورتی که با بسته شدن چشمش او به عالم آخرت می رود. پس انسان زودنگر باید یک حرکتی از خود نشان بدهید و زحمت بکشید تا آخرت نگر شود و عاقبت را ببیند تا فقط نگاه او محدود در دنیا نباشد.

لزوم شرکت در تشیع جنازه و رفتن به گورستان

حالا راه این آخرت نگری چیست؟ راه آن چند چیز است که یکی از راه های آن این است که انسان باور دارد ولی باورش راسخ نیست، و در دل و وجدان او هنوز جا نیفتاده است. می داند مرگ حق است اما باید بداند که باید چکار کنید؟ یکی از این راه ها شرکت در تشیع جنازه است.

برای رسیدن به آخرت نگری و داشتن چشم دورنگر در تشیع جنازه شرکت کنید. اصلا شرکت در تشیع جنازه یک سنت الهی است باید تشیع جنازه برود و هدف از شرکت در تشیع جنازه را هم پیامبر(ص) در زیارت اهل قبور بیان داشته و فرمودند: « انتم لنا سابقون و نحن ان شاءالله بکم لاحقون»، شما زودتر رفتید و ما هم یک روزی می آییم و به شما می رسیم. این کلام پیامبر(ص) خیلی پر معنا است. بنابراین باید این چنین در وجدان ما رسوخ کند که وقتی جنازه ای را تشیع می کنید و به گورستان می برید، بدانید که من هم یک روز این چنین می روم.

بعضی ها گفتند اگر با جنازه ای روبرو شدید دو کار را انجام دهید. اول بگویید: «رَبِّ ارْجِعُونِ» و خود را در مقام همان میت قرار دهید که فوت شده است و شما هم فکر کنید فوت شده اید و به خدا بگویید: خدایا ما را به دنیا برگردان و به خود بگویید شاید من همین شخصی میت هستم که دارند او را تشیع می کنند، و اکنون خدا مرا برگردانده است. دوم بگویید: «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى لَمْيَجْعَلْنى مِنَ السَّوادِ الْمُخْتَرَمِ»، شکر که مرا از این شخص که پرونده اش سوخت و تمام شد، قرار ندی و من هنوز برگه های پرونده ام سالم هست و می توانم عمل صالحی انجام دهم.

حالا چرا گفتند با روبرو شدن با جنازه چنین بگویید؟ برای اینکه بدانید یک روز خودتان هم مثل او جنازه خواهید شد، اما امروز او مُرده و شماه زنده هستید.

ضمنا به طور کل زیارت قبور و رفتن به گورستان ها از چند جهت خیلی مفید است. یکی اینکه انسان صبور می شود و دیگر مشکلات دنیا را جدی نمی گیرد و می داند مشکلات دنیا هر چه هست در همین دنیا است.

مرحوم ابوی می گفت سختی این دنیا فقط صد سال اول آن مشکل دارد؛ یعنی هر چه باشد خوب و بد بالاخره تمام می شود. شاعر هم گفت: «شب سمور گذشت و لب تنور گذشت»، هر دو بالاخره به صبح منتهی می شود. حالا این را چه زمانی درک می کنید؟ وقتی که به قبرستان بروید!

............................

پایان پیام/184