به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ حجت الاسلام «عبدالحمید شهاب» گفت: تنها یک حدیث مبنای فتوای سلفی ها در مورد تخریب بنای بر قبور قرار گرفته است که این حدیث به دلایل متعدد جعلی است.
هشتم شوال یادآور جنایت وهابیت در مورد تخریب قبور ائمه بقیع است. اقدامی که نه تنها بر اساس مبانی شیعه بلکه با فقه اهل سنت نیز در تعارض است و فرقههای اربعه اهل تسنن نیز فتوا به جوار ساخت بنا بر قبور میدهند.
حجت الاسلام عبدالحمید شهاب گفت: شیعه بر این باور است که ساخت بنا بر مزار اولیای الهی و هر آنکس که دستی در ارائه آموزههای دینی دارد، نوعی ابراز محبت و ارادت به صاحب آن مزار است. ما در برابر این نگاه، مشکل عمدهای با فرق اربعه اهل سنت نداریم و اینها با ما در مورد ساخت بنا بر مزار هیچ مشکلی ندارند.
وی ادامه داد: الان مسئلهای که مطرح میشود از سوی سلفی هاست. آنها آنقدر با ظرافت به میدان آمده اند که سعی کرده اند از منابع روایی خودمان، ما را نقد کنند. روایتی را از امیرالمومنین از ابن ابی الهیاج در کتاب صحیح مسلم نقل میکنند و میگویند طبق نظر علی ابن ابی طالب (ع)، ساختن بنا بر روی قبر مشاهیر دینی حرام قطعی است چراکه خود پیامبر دستور داده است. ما این روایت را نقد خواهیم کرد.
وی افزود: آگاهان اهل تسنن و کسانی که مقداری اهل انصاف بودند، میگویند چرا سلفیت با شیعه دعوا میکند؟ در بغداد قبر ابوحنیفه صاحب قبه و بارگاه و ضریح است، عبدالقادر گیلانی به همین شکل، بخاری در سمرقند ضریح دارد و زائران او را زیارت میکنند. اینها شواهدی است که در روزگار فعلی در دست ماست و به نظر میرسد که به اگر به عنوان یک نماد از خود اهل سنت رو شود، میتوان گفت طبق مستندات موجود، مزارات اسلامی ای وجود دارند که نزد اهل سنت قابل احترام است و اگر قرار بود، این بناها با مبانی فقهی آنها منافات داشته باشد، قطعاً دستور به تخریب آنها میدادند.
حجت الاسلام عبدالحمید شهاب گفت: ابن تیمیه را خود اهل سنت رد میکنند. باور ابن تیمیه و شاگرد او ابن قیم مکی بر این است که ساختن قبر، بدعت و شرک مطلق است. ابن تیمیه میگوید «مشاهدی که بر روی قبور انبیا، صالحین، از عامه و اهل بیت، (حتی بزرگان خود را نیز دخیل کرده است) بنا شده، همه از بدعتهای حرامی است که در دین اسلام وارد شده است.» در جای دیگر میگوید «شیعه مشاهدی را که بر روی قبور ساخته تعظیم میکند، شبیه مشرکان؛ و در آنها اعتکاف انجام میدهند.» در حالی که تعریف اعتکاف در مذاهب اربعه مشخص است و نشستن در حرم اهل بیت و… اعتکاف محسوب نمیشود. حتی عنوان کرده اند وقتی شما به زیارت این قبور می روید، مثل حج اعمالی را انجام میدهید که در نتیجه میگویند این کارها شرک است و باید خراب شود.
وی ادامه داد: فرد دیگری به نام صنعانی که الان وهابیت بسیار به آن رجوع میکنند و آن را تلطیف شده ابن تیمیه میدانند، میگوید «مشهد هر کس، به منزله بت است، اینان آنچه مشرکان در دوران جاهلیت بر بتهای خود انجام میداند، را بر قبور اولیای خود انجام میدهند و همین سبب شده که ما بر حسب فتاوایی که از علمای خود داشتیم، این قبور را تخریب کنیم.»
وی افزود: لذا این تیمیه و ابن قیم این مسئله را تئوریزه کردند و گفتند «إنه یجب هدم المشاهد التی بنیت علی القبور»؛ یعنی تخریب این قبور واجب است. حتی حکم میکنند و میگویند وظیفه حاکم مسلمان، در برخورد با این ابنیه، تخریب است، چراکه اگر این کار را نکند، عملاً حج را کم رنگ کرده است. یکی از اتهاماتی که امروز به شیعه میزنند این است که زیارت قبر پیامبر، عملاً آثار حج را به چالش میکشاند در صورتی که پاسخ این است که مگر ایام حج، چند روز است؟ خدا حج را در همه ایام سال قرار نداده است که چیزی مثل زیارت قبر پیامبر بخواهد آن را تحت الشعاع قرار دهد.
حجت الاسلام عبدالحمید شهاب گفت: فردی به نام عبدالله بن باز جز آن ۱۵ نفری است که در سال ۱۳۴۴ قمری، برای تخریب قبور فتوا صادر میکند. او میگوید با افتخار می گویم ۸۰ سال کنار قبر پیامبر نماز خواندم و خدا را شاکرم که نابینا بودم و نتوانستم قبر پیامبر را زیارت کنم! آرای فکری اینها اینگونه است.
وی ادامه داد: میگویند بر زمامدار مسلمین واجب است که اموالی که طاغوتهای زمان در این مشاهد، استفاده کرده اند در راه جهاد مسلمان به مصرف رساند، همانطور که پیامبر اموال لات و عزی را به امور مسلمانان رساند.
وی افزود: ابی الهیاج در حدیثی که نقل کرده و مبنای فتوای سلفیها قرار گرفته، تدلیس میکند. همه اهل سنت شهادت داده اند کسی که این روایت را به امیرالمومنین علیه السلام نسبت داده است، فرد مدلسی بوده و در حدیث تدلیس و لاپوشانی می کرده است.
حجت الاسلام عبدالحمید شهاب گفت: در منابع اهل سنت این حدیث اینگونه آمده است که «عَنْ عَلِیٍّ، قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی جَنَازَةٍ فَقَالَ: " أَیُّکُمْ یَنْطَلِقُ إِلَی الْمَدِینَةِ فَلا یَدَعُ بِهَا وَثَنًا إِلا کَسَرَهُ، وَلا قَبْرًا إِلا سَوَّاهُ، وَلا صُورَةً إِلا لَطَّخَهَا؟» امیرالمؤمنین علی (ع) میفرماید: رسول الله (ص) در مدینه در تشییع جنازهای شرکت کردند و فرمودند: کدام یک از شماها میتواند به مدینه برود و در آنجا بتها را بشکند، قبرها را یکسان کند و عکسها را پاک کند.
وی افزود: وهابیت از این حدیث استفاده کرده اند و فتوای تخریب قبور ائمه را داده اند. تنها یک نفر در مقابل اینها ایستاد که مرحوم شیخ «جعفر کاشف الغطا» بود. ایشان در نجف کتابی را علیه وهابیت نوشت و آرای ابن تیمیه را زیر سوال برد و این حدیث را ذکر میکند و میگوید این حدیث دروغ است، نه عقلی است و نه روایی. هیچ سندی ندارد. وهابیت متأسفانه بر مبنای این حدیث فتوا صادر کرده است.
وی ادامه داد: داستان اینگونه است که «پیامبر در تشییع جنازهای بودند و به فردی میگویند برو در مدینه و آثار شرک را از بین ببر. میپرسند آثار شرک چیست؟ فرمودند شنیدم در عهد جاهلیت بر روی قبور، ارتفاع قرار میدادند. نفر اول رفت (اسم نمیآورند که او چه شخصی است) و ترسان ترسان بازگشت و گفت یا رسول الله، مردم میخواستند من را بکشند. پیامبر به امیرالمومنین رو کرد و گفتند علی جان شما به سمت مدینه برو و تمام بتها را بشکن، آثار شرک را از بین ببر، قبرها را صاف کن و مجسمههایی که بر روی قبرها بوده را واژگون کن.» این روایت در مسند ابن حنبل هم آمده است.
حجت الاسلام عبدالحمید شهاب گفت: این حدیث با قرآن در تضاد است. ما مجوز ساخت بنا بر روی قبور بزرگان را منهای بحث عقلانی آنکه تعظیم شعائر است و وسیله ابراز محبت است، بر اساس آیات وحی داریم. خدا در سوره کهف آیه ۲۱ میفرماید «وَ کَذلِکَ أَعْثَرْنا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ لا رَیْبَ فیها إِذْ یَتَنازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیاناً» یعنی این چنین ما مردم را بر حال اصحاب کهف آگاه ساختیم تا خلق بدانند که وعده خدا (به روز معاد و زنده کردن مردگان) به حق بوده و ساعت قیامت البته بی هیچ شک خواهد آمد. وقتی اصحاب کهف از دنیا رفتند، گفتند چه کنیم که به اینها یک احترامی بگذاریم لذا گفتند به حکم پروردگار بر روی قبرهای اینها یک بنایی میسازیم. این دستوری است که قرآن داده است. عرض ما این است که این آیه معارضی ندارد.
وی ادامه داد: به عنوان مثال در جریان غرق شدن فرعون و ابراز پشیمانی او که در آخرین لحظات عمرش گفت من به خدای بنی اسرائیل ایمان آوردم، خدایا من را برگردان «قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِیلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ» (سوره یونس آیه ۹۰) برای اینکه مشخص شود، ایمان بنی اسرائیل با ایمان فرعون خیلی خیلی تفاوت دارد، رسماً خدای متعال در آیه بعدی میفرماید «آلْآنَ وَقَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَکُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ» آیا اکنون؟! (در آستانهی مرگ توبه میکنی؟) در حالی که پیشتر نافرمانی میکردی و از تبهکاران بودی؟
وی افزود: لذا خود قرآن سریع نقد کلام را صادر میکند و نمیگذارد، حریم وحی شکسته شود. در آیه قبلی هم وقتی ذکر میشود بر قبر اصحاب کهف بنا ساخته شود، ما معارضی در نقد آن در قرآن نداریم. نتیجتاً وقتی معارض عقلانی و معنایی وحیانی از آیات ربانی نداریم، خود این آیات حجت صادق است. این مسئله را فریقین قبول دارند و با ما در این موضوع مشترک هستند.
حجت الاسلام عبدالحمید شهاب گفت: وهابیون اشکالی را مطرح میکنند و میگویند شما با این حرکتی که روی قبور انجام میدهید و این ارتفاع و قبه، رفعت و جلالت حق را زیر سوال میبرید و خدا در قرآن گفته است که فقط باید برای مساجد سقف ساخته شود. در حالی که اصلاً مسجد در زمان پیامبر سقف نداشته است. پیامبر دستور داد، شاخههای نخل قرار دهند. تازه مستحب است که شما عبادت را در زیر آسمان انجام دهید چراکه موجب تقرب و قبولی بیشتر عبادت میشود.
وی ادامه داد: ما این حدیث را جعل مطلق میدانیم به این جهت که بزرگان اهل سنت میگویند که ابن ابی الهیاج فرد ناپخته و نافهمی در بیان حدیث است و از نظر دلالت هم مرحوم علامه عسکری در مورد این حدیث بیانی دارند که گویاست. میفرمایند اولاً اگر میگوئید که رسول خدا گفته قبرها را صاف کنید، ایشان کجا بوده اند؟ چقدر از مدینه دور بوده اند که کسی به مدینه برود و دوباره بازگردد و هنوز پیامبر در تشییع جنازه باشد؟ مگر یک تشییع جنازه چقدر طول میکشد؟ علامه میگوید وقتی پیامبر به مدینه آمد به خاطر اینکه یهود در مدینه زیاد بود نتوانست یک دفعه اسلام را اجرایی کند. جان پیامبر به خطر افتاد که به مدینه هجرت کرد. در مدینه آرام آرام، اسلام را نشر داد. مدینه بحرانی به گونهای نبود که کل احکام شریعت در آن اجرایی شود. قطعاً اگر تشییع جنازهای هم بوده باشد به سبک اسلامی نبوده مضاف بر اینکه وسط بیابان پیامبر به تشییع جنازه چه کسی رفته است؟ وقتی قبرستان عمومی در شهر هست در تشییع جنازه در بیابان توجیه دارد؟ این روایت جعل عقلانی دارد. سومین دلیلی که علامه عسکری ذکر میکند، این است که اجماع عقلی در مورد این حدیث وجود ندارد چراکه ما شیعیان معتقد هستیم زمانی میتوان به یک حدیث رجوع کرد که صادر از قول معصوم باشد در حالی که هیچیک از ائمه ما در این ۲۵۰ سال، یک نفر نفرموده است که این روایت را شنیدم. حتی نگفته اند که این حدیث را دشمنان ما نقل کرده اند. لذا نه عقلاً و نه دلالتاً صدور این حکم مبنای شرعی ندارد.
وی افزود: ضمن اینکه تاریخ هم تصریح به ساختن بنا بر قبور کرده است. موافقانی ما از خود اهل سنت داریم که میگویند این کار باید صورت بگیرد. خود اهل سنت میگوید وقتی پیامبر حضرت حمزه را در احد به خاک سپرد، دستور داد که بر روی مزار جناب حمزه، سایبانی قرار دهید. بعدها آرام آرام دور قبر جناب حمزه دیواره ساخته شد. حاکم حسکانی و ابن حجر عسقلانی این روایت را نقل کرده اند. شواهد تاریخی کاملاً به این موضوع اشاره دارد که بنای بر قبور به دستور پیامبر بوده و در سیره ایشان بوده است.
وی اظهار داشت: نمونه دوم برای زمانی است که ابوذر غفاری در ربذه، وفات میکند که در زمان خلافت عثمان بوده است. عثمان میگوید قبر ابوذر را با خاک یکسان کنید اما مروان میگوید چرا خلاف دستور پیامبر عمل کنیم و اگر ما این کار را بکنیم میان مسلمانان اختلاف پیش خواهد آمد و مریدهای علی (ع) بیشتر میشوند. بعدها اصحابی از یاران امیرالمومنین مثل مقداد، حذیفه و… دور قبر جناب اباذر را بستند.
حجت الاسلام عبدالحمید شهاب گفت: نقلی را علامه سیدجعفر مرتضی عاملی بیان میکنند ذیل اینکه چرا حضرت زهرا به بیت الاحزان میرفت و گریه میکرد، در آنجا به این موضوع اشاره میکند که طبق شواهد تاریخی ما منابعی را داریم که ساخت مزارات و قبور و ساخت قبه و بارگاه بر آن به این علت بوده است که بسیاری از دشمنان اهل بیت و دین خدا، قائل به حذف این مکانها بوده اند تا حرف حق به گوش کسی نرسد. لذا پیامبر و نص صریح آیه قرآن که توصیه به ساخت این قبور و مکانها میکند، میخواهد میراث وحی سالم بماند. یعنی وقتی کنار قبر یک بزرگ در دین می روید یک تعامل فکری صورت میگیرد و فضای بارگاه و قبه سبب میشود، تعامل میان زائران چه مسلمان و غیر مسلمان صورت گیرد. ما به قبر بزرگان خود عظمت میدهیم که از این طریق فرهنگ عقیدتی خود را ترویج دهیم.
وی در پایان گفت: ابن ابی الهیاج بین اهل رجال اهل سنت هیچ جایگاه عقیدتی ندارد. میگویند راوی حدیث یعنی ابی الهیاج به عنوان محدث در کتب اهل سنت معرفی نمیشود، به طوری که علامه امین در کتاب اعیان شیعه درباره او میگوید سیوطی که سنی است در شرح سنن نسائی میگوید ابن ابی الهیاج در تمام کتب حدیث، تنها همین یک حدیث از او نقل شده است و این فرد در علم الحدیث هم ناشیانه تدلیس کرده است. حدیث جعل که هست، لاپوشانی هم کرده اند که معنای آن را تغییر دهند.
.................
پایان پیام/ 340